مهدی عبداللهی

۲۹ مطلب با موضوع ««فقه جامع نظام ولایی»» ثبت شده است

«فقه نظام ولایی» و سیر از «تمدن اسلامی» تا «حیات طیبه»

🔹یکی از مبادی و مبانی بحث فقه نظام ولایی، تحلیلی هستی شناسانه از تمدن غرب، تمدن اسلامی و حیات طیبه است که در این مقاله مورد توضیح و تفصیل قرار گرفته است و إن شاءالله بزودی اصل مقاله منتشر خواهد شد، در اینجا چکیده این مقاله تقدیم می شود :

🔹انقلاب اسلامی در راه رسیدن به «تمدن اسلامی» در مقابله با «تمدن مادی غرب» مسیری بسوی ظهور و تحقق «حیات طیبه» را طی می کند و لازم است به منظور تبیین و تشریح این مسیر و مقصد موعود و الزامات آن، مختصات و نسبت و رابطه سه پدیده «تمدن اسلامی»، «تمدن غرب» و «حیات طیبه» مورد تدقیق و تأمل قرار گرفته و چیستی، چرایی و چگونگی تحقق تمدن اسلامی بررسی شود. اگر تحلیلهای موجود در رابطه با تمدن غرب، عبارت باشند از «غرب پذیری»، «غرب گریزی»، «غرب گزینی»؛ شاید بتوان تحلیل این نوشته را «غرب گذری» نامید که بر اساس دو اصل «اضطرار» و «استحاله»، تمدن اسلامی را پدیده ای برای گذر از تمدن غرب و نیل به حیات طیبه می شمرد که اولاً بهره مندی از تمدن غرب را در حد اضطرار می داند و ثانیاً میبایست در همان حد، با رویکرد استحاله به شاخصه های حیات طیبه و نهایتاً اضمحلال تمدن غرب نزدیک شد. فقه نیز متناسب با این تعریف، رأساً به تأسیس نظامات اجتماعی نوین نخواهد پرداخت بلکه اولاً در یک مرتبه به کشف نظامات مطلوب حیات طیبه در منابع وحیانی می پردازد، ثانیاً در مرتبه دوم به راهبری در برنامه ریزی استحاله نظامات موجود در نظامات مطلوب می پردازد. لازم به ذکر است این نوشتار، به عنوان یکی از مبانی «فقه جامع نظام ولایی» و یکی از قطعات پازل آن بحث، در کنار دیگر قطعات و مباحث، زمینه فقاهتی جامع را با هدف اقامه دین در جامعه فراهم می آورد و در اینجا تنها به فقاهت مبتنی بر درک صحیح از تمدن اسلامی و نسبت آن با حیات طیبه و تمدن غرب، اشاره می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«موضوع شناسی» در فقه جامع نظام ولایی

🔹یکی از مباحث چالش برانگیز تطور و تکامل فقه نیز بحث موضوع شناسی است که برخی گمان کرده اند به تناسب پیشرفت و پیچیدگیهای تمدنی، فقیه نیز میبایست در آن سیاه چاله های پدید آمده از موضوعات متعدد و متنوع، خوض و غور داشته باشد ، غافل از اینکه موضوعات تمدنی که حاصل تعمق باطل و عمران و آبادی غیرلازم دنیای مادی است، همواره برای شیاطین اسبابی است که اهل ایمان را به خود مشغول ساخته و ایشان را از پرداختن به أهم و اولویتها بازدارند، در واقع فقاهت با رویکرد انحلال تمدنی، خود را از مسیر مبهم و تاریک و بی نتیجه فرایند موضوع شناسی تمدن پیشرفته و محصولات پیچیده و نسبتها و روابط رو به تزاید و تکاثر و تعمق و تشطت رها ساخته و از اشتغالات بیهوده فقیه می کاهد و او را از بررسی و مطالعه غیر ضروری موضوعات تمدنی باز داشته و هم و غم و تلاش او را منصرف در انحلال موضوعات در وضعیت مطلوب می نماید. اینکه به موازات پیشرفتهای تمدنی و تنوع محصولات تمدنی و پیچیدگی روابط و نسبتهای موضوعات تمدنی، فقه و فقاهت بخواهد توان و تلاش خود را به بررسی و شناخت دقیق آنها بپردازد، معنایی جز انفعال فقه نسبت به ولایت کفر و مدیریت طاغوت در موضوع سازی، حادثه سازی، جریان سازی، جامعه سازی، جهانی سازی و ... ندارد و هر روز باید شاهد تغییر و تحولات جدید محیطی جریان باطل و دنباله روی فقیه در مطالعه و بررسی آن باشیم! اگر در یک نگاه واقع بینانه، تمدن مادی موجود و محصولات و پیشرفتها و روابط و نسبتهای آنرا باطل و مخرب دین و دنیا و مضر به حال بشر و بازدارنده از حیات طیبه بدانیم، هیچگاه در طرد و نفی و ضرورت انحلال آن تردید نخواهیم کرد و چنین مبنایی در فقاهت، موضوع شناسی را از دشواریهای غیر مفید و قید و بندهای غیر ضروری نجات داده و بر تبیین شرایط «خروج از ظلمات بسوی نور» متمرکز می گرداند، یافتن مختصات خروج از ظلمات تمدن غرب و محصولات و روابط آن، در مسیر دستیابی به نورانیت حیات طیبه در همه عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... و در مقیاس فردی و اجتماعی و حکومتی هرچند تا حدی به شناخت وضعیت موجود و موضوع شناسی اجمالی نیازمند است لکن هیچگاه شناخت تفصیلی ظلمات و اباطیل از فقیه خواسته نشده است و حق آن است که فقیه با کشیدن خط بطلان بر تمدن غرب و موضوعات و روابط تمدنی، شناخت آنها را تنها در حد نفی و طرد و انحلال ضروری بداند و نه اینکه با به رسمیت شناختن وضعیت موجود و یا بخشهایی از تمدن موجود با مطالعه و شناخت دقیق آن در پی تبیین انطباق یا عدم انطباق کلیات یا جزئیات آن با معارف دینی و یا پیشبرد و تکامل آن و ربودن گوی سبقت از بنیانگذاران تمدن غرب در جهت توسعه و پیشرفت تمدن مادی باشیم! 
اگر بنا را بر بطلان و ضرورت انحلال و اضمحلال و نابودی تمدن مادی غرب و دستاوردهای آن گذاشتیم، برای عبور از آن و دستیابی به حیات طیبه به گامهای فقهی مهمتری از موضوع شناسی تفصیلی تمدنی نیازمندیم و اقتضای سیاست گام به گام در مسیر دستیابی به حیات طیبه، خلق مراحل و موضوعات و نسبتهای مستحدثه ای است که بواسطه آنها یک گام از وضعیت موجود و تمدن باطل غرب فاصله گرفته و ما را یک گام به وضعیت مطلوب و حیات طیبه نزدیک گرداند، به مجموعه این مراحل و گامها که رویکردی انحلالی داشته و تا اضمحلال کامل تمدن غرب و استحصال حیات طیبه ادامه دارد، تمدن اسلامی گفته میشود و فقه تمدن ساز در این فرایند و شرایط گذار، فقهی است که به طراحی و تبیین این مراحل و گامها و موضوعات مستحدثه و روابط و نسبتهای آنها می پردازد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نظام اصطلاحات و ادبیات دین (زبان و بیان منظم دین)

