🔹زندگی فردی و اجتماعی انسانها را می توان در «موضوعات» و «تناسبات» آنها خلاصه نمود و فقاهت که رسالتی جز تبیین خواست خدای متعال در چگونگی زیستن ندارد، میبایست این موضوعات و روابط و تناسبات بین آنها را معین نماید. دین اسلام غایت و مقصودی جز «حیات طیبه» برای زندگی انسان به تصویر نمی کشد و در بیان کم و کیف و چگونگی آن، به بیان موضوعات و تناسب آنها پرداخته است، برای یافتن برنامه زندگی، لازم است اولاً وضعیت مطلوب حیات طیبه ترسیم گردد و ثانیاً گامهای رسیدن به وضعیت مطلوب تبیین شود بنابراین ابتدا می بایست نظام موضوعات وضعیت مطلوب حیات طیبه در ساحات گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و در مقیاس فردی و اجتماعی و نسبت بین این موضوعات بدست آید ثانیاً در سیر از وضعیت موجود به مطلوب، مراحل و گامهایی طراحی و تبیین گردد...

 

🔹مفاهیم در این شبکه مفاهیم به سه دسته کلی تقسیم می شود : 
مفاهیم ارزشی که ارزش (میزان حقانیت) و یا حسن و قبح آنها (ملاک ارزش) در نسبت با ولایت معین و در شبکه مفاهیم به عنوان مفاهیم اصلی در لایه اول حول محور قرار می گیرند، 
مفاهیم توصیفی که هست و نیست (ملاک صحت و فساد در دانش) در آنها به نسبت با ولایت معین و در شبکه مفاهیم به عنوان مفاهیم فرعی در لایه دوم حول محور و مفاهیم اصلی قرار می گیرند، 
مفاهیم تکلیفی و تجویزی که مصلحت یا عدم مصلحت در آنها (به عنوان ملاک تکلیف) بواسطه نسبتشان با ولایت معین و در لایه سوم حول محور و لایه های اول و دوم قرار می گیرد . در واقع کشف نسبت موضوعات تکلیفی و تجویزی، بواسطه فهم نسبت موضوعات ارزشی و توصیفی واقع می گردد و البته همه این نسبتها متقوم به یکدیگر بوده و فهم ما را نسبت به ترسیم شبکه مفاهیم دین، بصورت توأمان،کاملتر می سازند.
همچنین از ترکیب چند لفظ و مفهوم، عباراتی متشکل از معنای ترکیبی اجزای خود شکل می¬گیرد که در واقع «گزاره های دینی» هستند و «شبکه معارف» را تشکیل می دهند ...