🔸«طب الولایه» و إعمال ولایت در سرزمین بدن!
(متن کامل در پیوست)
🔹«طب الولایه» از لحاظ اصول و مبانی، موافق با «فقه جامع نظام ولایی» و یکی از موضوعات ذیل آن و از لحاظ روشی نیز در چارچوب روشی آن محسوب می شود و با خوانشی متفاوت و متعالی از طبابت اسلامی، به دنبال راهکارهای توسعه قوای روحی و جسمی در جهت عبودیت خدای متعال و عبور از بحران در حوزه صحت و سلامت است. در این نوشتار بطور اختصار به زوایایی از بحث «طب الولایه» اشاراتی می شود و معرفی نظام مند این مقوله نیازمند تألیف و تدوین دقیق تر و مستندتری است که إن شاءالله به یاری و عنایت خداوند ارائه خواهد شد. در آن نوشتار مطلوب و موعود، می بایست اصول و مبانی طب الولایه، روش، اصطلاحات، مستندات و ... با انسجام و انتظام تبیین گردند لکن این وجیزه عجالتاً با توجه به شیوع بیماری «کرونا» و احساس نیاز و احتمال فایده نسبت به یکی از مباحث کاربردی «طب الولایه» تحت عنوان «اعمال ولایت در سرزمین بدن» که نتیجه آن خودکنترلی بیمار و نقش فعال او در مواجهه با بیماری است، منتشر می گردد.  

🔹طب الولایه بر مبنای اینکه سعادت و کمال هر چیزی تقرب به محور کمال دهنده است و «ولایت» محور عالم تکوین و تشریع و عامل هماهنگ کننده همه اجزاء می باشد و دین مناسک تولی به ولایت است و سعادت دینا و آخرت و کمال فردی و اجتماعی در گرو تحقق محوریت تام ولایت در کلیه مناسبات روحی، فکری و رفتاری است، صحت و سلامت و عافیت جسم و بدن را در کنار صحت و سلامت و عافیت روح، نفس و دین در تحقق محوریت ولایت در همه مناسبات و فعل و انفعالات و کنشهای جسمی و مادی بدن دنبال می کند. به عبارت دیگر جسم و بدن نیز مانند دین و روح و نفس انسان، زمانی می تواند در جلب مصالح و دفع مفاسد موفق باشد که ولایت الهیه تا آخرین سطوح آنرا (ولایت الهیه، ولایت نبویه، ولایت أئمه تا ولایتِ خلیفه الهیِ نفس در عالَم جسم و بدن) را در همه مناسبات و فعل و انفعالات جسم و بدن حاکم نماید. محوریت ولایت و حاکمیت ولی و خلیفه الهی در گستره عالم جسم، در یک سطح به معنای رعایت رضا و سخط الهی در نیات و تمایلات و افکار و عقاید منتهی به اعمال است که نتیجه آن تبعیت و التزام به خواست و اراده الهی و امتثال اوامر و نواهی او و در نتیجه اعمال و رفتار صحیح است و طبعاً سلامتی و صحت و عافیت چه در مرحله پیشگیری و چه در مرحله درمان محقق خواهد شد و سطح دیگری از محوریت ولایت در سرزمین بدن، اعمال ولایت بواسطه اشراف و سلطه بر اعضاء و جوارح و فعل و انفعالات درونی است که می بایست بر اساس دستورات طب الولایه، عناصر و اجزاء و پدیده های درون خودش را با تناسبات ولایت هماهنگ ساخته و نظم و انسجام و رشد و ارتقاء دهد که نتیجه آن صحت و سلامت و عافیت است.