🔹یکی از مهمترین مبانی فقه نظام ولایی، زبان شناسی دین است که در آن به تفصیل بیان می گردد که زبان عربیِ مُبین در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام، به عنوان زبان دین، مورد تأسیس و اختراع شارع است (مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کِتَاباً وَ لَا وَحْیاً إِلَّا بِالْعَرَبِیَّةِ ) خداوند خالق حروف و کلمات است و او به انسان آموخت که چگونه سخن گوید، (علّم الآدم الأسماءِ کلّها، علّمه البیان ... ) و هر حرفی از زبان عربی، اسمی از اسماء الهی است (مَا مِنْ حَرْفٍ إِلَّا وَ هُوَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ) و بلکه شروع خلقت الهی از همین حروف بوده است (کَانَ أَوَّلُ إِبْدَاعِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ الْحُرُوفَ الَّتِی جَعَلَهَا أَصْلًا لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ) و این زبان، با زبان بشری متفاوت است (و لا یشبه کلام البشر).
زبان دین دارای فرهنگ و نظام معانی و مفاهیم خاص خود می باشد و ظرفیت فراوانی برای انعکاس نظم و انسجام حقایق دین دارد، بلکه دریچه ای دقیق برای فهم معارف دین است و با دستیابی به نظام مفاهیم زبان دین، می توان به منظومه معارف دینی دست یافت و حقایق و معارف دین را مورد تفقه قرار داد.
زبان دین، حقیقتی عینی دارد، اعتباری و قراردادی یا صرفاً توصیفی نیست بلکه در عالم، دارای وجود حقیقی و واقعیت عینی است. وقتی صحبت از زبان دین می کنیم، منظور مجموعه ای از حروف، الفاظ و عبارات (مفاهیم) و حرکات حروف می باشد که کارآیی آن، صرفاً انتقال معانی و حروف نیست بلکه علاوه بر اینکه ابزار ارتباط است، آثاری در عالم خلقت دارند مثلاً واسطه در فیوضات قرار می گیرند و یا با تکلم و خلق آنها، حضوری اثرگذار پیدا می کنند و ... 
قرآن نیز که تشکیل یافته از حروف مقطعه است، خود تبیین تکوین و ظهور حقایق عالم خلقت است و همانطور که عالم خلقت بر مبنای عدد هفت شکل گرفته است (اجرا جمیع الاشیاء علی السبع)، قرآن نیز بر پایه حروف بیست و هشت گانه که مضربی از عدد هفت است مدون گشته است.   و این نشانی از مابه¬ازای حقیقی و واقعی داشتن حروف  و کلمات زبان دین است.
در معانی حروف، ترکیب آنها و دلالتشان بر معانی، نظم و قواعد خاصی وجود دارد لذا نمی توان وضع و دلالت بر معنا را در کلمات اعتباری و قراردادی دانست، بلکه در خلقت تکوینی حروف، حقایقی نهاده شده که متناسب با عالم واقع (محکی)، قدرت حکایت گری داشته باشند. از ترکیب حروف نیز کلمات و عباراتی خلق می شوند که آنها نیز دارای ترکیب معنایی خاص و معینی هستند که فهم و درک آنها نیز دارای اصول و قواعدی می باشد.
روایاتی نظیر این روایت که می فرمایند « الْعَرْشُ هُوَ الْبَابُ الْبَاطِنُ الَّذِی یُوجَدُ فِیهِ عِلْمُ الْکَیْفِ وَ الْکَوْنِ وَ الْقَدْرِ وَ الْحَدِّ وَ الْأَیْنِ وَ الْمَشِیَّةِ وَ صِفَةِ الْإِرَادَةِ وَ عِلْمُ‏ الْأَلْفَاظِ وَ الْحَرَکَاتِ وَ التَّرْکِ وَ عِلْمُ الْعَوْدِ وَ الْبَدْءِ فَهُمَا فِی الْعِلْمِ بَابَانِ مَقْرُونَانِ» (توحید صدوق، باب 50، ص322) بیانگر این حقیقت هستند که بحث الفاظ و حرکات و سکون یک قرارداد ساده بشری نیست، بلکه یک بواطنی و ریشه‌هایی در عالم دارند.

