🔸سئوال:

🔹آنچه مورد تردید نیست، اینکه إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ (یوسف/53)، نفس انسان به بدی ها و پلیدی ها فرمان می دهد و انسان مؤمن، موظف و مکلف به مبارزه با نفس و خواسته های آن است (إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَى هَوَاهَا؛ إهتمام مؤمن این است که با نفس خویش جهاد کند تا بر هوای نفسش غالب گردد؛ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى؛ پیامبر اکرم ص نیز فرموده اند: «اَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ: دشمن‌ترین دشمنانت نَفْس توست که میان دو پهلوی توست» (مجلسی، 1386ق.، ج71: 64). همچنین: قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ (ص) مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرِ؟ قَالَ: جِهَادُ النَّفْسّ (حُرّ عاملی، 1396ق.، ج11: 122) و نیز امیرالمؤمنین فرمود: لمُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ )

🔹از طرفی روایاتی وجود دارند که [ظاهراً] به مرافقت با نفس و مراعات آن و عدم اکراه عبادات به نفس توصیه می کنند (مانند : امام صادق علیه السلام : لاتُکرِهُوا إِلی أَنْفُسِکمْ اَلْعِبادَةَ، نفسهای خود را با اکراه به عبادت وادار نکنید. (بحارالانوار: 213/71، از اصول کافی: 86/2)؛ امیرالمؤمنین علیه السلام: خادِعْ نَفْسَک فی الْعِبادَةِ وَارْفِقْ بِها وَلاتَقْهَرْها، در عبادت نفس خود را فریب ده و با او رفاقت کن و او را مجبور مکن.  (بحارالانوار: 509/33، از نهج البلاغه نامه 69)؛ همچنین : «یا علی! ان هذا الدین متینٌ، فَاَوغل فیه برفق و لاتُبَغِّضْ إِلی نَفْسِک عِبادَةَ رَبِّک، این دین متین است، با رفق و مدارا در آن گام بگذار و عبادت پروردگارت را مبغوض نفست قرار نده (بحارالانوار: 214/71، از اصول کافی: 87/2))

🔹 طبعاً نفس انسان، از عبادات و انجام مستحباتی مانند زیارت، تلاوت قرآن، شنیدن پند و موعظه، دعا و مناجات و ... رویگردان است؛ آیا میبایست با خواسته نفس مقابله نمود یا با آن مدارا کرد؟!

🔸پاسخ :

«نفس» در کلام قرآن و اهل بیت علیهم السلام، چند معنی دارد : یک معنای آن خود و عین یک چیز است و اصل در معنای نفس همین «خود» است مانند: «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ...» (التّوبه/128)؛ یعنی نَفْساً مِنْ جِنْسِکُمْ و یا «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ...» (النّساء/29) و ... (همچنین در معانی روح و قلب و علم و ... نیز به کار رفته است)، اما یکی از کاربردهای فراوان کلمه «نفس»، جایی است که امر به بدی می کند و خواسته های زشت و قبیح دارد که با عنوان «نفس اماره» از آن یاد میشود که در واقع قوّه ای از نفس است که گرایشان و خواسته های منفی دارد.

🔹منشاء بسیاری اشتباهات در ترجمه روایات مذکور، خلط بین نفس به معنای «خود» یا نفس به معنای «نفس اماره» است، منظور از آن روایاتی که امر به مجاهده و مبارزه با نفس و هوای نفس دارند، نفس اماره است و چند روایت مذکور که صحبت از مرافقت و مدارا با نفس در انجام عبادات دارند و بر عدم اکراه و اجبار عبادات بر نفس تأکید می کنند مراد، «خود» یا «قلب» یا «روح» انسان است، بنابراین انسان در انجام عبادات میبایست برخلاف خواسته هوای نفس بلکه با اکراه و اجبار بر نفس اماره، به عبادات و مستحبات بپردازد لکن، مراعات قلب و روح خود را بکند که در نزدش عبادات مبغوض و مورد تنفر واقع نشوند. در روایات دیگری نیز مراعات «قلب» در انجام عبادات مورد تأکید واقع شده است :

🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم : «اَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِقَلْبِهِ، با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت و بندگی باشد و آن را درآغوش بگیرد واز جان و قلب دوست بدارد»(بحارالانوار: 253/70). امام حسن عسکری علیه السلام : «اذا نَشِطَتِ القُلوب فَاَودِعوها، و اذا نَفَرَت فَوَدِّعوها، هنگامی که قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپارید؛ و وقتی که گریزان اند آنها را واگذارید.»(بحارالانوار، ج 75، ص 377). امام رضا علیه السلام می فرمایند:«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً وَ نَشَاطاً وَ فُتُوراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ بَصُرَتْ وَ فَهِمَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ کَلَّتْ وَ مَلَّتْ فَخُذُوهَا عِنْدَ إِقْبَالِهَا وَ نَشَاطِهَا وَ اتْرُکُوهَا عِنْدَ إِدْبَارِهَا وَ فُتُورِهَا، همانا قلبها گاهی رو می آورند و گاهی پشت می کنند و گاهی نشاط و گاهی سستی دارند پس هر گاه قلب رو آورد، بصیر است و می فهمد و هر گاه پشت کرد، ملول و خسته است، پس قلبها را هنگام نشاط و رو آوردنشان به کار گیرید و هنگام سستی و پشت کردنشان رها کنید.» (مستدرک الوسائل، انتشارات ال البیت، جلد3، ص155) [ادامه دارد 👇]

ادامه :

🔸دو نکته مهم در تکمیل بحث لازم به ذکر است :

🔹اول اینکه، در این روایات هیچگاه به ترک عبادات بخاطر ادبار یا عدم نشاط قلب، اشاره ای نشده است بلکه در روایاتی که ذکر خواهد شد راهکارهایی نسبت به ایجاد محبت و نشاط نسبت به عبادات بیان شده است، بنابراین می توان گفت که در مبارزه با هوای نفس می بایست آنرا اکراه و مجبور به عبادات نمود و اگر نشاط و اقبال قلبی نیز وجود ندارد در صدد ایجاد آن تلاش نمود نه اینکه به ترک عبادات پرداخت! (دو روایت اخیر نیز که صحبت از ترک قلب (واترکوا عند ادبارها) و واگذاشتن قلب (اذا نَفَرَت فَوَدِّعوها) می کنند، صحبتی از عبادات یا مستحبات نکرده اند بلکه با توجه به قرائن دیگر (فَإِذَا أَقْبَلَتْ بَصُرَتْ وَ فَهِمَتْ؛ فَاَودِعوها؛ صحبت از فهم و بصیرت و به امانت سپردن نزد قلب است) موضوع آن فهم و کسب علم است و نه عبادات!

🔹دوم اینکه روایاتی برای ایجاد رغبت قلبی راهکارهایی برشمرده اند (نه تنها به ترک عبادات توصیه نکرده اند بلکه برای درمان ادبار و عدم نشاط قلبی راه حل داده اند.) مثلاً محبت به اهل بیت علیهم السلام را سبب و علت ایجاد رغبت به عبادت شمرده اند، پیامبر اکرم ص فرمود : «فی حُبِّ أَهْلِ بَیتی... اَلرَّغْبَةُ إِلی الْعِبادَةِ». (بحارالانوار: 163/27) در محبّت اهل بیت من، میل و رغبت به سوی عبادت نهاده شده است.