🔹درون بدن سرزمین و عالَمی است مانند سرزمین و عالَم بیرون بلکه از جهاتی عظیم تر و بزرگ تر از عالَم بیرون است ، و همانطور که می بایست در عالَم بیرون محور همه تناسبات، «ولایت» باشد تا همه اجزاء و عناصر به هماهنگی رسیده و جایگاه و نقش خود را بخوبی یافته و به تعادل رسیده و عدل به تمام معنا محقق گردد، در سرزمین درون نیز لازم است که نفس انسان، نقش خلیفه الهی خود را بیابد و «ولایت» را در سرزمین وجودش حاکم گرداند و محور همه تناسبات درونش گردد و هر جزئی و عنصری و حرکتی و ... بر محور آن و متناسب با آن تنظیم و هماهنگ گردد و همه بر محور امام، موحد و خالص گردند و کفر و شرک از سرزمین درون ریشه کن شود و عدل (استقرار در جایگاه حقیقی) حاکم گردد، چه اینکه ریشه و اساس همه بیماریها و مشکلات جامعه درون نیز، وجود اولیای طاغوت و شرک و کفر است و تا کل بدن به اخلاص در تعبد و تولی به ولایت نرسد، تنزیه و طهارت و در نتیجه صحت و سلامت پیدا نمی کند.  «لوکان فیهما آلهه الا الله لفسدتا»
 

🔹به عبارت دیگر، مهمترین و اثرگذار ترین کاری که در رابطه با یک پدیده یا موضوع می توان انجام داد، مدیریت، هدایت و سرپرستی آن  پدیده و موضوع است، در رابطه با بدن نیز مهمترین و اثرگذارترین مواجهه، مدیریت بدن خصوصاً سرپرستی اجزاء و عناصر و پدیده های درون بدن است و یک نکته بسیار مهم اینکه بسیاری از تناسبات و قواعد و سنتهای جاری در عالم بیرون، در عالَم درون بدن نیز جاری و ساری است و می توان بسیاری از آموزه های وحیانی در رابطه با هدایت و اصلاح جامعه را تناظر سازی نموده و با اعمال ولایت و سرپرستی در عالم درون نیز به کار گرفت. مثلاً هجوم دشمن توسط ویروس بواسطه «نفوذ» ویروس در سلولهای بدن صورت می گیرد و ویروس مهاجم بدون این نفوذ امکان تکثیر و تخریب ندارند! و جالب اینکه این نفوذ ویروس در همه سلولها امکان پذیر نیست و در سلولهایی نفوذ می کنند که «آشنا» به آن ویروس باشند یا تناسباتی داشته باشند! و پس از نفوذ در برنامه و عملکرد آن سلول در جهت اهداف خود، اختلال ایجاد نموده و با خدمت گرفتن امکانات و ظرفیتهای درون سلول، شروع به تکثیر می نماید و پس از مدتی یا به آرامی مانند جوانه ای از سلول خارج می شوند و یا با متلاشی کردن سلول میزبان، خارج شده و تعداد زیادی ویروس همراه خود آزاد می کنند. همچنین گاهی دو ویروس با نفوذ در یک سلول و تبادل اطلاعات (اطلاعات ژنتیکی)، مکمل همدیگر شده و تقویت می یابند و ... و یا مثلاً سیستم ایمنی بدن وظیفه دارد که دشمن (عفونت) را در بدن شناسایی کرده و بواسطه علائمی (سیتوکین ها) به سلولهای رزمنده (سلولهای ایمنی و گلبولهای سفید) معرفی نماید تا آنها را نابود سازند لکن گاهی ویروسهای نفوذی، سیستم ایمنی را دچار خطای محاسباتی نموده و در معرفی دوست و دشمن اشتباه می کند و لذا سلولهای ایمنی به بافت های سالم نیز حمله می کند!

