🔹اگر مقصود از خلقت عالم بندگی خدای متعال است (وما خلقت الانس و الجن الا لیعبدون)، بندگی می بایست در همه ابعاد وجودی انسان و جامعه واقع گردد، هم در حوزه تمایلات، احساسات، عواطف، حب و بغض، سخط و رضا و ... و هم در حوزه افکار، عقاید، معارف، عقلانیت و علم و دانش و هم در حوزه جوارح، رفتار و عملکرد؛ در واقع انسان باید توحید و پرستش خدای متعال را هم در احوال و هم در افکار و هم در اعمال خود جاری سازد و هر سه بعد وجودی خود را از شرک پالایش نماید و این بندگی در این سه بعد نیازمند مناسک روحی، فکری و عملی است و خداوند ارزشها و حسن و قبح های اخلاقی، توصیفات و هست و نیست های اعتقادی و باید و نبایدهای تکلیفی را در شریعت خود تحت عنوان علوم ثلاثه اخلاق، عقاید و احکام به ودیعه نهاده است که بی شک این سه نیز منظومه ای هماهنگ و متناسب برای رشد و تکامل انسان در جهت بندگی خدای متعال در زندگی فردی و اجتماعی است. در نظر داشتن این هماهنگی و تناسب، و حدت و انسجام در سه حوزه اخلاق، عقاید و احکام دین، مسئله ای سرنوشت ساز و اثرگذار در روش فقاهت و منطق فهم و استنباط و اجتهاد خواهد بود. بنابراین لازم است تمام نیازمندیهای جامعه را که با استناد به آیات و روایات، ذیل این سه حوزه معارف قابل طبقه بندی است ، بصورت یک نظام در منظومه دین مورد جستجو و مطالعه قرار دهیم. نظام نیازمندیهای جامعه، که هم شامل موضوعات شرعی و هم موضوعات تمدنی و مستحدثه است ، میبایست بصورت هماهنگ و با ملاحظه روابطِ اجزای آن، مورد مطالعه و تفقه قرار گیرند چرا که روابط بین اجزاء در تبیین احکام موضوعات مؤثر است، بنابراین یک نظام موضوعات منسجم و یک نظام احکام متناسب با آن خواهیم داشت که در ذیل عنوان «منظومه نیازمندیهای جامعه» از آن یاد خواهیم کرد...