 

در اینجا به مناسبت بحث از زبان دین، به مسئله ای اشاره می کنیم که در فقه نظام ولایی، به تشکیل شبکه مفاهیم دین یاری می رساند و آن اینکه به استناد برخی روایات و شواهد، از آنجا که قرآن را تجلی خدای متعال و انعکاسی از عالم خلقت می دانیم، همه حقایق و قواعد عالم را در خود دارد، یکی از این قواعد و حقایق، روابط ریاضی و عددی در عالم خلقت است و منظومه دین، به لحاظ روابط و ضوابط ریاضی و عددی نیز تناسب و تطابق حقیقی با عالم خلقت دارد. زبان دین و قرآن نیز مبین این روابط هستند از اینرو، هر حرفی از حروف زبان عربی مبین، خود دارای معنایی خاص و منطبق با یک عدد است و ترکیب حروف و کلمات و جملات، معانی و نسبتهای ریاضی خاصی را پدید می آورند که نه تنها با نسبتهای عالم طبیعت و خلقت هماهنگ و منطبق است بلکه مابه ازای خارجی دارند. این مسئله که تا حدودی تحت عنوان معجزات عددی قرآن مورد توجه و مطالعه محققان و دانشمندان قرار گرفته است، می تواند در کشف روابط مفاهیم و تعریف آنها و تشکیل شبکه مفاهیم شامل و مشمول، مؤثر واقع شود چرا که در فقه نظام ولایی به همه ظرفیتهای روشی که منجر به تولید و تکامل معرفت میشود و حجیت آن روشها به استناد ثقلین اثبات شده باشد، از جمله علومی مانند رمل و جفر که ریشه در دین و بیان اهل بیت علیهم السلام دارند، توجه میشود و حجیت یافته های آن روش ها به واسطه تطابق و هماهنگی شبکه مفاهیم، اثبات می گردد...

 

همانطور که در علم اشتقاق، از معانی و ترکیب حروف سخن گفته میشود، ما نیز معتقدیم که هر حرفی معنای تکوینی دارد (بین شکل ظاهری، طریق بیان و صوت حاصل از ادای آن و معنای واقعی تناسباتی از سوی خالق آن وجود دارد، مانند ف که دلالت بر خفت دارد و ق که دلالت بر سنگینی دارد و فصم به معنای پارگی کوچک و قصم به معنای پارگی بزرگ است.) و از ترکیب حروف، معانی متناسبی خلق میشود، این تناسب در معنای کلمات به تناسب معنای حروف و نحوه ترکیب آنها بستگی دارد. فهم معنای حروف و نحوه ترکیب آنها در فهم معانی کلمات و عبارات و دلالت آنها مؤثر است. بنابراین هر کلمه یک معنای اولیه (حاصل ترکیب حروف دارد) و این معنا بواسطه ترکیب با دیگر کلمات در جمله، افزوده یا کاسته پیدا می کند لذا بواسطه ترکیب با دیگر کلمات، تشکیک و درجاتی در معنای یک کلمه حاصل میشود و سطوح مختلف و عمق و باطن پیدا می کند مثلاً کلمه «قرأ» یک معنای اولیه دارد به تناسب ترکیب با کلمات دیگر در آیه « اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی‏ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً»، سطحی از معنا را پیدا می کند و به تناسب ترکیب با کلمات دیگر در آیه « یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ، فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» سطح عمیق تری پیدا میکند چرا که این خواندن با خواندنی که توسط اهل شِمال صورت می گیرد فرق می کند، چرا که ادامه آیه می فرماید « وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى» و اهل شِمال قادر به این نوع خواندن نیستند! همچنین همین کلمه در این روایت، سطحی عمیق تر را بیان می کند که می فرماید : «بَلَغَ مِنْ إِیمَانِ‏ جَابِرٍ أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ هَذِهِ الْآیَةَ إِنَّ الَّذِی فَرَضَ‏ عَلَیْکَ‏ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعاد». ایمان جابر در حدی بود که این آیه را قرائت می کرد، پس معلوم یمشود که این قرائت معنای عمیق تری دارد . این نظریه می تواند بدیل مناسب تری برای نظریاتی چون «روح معانی» باشد. همچنین در بحث استعمال در اکثر از معنا، خواهیم گفت که استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست بلکه هر لفظی به لحاظ موقعیت ترکیبی خود در جمله، معنای خاص و واحدی دارد که هرچند بین همه استعمالات یک لفظ در همه کاربردهایش در کلام وحی، یک قدر مشترکی (معنای اولیه) وجود دارد لکن در هر استعمالی به تناسب ترکیب با دیگر کلمات، آن معنای اولیه دچار ضیق یا توسعه میشود و کاسته  یا افزوده پیدا می کند در نتیجه هر چند لفظ مشترک به نظر می رسد لکن معنای آن به تناسب ترکیب، تشکیک و درجات و سطوحی پیدا میکند. بر این اساس معتقدیم که ترادف معنایی بین دو لفظ متفاوت وجود ندارد بلکه حتماً تفاوتهایی وجود دارد که بر اهل دقت پوشیده نیست و در شبکه مفاهیم آشکار خواهد شد.
بر این مبنا، اساساً «وضع» تعریف خاصی پیدا می کند، شارع متعال واضع حروف بر حقیقتی هستند که آن حقیقت میتواند معنای حرف واقع شود، آن حقیقت ممکن است در قالب الفاظ و عبارات متعددی بیان شود، در واقع معنای یک حرف ممکن است نیاز به تبیین و تفصیل داشته باشد و حتی این بیان نامحدود باشد. پس نمی توان یک حرف را صرفاً در یک کلمه معنا کرد و همچنین یک لفظ را برای یک معنای خاصی در نظر بگیریم بلکه از ترکیب حروف یک حقیقتی شکل می گیرد و برای آن کلمه ساخته شده معنای جدیدی خلق میشود و از ترکیب آن کلمه با کلمات دیگر ، معنای اولیه توسیع یا تضییق میابد. بنابراین سخن گفتن از وضع یک لفظ برای یک معنای مشخص، در این تحلیل امکان ندارد و اگر شارع را واضع معانی و الفاظ می دانیم، بدین نحو است که بیان شد.
همچنین لازم به تذکر است که زبان بشری هرچند متأثر از زبان دین بوده لکن مورد تصرف انسان قرار گرفته و تغییرات بسیاری در وضع لغات و ساختن مفاهیم، توصیفات و دسته بندی و طبقه بندی آنها و ... داشته است لذا ناظر به واقعیات عینی و حقایق نفس الامری نیست بلکه تلاش ذهن و درک بشری در توصیف واقعیات خارجی است.
زبان دین اسلام دارای فرهنگ مخصوصی است که هر چند با فرهنگ عرفی حاکم بر وضع و استعمالات زبان بشری (بدلیل تأثیر پذیری از زبان شارع) هماهنگی نسبی دارد و کاملاً ناسازگار نیست لکن در منظومه خاص خودش نظام معنایی و مفاهیم معینی دارد که دستیابی به آن فرهنگ خاص، منوط به شناخت حدود و روابط معنایی منظومه مصطلحات و مفاهیم دین است و این شناخت با تشکیل شبکه مفاهیم و معانی اصطلاحات شرعی ممکن است که درباره آن سخن خواهیم گفت.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مفهوم و ساختار «نظام» در «فقه نظام ولایی»