🔹در هنگام بیماری انسان ها اغلب تماشاچی رقابت و درگیری میان تیمی از قوای مدافع بدن و تیمی از مهاجمان هستند، یک تماشاچی تیم مورد علاقه اش را تشویق و برای پیروزی آن دعا می کند و حاضر نیست تفأل به شکست (تطیر) بزند ، یک بیمار نیز نهایتاً به طرفداری از بدنش، به صحت و سلامتی اش امید و برای درمان و عافیت، دعا و توسل داشته باشد، هرچند گاهی ممکن است با افکار و احساسات منفی و القاء یأس و ناامیدی و دیگر اقدامات نادرست، بدن و قوای درونی خودش را تضعیف نماید! به هرحال او در نقش یک تماشاچی بیش از این قدرتی ندارد و معمولاً  از درون خودش غافل است و این رقابت و درگیری را با مشاهده آثارش دنبال می کند. اما همه سخن این است که انسان می تواند هوشمندانه از جایگاه تماشاچی به جایگاه مربی ارتقاء پیدا کند و در نقش یک مربی و رهبری مقتدر قوای درونی خود را تصور و در ارتباط فکری و ذهنی با آنها ، جبهه مقاومت را در سرزمین درونش در برابر هجوم بیگانه تدبیر و مدیریت و پشتیبانی و حمایت و هدایت نماید و با افکار مثبت و القائات ذهنی و معنویات و توسلات و ادعیه و دیگر اقدامات، بصورت خودآگاه بدن و قوای درونی خود را تقویت و اصلاح و سازندگی را محقق نماید.
برای واضح تر شدن این موضوع، لازم است در قالب مثالی توضیح داده شود؛ درون انسان حدود 30 تریلیون سلول وجود دارد که 200 نوع مختلف از جمله گلبولهای قرمز و سلولهای چربی، سلولهای پوست، سلولهای عصبی و ... را شامل می شوند. 80 درصد این سلولها را گلبولهای قرمز تشکیل می دهند که رقمی حدود 25 تریلیون می شود و با توجه به سرعت مرگ و میر این سلولها و تولد سلولهای جدید، درهر ثانیه 2 تا 3 میلیون گلبول قرمز تولید می شود، وظیفه گلبولهای قرمز تغذیه دیگر سلولها و انتقال اکسیژن و دفع دی اکسید کربن است، بخشی دیگر از سلولها را گلبولهای سفید تشکیل می دهند که نقش آنها دفاع در برابر هجوم میکروب ها، ویروسها و باکتریها و دیگر عوامل خارجی است، در واقع سیستم ایمنی بدن را تشکیل می دهند و با عوامل بیگانه مبارزه می کنند و انواع مختلفی با وظایف گوناگونی دارند.

 

... فرض کنید یک بیمار که در بستر بیماری از وضعیت نامناسب خود رنج می برد، به این مسئله توجه و عنایت پیدا کند که درون بدنش حدود 25 تریلیون سرباز (گلبول قرمز) برای تغذیه و ترمیم بدن دارد و حدود 50 میلیون سرباز مدافع و مبارز (گلبول سفید) دارد که این رغم به محض ورود میکروب تا چند برابر افزایش پیدا می کند. البته آشنایی و اشراف به دیگر اعضاء و جوارح درونی بدن و وظایف آنها از قبیل قلب و کبد و کلیه و ... قطعاً به گسترش سیطره فرمانروایی انسان بر عالم درونش کمک می کند و هرچقدر کم و کیف این سیطره و اشراف بیشتر و عمیق تر گردد، اراده و اختیار انسان در کنترل و مدیریت و هدایت قوای درونی اش در جهت جلب مصالح و دفع مفاسد توسعه می یابد. همچنین اگر به این باور برسد که می تواند با سلولهای بدنش به عنوان موجودات زنده هوشمند ارتباط برقرار کند و در نقش رهبری حکیم، آنها را در انجام وظایف خود پشتیبانی و حمایت و هدایت نماید. قطعاً وضعیت چنین کسی در مقایسه با شخص بیماری که در بستر بیماری تنها تماشاگر نزاع خیر و شر درونش بواسطه مشاهده علائم بیماری است، بسیار متفاوت است او می تواند نقش خودکنترلی داشته باشد و با درونش ارتباط بگیرد و با تمرکز قوای فکر و ذهن، نقش فعال خود را در بدنش احیاء نموده و اثرگذاری خود را در کنترل امور بدن به حداکثر برساند، او می بایست باورهای خودش را به مدد بگیرد و آموخته هایش را از بدن خود و آموزه های طبی در این رابطه را به کار گرفته و تسلط و اشراف خود را بر اعضاء و اجزاء بدنش کامل نماید و در نقش یک سلطان قدرتمند و تیزبین تلاش کند همه جریانات و اتفاقات درون خودش را به کنترل درآورده و در جهت اصلاح و رشد و پیشرفت مدیریت نماید.
برای تحقق چنین فرایند مهمی تا حصول نتیجه می توان مراحل ذیل را در نظر گرفت:  ...

🔹متن کامل را در فایل پیوست (کانال ایتاء) مطالعه فرمایید :
طب الولایه

مطالب مرتبط :

طب اسلامی 1

طب اسلامی 2