فقه نظام ولایی، فقهی است که به تبیین نظام احکام (برنامه جمیع شئون زندگی) از نظام معارف دین بصورت نظام مند (روش اجتهادی نظام مند) می پردازد. بنابراین «نظام» در «فقه نظام ولایی» از چند مقوله نظام مند حکایت می کند که عبارتند از:

- نظام مند بودن دین و معارف دینی،

- نظام مند بودن روابط و نسبتها در جامعه (به عنوان موضوع کلان تفقه)،

- نظام مند بودن نیازمندیهای جامعه (به عنوان مسائل مبتلابه و مستحدثه تفقه)،

- نظام مند بودن روش تفقه

توضیح و تفصیل هر کدام را در یادداشت های بعدی مطالعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ثقلین تنها منبع فقاهت در کشف شبکه معارف دین

با اعتقاد راسخ به جامعیت دین اسلام و کلام الهی در قرآن کریم و تشریح و تبیین معصومانه آن، می توان مدعی شد که تمام نیازهای فردی و اجتماعی زندگی مؤمنانه تا قیامت آمده است و هیچ نیازی به دیگر دانش های مادی و بشری و یافته های حکمی و عرفانی مستقل از وحی و ارتکازات عرفی و عقلایی نیست و تنها با ارتقاء روش فقاهت مبتنی بر آموزه های دینی می توان بهره کافی و وافی از متون و کلام الهی برد و در رفع نیازهای علمی و معرفتی و حوائج مادی و معنوی و اقامه دین الهی در جامعه بیش از پیش به آن منبع لایزال متمسک گردید.
ادعای فقه نظام این است که تنها با مراجعه روشمند به قرآن و روایات و پرهیز از هر روش و منبعی غیر از ثقلین، می توان نظام موضوعات حیات طیبه و تناسب آنها را استخراج نمود و در طراحی و تبیین مراحل و برنامه گذار از موجود به مطلوب تنها از ثقلین بهره گرفت.
روش بهره گیری حداکثری از ثقلین، میبایست از خود ثقلین بدست آید و بدین منظور باید از اساسی ترین اصل و اجمالی ترین معرفت، به تفصیل و تفریع و تبیین رسید. با اعتقاد به «نظام مند بودن و ساختار شبکه ای معارف دین بر حول یک محور» و «سیر اجمال به تفصیل و یا وحدت به کثرت معارف دین» می توان مدعی شد که متقنات و مسلمات دین اسلام می تواند پایه فهم معارف بعدی و تفصیلی قرار گیرند و از آنها روش تفصیل و تفصیل معارف را تفقه و استخراج نمود. 
روش فقاهت در فقه نظام ولایی، بر این مبنا استوار است که اراده و خواست خدای متعال (اراده تشریعی) به اموری در عالم تعلق گرفته و در معارف دینی بیان شده است و این امور، نظامی از موضوعات گوناگون را تشکیل می دهند و حتماً بین این موضوعات نسبتهایی وجود دارد. بنابراین خواست خداوند، شبکه ای از موضوعات با نسبتهای معین است که تحقق آن تنها راه سعادت انسان است و فقه نیز بر این مبنا به مطالعه و شناخت موضوعات دین و یافتن تناسب بین موضوعات می پردازد و اینچنین نظام و شبکه معارف مطلوب دین ترسیم می گردد و بر اساس آن می توان برنامه زندگی انسان را در ابعاد و مقیاس گوناگون، در مسیر دستیابی به وضعیت مطلوب تبیین نمود.
بنابراین برای شناختن و کشف شبکه معارف دین متشکل از نظام موضوعات و نظام نسبتها، لازم است از موضوعات متیقن و نسبتهای مسلم بین آنها شروع نمود و با تفریع و تفصیل این موضوعات و نسبتها، شبکه و نظام را کاملتر نمود، مسلماً به میزان فحص و غور و دقت در ثقلین می توان این شبکه را کاملتر ترسیم و تبیین نمود و لازمه آن در قدم اول، تعیین موضوعات اساسی و محوری است که می توان اثبات نمود محوری ترین موضوع «ولایت» است  (از ولایت الهیه، أنبیاء و اولیاء تا سطوح دیگر آن مد نظر است و در سطح عالی ولایت، «الله» محور است، هوالاول و الآخر و الظاهر والباطن ...) و میبایست نزدیک ترین و اصلی ترین موضوعات در ارتباط با ولایت که نسبتهای مشخصی با آن دارند بدست آید و این سیر تا رسیدن به موضوعات فرعی و تبعی ادامه یابد تا شبکه معارف دین تکمیل و تفصیل یابد. 
یافتن موضوعات در بیان و کلام وحی و روایات، کار دشواری نیست مثلاً موضوعاتی همچون صلات، حج، خمر، معیشت، فقر و غنی، جهاد، زکات و ... که هر کدام جایگاه ویژه ای در نظام و شبکه معارف دین دارند، به راحتی قابل استیفاد هستند لکن زمانی که روابط و نسبتهای بین این موضوعات معین شود، نظام نسبتها و در نتیجه شبکه معارف شکل خواهد گرفت و یافتن نسبتها نیز به روش مشخصی نیاز دارد که عبارت است از «تعریف جامع موضوع از طریق بررسی تمام استعمالات آن در کلام شارع»

در این روش لازم است به منظور دستیابی به تعریف یک موضوع، همه استعمالات آن در قرآن و روایات در کنار هم بررسی شده و به یکدیگر عرضه شوند که با در نظر گرفتن اطلاق و تقیید، عام و خاص و ... در آن استعمالات، مجموعه ای از اطلاعات بدست می آید که تعریف جامعی از موضوع به ما ارائه می دهد. این تعریف شامل هر گونه اطلاعات در مورد موضوع اعم از حدود و ثغور معنایی، کارآمدی و اثر، اجزاء و ارکان و ... می باشد و مسلم است که به میزان اشراف بر آیات و روایات و بررسی استعمالات بیشتری از موضوع، اطلاعات بیشتر و تعریف کاملتری بدست می آید. این تعریف که جامعیت آن بخاطر در بر گرفتن هر گونه اطلاعات در مورد یک موضوع و دسته بندی آن اطلاعات است، بیش از هرچیز روابط و نسبتهای موضوع را با موضوعات پیرامونی اش مشخص می سازد، مثلاً آیه «إن الصلاه تنها عن الفحشاء و المنکر» بیانگر اطلاعاتی از نماز است که ضمن بیان این نکته که نماز مانع فحشاء و منکر است، رابطه و نسبتی را با دو موضوع فحشاء و منکر را ترسیم می نماید. طبعاً هر چه استعمالات بیشتری از موضوع صلات را در آیات و روایات بررسی نماییم، اطلاعات ما در مورد نماز و در نتیجه تعریف ما از نماز و نسبتها و روابط نماز با دیگر موضوعات کاملتر و جامع تر می گردد و می توان شبکه معارف دین را در موضوع نماز به تصویر کشید.

🔹همانطور که گفته شد، فقاهت دو مرحله پیدا می کند، مرحله اول ترسیم نظام روابط و نسبتهای موضوعات (شبکه معارف دین) به عنوان «وضعیت مطلوب» و مرحله دوم، تبیین «برنامه زندگی» برای «عبور از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب». محصول مرحله اول فقاهت «نظام توصیف و تعریف» و محصول مرحله دوم فقاهت «نظام تجویز و تکلیف» است و همچنین نظام توصیف و تعریف «ثابت» و نظام تجویز و تکلیف «متغیر» است. شبکه معارف دین همان نظام توصیف و تعریف است که از موضوعات و نسبتهای آنها تشکیل شده است هر چند از همه گزاره های توصیفی و تکلیفی و ارزشی دین در ترسیم و تبیین شبکه معارف دین بهره می گیریم لکن «تکلیف» دو سطح پیدا می کند، یک سطح تکلیف کلی و ثابت تاریخی است مثل امر به نماز و جهاد و ... ، سطح دیگر مربوط به مرحله دوم فقاهت یعنی سیر از وضعیت موجود به مطلوب است که میبایست نماز و جهاد و ... بطور مشخص کمّاً و کیفاً در قالب برنامه متناسب با اقتضائات متغیر زمان و مکان، جایگاه خود را در برنامه ریزی زندگی فردی و اجتماعی بیابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«فقه جامع نظام ولایی»

«نظام معرفتی روشمند مبتنی بر ثقلین»؛

فهرست مطالب :

ضرورت و شاخصه های «فقه نظام ولایی»

تعریف «فقه نظام ولایی» و رابطه آن با «فقه حکومتی»

«ثقلین» تنها منبع فقاهت در کشف «شبکه مفاهیم دین»

نظام اصطلاحات و ادبیات دین (زبان و بیان منظم دین)

«موضوع شناسی» در فقه جامع نظام ولایی

«تمدن اسلامی» و گذار از «تمدن غرب» به «حیات طیبه»

«فقه نظام ولایی» و سیر از «تمدن اسلامی» تا «حیات طیبه»

«فقه نظام ولایی؛ نرم افزار گذار از تمدن غرب به تمدن اسلامی و تحقق حیات طیبه»

مفهوم و ساختار «نظام» در «فقه نظام ولایی» :

روش نظام مند در فرایند تفقه

روش نظام مند در همه حوزه های معرفتی

نظام مند بودن روابط و نسبتها در جامعه (نظام مکلفین) به عنوان رکن مهمی از تفقه

نظام مند بودن نیازمندیهای جامعه به عنوان مسائل مبتلابه و مستحدثه تفقه (نظام موضوعات و احکام)

نظام «موضوعات» و «نسبتها» در شبکه معارف دین

شبکه نظام مند معارف و مفاهیم دین

نظام موضوعات حق و باطل

«تناسبات ولایت» محور تشکیل شبکه مفاهیم دین و جانمایی موضوعات

نقش تعاملی «آیات و روایات» در شکل گیری «شبکه مفاهیم دین»

«فقه العقل»

استنباط بر پایه استنطاق، سیر از نیازها و موضوعات عینی (اصل تکلیف گرایی)

نقش محوری ولایت در فقه نظام ولایی

ضرورت بازنگری در اجتهاد و مرجعیت و روابط فقه و جامعه

ضرورت انحلال اجتهاد فردی در اجتهاد سازمانی

فقاهت، حکومت و حاکمیت ولی فقیه

نظریه معرفت شناسی «تکامل معرفت بر محور ولایت»

تفاسیری از «نظام» در دین، فقه و فقاهت

«طب الولایه» و إعمال ولایت در سرزمین بدن!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تعریف «فقه نظام ولایی» و رابطه آن با «فقه حکومتی»

«فقه نظام ولایی»، فقه سرپرستی زندگی فردی و اجتماعی انسان است که میبایست رضا و اراده الهی را در تغییر و تکامل عالم و مافیه تبیین نماید. در ضرورت چنین فقهی می توان گفت که اساساً اراده و خواست خداوند به بندگی جهان و جهانیان تعلق گرفته است (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) که این پرستش و بندگی، می بایست در همه ارکان و اجزاء عالم واقع شود، به عبارت دیگر اگر تسامحاً اراده و خواست خداوند را «نظام تشریع» و آنچه که بندگی و پرستش خدای متعال در آن واقع می گردد «نظام تکوین» بدانیم، هماهنگی نظام تکوین با تشریع، همان هدف از خلقت عالم خواهد بود. مسلم است تکوین عالم که عبارت است از دنیا و مافیها، اگر بر محور ولایت الهیه قرار و مدار داشته باشد یک کل منسجم، منظم، پیوسته و نظامی از روابط و نسبتهایی بین اجزاء میشود، این عالم برای هماهنگی و اعتدال حول ولایت الهیه نیاز به مناسک و شریعتی دارد که در صورت تحقق آن مناسک و شریعت می توان گفت عالم تکوین با تشریع خدای متعال تطابق یافته است. همچنین مسلم است که تشریع عالم به معنای اراده و خواست خدای متعال، یک کل منسجم، پیوسته و متشکل از ارکان و اجزائی منظم، هماهنگ و خالی از تعارض و تهافت و تناقض است. بنابراین فقاهت و کسب معرفت نسبت به چنین نظامی، می بایست در صدد کشف نظام مند یک منظومه واقع شود و به عبارت دقیق تر «فقه نظام» در صدد «فهم نظام مند از نظام تشریع و ترسیم منظومه ای از مناسک بندگی برای سرپرستی نظام خلقت یا تکوین» است. 

«فقه حکومتی» اگر فقاهت را در ابعاد حکومت حاکم اسلامی، جستجو می کند، در واقع شأنی از ولی اجتماعی را که تشکیل حکومت و اداره آن است ، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد درحالیکه در «فقه نظام ولایی» اساساً اقامه دین بر محور ولایت، مورد تفقه قرار داده میشود و تنها بخشی از سلسله مراتب ولایت، ولایت نبی، یا ولایت امام یا ولایت فقیه است و نیز تنها شأنی از نبی یا امام، تشکیل حکومت است و تنها بخشی از نظام تکالیف و احکام شریعت، مرتبط با حکومت است، در حالیکه در «فقه نظام ولایی» ولایت به معنا و اقسام تام خود، و نیز همه شئون بسط و اقامه ولایت و نه فقط حکومت، و نیز همه احکام و تکالیف مکلفان اعم از حکومت، مجموعه، جامعه، فرد و ... مورد فقاهت قرار می گیرد. بنابراین «فقه حکومتی» بخشی از پازل «فقه نظام ولایی» است (عام وخاص مطلق) که می توان گفت تا وقتی منظومه جامع فقه نظام ولایی شکل نگیرد، دسترسی به بخشی از آن، در نهایت دقت و کفایت نخواهد بود. (فقه نظام ولایی از اقامه دین بر محور ولایت سخن می گوید که در سطح و مقیاسی در جامعه، ولایت اجتماعی میشود که ساختار ان حکومت یا نظام ولایت فقیه است و اینجا فقه حکومتی مطرح میشود، سطحی از آن نیز ولایت تاریخی اهل بیت علیهم السلام است و در رأس ساختار ولایت، ولایت الهیه است...)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ضرورت و شاخصه های «فقه نظام ولایی»

برخی ضرورتهای مورد توجه قرار گرفته در فقه نظام ولایی و مسائل مهم و شاخصه های آن عبارتند از :

1.تفقه با تأکید حداکثری بر محوریت ثقلین: محوریت ثقلین بر تفقه و بهره مندی از نصوص دینی بیش از گذشته  مفروض و ممکن و مطلوب است که در فقه نظام ولایی امکان توسعه میابد.

2.تفقه با عدم اکتفاء به ظهورات کلام و تلاش جهت دستیابی به شبکه معارف و سطوح عمیق تر کلام: در فقه نظام ولایی، تلاش می گردد تا با ترسیم و تبیین شبکه معارف دین، استنباط و فقاهت و در نتیجه فهم و معرفت توسعه یابد.

3.تفقه ناظر به نظام مفاهیم و معارف دین: فقه نظام ولایی، دین و شریعت را مطابق با قواعد تکوین عالم می داند و در تفقه فی الدین و دستیابی به شریعت، به مانند حرکت اقمار آسمانی و منظومه شمسی، «حرکت منظومه ای هماهنگ حول یک محور» را نیز در دین جستجو می کند و بر اساس این مدل و برای رسیدن به یک منظومه ای هماهنگ حول ولایت به تفقه می پردازد.

4.تفقه ناظر به نظام نیازمندیهای بشریت و به منظور دستیابی به «برنامه زندگی»: فقه نظام ولایی منحصر به تبیین تکالیف بندگان صرفاً به لحاظ اعمال و رفتار جوارحی نیست بلکه بیانگر مناسک روحی، اعتقادی و عملی بصورت توأمان می باشد. به عبارت دیگر منحصر به امر و نهی و امتثال آن در حوزه احکام فقهی نیست بلکه شامل کلیه مراتب بندگی اعم از تسلیم (قلبی)، تبعیت(نظری) و طاعت(عملی) است. محصول فقه نظام ولایی «برنامه جریان هدایت و ولایت الهی» و به عبارت دیگر «برنامه زندگی» است. «برنامه زندگی» منظومه ای فراتر از احکام خمسه فروعات فقهی و اخلاقیات و اعتقادات به تنهایی است بلکه مجموعه ای از تعاضد و تقوم و تعامل عرصه های گوناگون دین خواهد بود همچنین منحصر به منجزیت و معذریت نیست بلکه ناظر به سیر کلیه مراتب هدایت و بندگی و تکامل از طریق تولی تام به ولایت است. 

5.تفقه ناظر به «نظام مکلفین»: فقه نظام ولایی، منحصر به رفتار فردی یا اجتماعی نیست بلکه با ملاحظه نظام مکلفین، کلیه سطوح مخاطبین اعم از فرد، جمعیت، اجتماع، مجموعه، جامعه و حکومت را در بر می گیرد و هرکدام احکام خاص خود را دارد و توجه انتزاعی به یک یا چند دسته مخاطب، بدون نگاه جامع به نظام مکلفین و روابط آن، موجب نقص در یافته های فقهی می شود. 
از آنجا که لازمه فقاهت و دستیابی به نظام مفاهیم دینی متناسب با جامعه (اعم از فرد، حکومت و دیگر نهادهای اجتماعی)، ترسیم نظام جامعه و ارکان واجزاء آن و نیز ترسیم نظام روابط بین آنهاست، فقه نظام ولایی، هرم جامعه و در رأس آن حکومت را به عنوان بزرگترین نظام و ساختار مورد نیاز برای اقامه دین و هدایت و رشد و تکامل انسانها و قالب اجرائی دین می داند که خود نیز منظومه ای هماهنگ حول محور است و کاملاً با دین به عنوان منظومه ای هماهنگ حول محور تطابق دارد. بنابراین نظام تکالیف و احکام جامعه پس از بررسی نظام روابط جامعه در اجزاء و ارکان آن، بصورت نظام مند و دقیق تر بدست خواهد آمد. 

6.تفقه در صحنه نزاع عینی جریان حق و باطل و در مسیر دستیابی به «تمدن اسلامی»: ملاحظه تقابل تمدن غرب با حیات طیبه اسلامی در اجتهاد و فقاهت، از مبانی فقه نظام ولایی است. این دیدگاه، «تمدن اسلامی» را دوره گذار از ظلمات «تمدن غرب» در جهت نیل به نور «حیات طیبه» می داند، و فقاهت متناسب با این سه برهه، نظام مفاهیم، موضوعات و مسائل را در صحنه نبرد دو جریان تاریخی حق و باطل با محوریت اولیاء الهی تعریف و تبیین می نماید.

7.تفقه با ملاحظه محوریت «ولایت» در نظام تکوین و تشریع: تفسیر و تحلیل نظام خلقت، و علم و دین و شریعت بر مدار ولایت و نقش و اثر آن بر روش فقاهت، در فقه نظام ولایی مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که دین و نظام مفاهیم آن، بر محور ولایت شکل گرفته و اجزای آن در تناسب با ولایت، در این شبکه جانمایی شده و حضور یافته اند، حسن و قبح مفاهیم ارزشی، کم و کیف مفاهیم توصیفی، مصلحت و مفسده مفاهیم تجویزی، همه در نسبتی با جریان ولایت، تعین یافته اند و در نتیجه باطن دین، ولایت است و با کشف این نسبتها و روابط می توان تفقهی جامع و کامل نسبت به معارف دین داشت.

 

8.تفقه با ملاحظه محوریت «حکومت» در فقاهت: فقه نظام ولایی با تبیین و تثبیت نظریه «الاسلام هو الحکومه»، به ارائه راهکارهایی جهت ملاحظه تناسبات حکومت در اجتهاد و فقاهت می پردازد، درواقع فقه موجود، در تعیین حکم بسیاری موضوعات، «حکومت» و اقتضائات آنرا ملاحظه نمی کند اما در فقه نظام ولایی، متناسب با نقش و جایگاه حکومت در منظومه اسلام، تناسبات و مصالح حکومت در همه احکام حتی احکام فردی لحاظ می گردد، در واقع «حکومت» بیش از آنکه نظام مسائل وموضوعات خاص خودش را به فقه اضافه نماید، رویکردی است که تمام فقه را میبایست متحول سازد. 

9.تفقه با ملاحظه جامعیت منابع دین (ثقلین) در تدوین برنامه زندگی و پاسخگویی به گستره نیازهای بشریت: در فقه و اصول موجود، بسیاری موضوعات و مسائل خصوصاً مسائل مستحدثه، در استناد به منابع شرع، صرفاً بخاطر عدم مخالفت قطعیه با شرع، برائت یافته و مورد قبول واقع میشوند و دستگاه فقاهتی موجود نمی تواند موافقت قطعیه یا مخالفت قطعیه آنرا با شرع و کلام وحی، محاسبه نماید در صورتیکه فقه نظام ولایی با اعتقاد به جامعیت و مانعیت منابع وحیانی، هیچ موضوعی را نسبت به احکام الهی فارغ الحکم نمی داند و در تحصیل موافقت قطعیه با شرع، ظرفیتی بیش از ظرفیت موجود را بکار می گیرد. در واقع بر مبنای فقه نظام ولایی و بلکه به دلالت بسیاری روایات، هیچ موضوعی نیست مگر اصلی در مورد آن در قرآن آمده است و کلام شارع بیان گوی همه احتیاجات انسانها تا قیامت است و هیچ موضوعی، پدیده و حرکتی نیست مگر اینکه متصف به عدل و ظلم و یا دیگر عناوین شرعی شود و نزد شارع حکمی داشته باشد که در کلام او منعکس است. 

10.تفقه با قدرتی مضاعف در عرضه روایات بر آیات یا متشابهات بر محکمات: در فقه نظام ولایی، با تشکیل شبکه مفاهیم دین، عرضه روایات بر آیات، بصورت موردی و انتزاعی صورت نمی گیرد، بلکه یک روایت مانند قطعه ای پازل، میبایست در شبکه ای از مفاهیم و منظومه ای از معارف، جای خود را بیابد و اعتبار و حجیت خود را ثابت کند، بنابراین علاوه بر استفاده از ظرفیت بررسی های سندی، بررسی های دلالی را در ظرفیتی جدید بلکه مستحکم تر از قبل، دنبال می کند و به عبارت دیگر بنابر روایاتی همچون « فما وافق کتابالله فخذوه»، در عرضه متشابهات بر محکمات کلام وحی، موافقت یا عدم موافقت را از طریق عرضه متشابهات بر مجموعه ای از محکمات، احراز می کند و نه صرفاً تطابق یاعدم تطابق با گزاره یا گزاره هایی از محکمات دین، و این روش بر دقت و سلامت و قدرت قضاوت می افزاید.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مؤسسه فقاهتی مطالعات اسلامی

آدرس کانال ایتائی مؤسسه فقاهتی مطالعات اسلامی: 

https://eitaa.com/m_feghahat

«مؤسسه فقاهتی مطالعات اسلامی» با تأکید بر جامعیت دین اسلام در رفع همه نیازهای مادی و معنوی در مقیاس تمدنی، در همه عرصه ها و شئون فردی و اجتماعی، با تمسک بر ثقلین و بهره مندی فقیهانه از آیات و روایات، در جهت تکامل فقاهت و منطق فهم و نیز تکامل معرفت دینی و روش اقامه دین در جامعه و تحقق آن در مجرای تمدن اسلامی تا رسیدن به حیات طیبه عصر ظهور تلاش می نماید.

آنچه در این مؤسسه تا دستیابی به محصولات قابل عرضه، پیگیری می شود، تکامل تفقه تحت عنوان «فقه جامع نظام ولایی» است. ایده اصلیِ «فقه جامع نظام ولایی»، «دستیابی به منظومه معارف از طریق ترسیم شبکه مفاهیم دین» می باشد که با محوریت «ولایت» در محتوا و روش دنبال میشود و با ترسیم دو مرتبه از فقاهت، تحت عنوان «مکتب اسلام» به عنوان وضع مطلوب در شریعت اسلام و «منهاج الشریعه» به عنوان رویکرد، روش و برنامه سیر از وضعیت موجود جامعه به وضع مطلوب، به پویایی و کارآمدی فقه نظام ولایی متناسب با «تمدن اسلامی» و نیازهای مستحدثه جامعه اسلامی پرداخته و با ترسیم روابط «فقاهت» با «علوم» و «برنامه اجرائی» به ضرورت اقامه و جریان دین در جامعه می پردازد.

این مؤسسه مدتی است که بصورت غیررسمی فعالیت پژوهشی خود را آغاز کرده است و درصورت تأمین بودجه بصورت رسمی راه اندازی خواهد شد. إن شاءالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