مهدی عبداللهی

۱۱ مطلب با موضوع «فرهنگ، هنر و رسانه» ثبت شده است

جلب افسد به فاسد!

چندی است که «کنسرت» معرکه آراء و خطب شده است و هر از گاه از هرسو افاضاتی به گوش میرسد که یضحک به الثکلی!

اخیراً رئیس کتابخانه ملی! هم راجع به کنسرت گفته : «می‌خواهم یک سوال اساسی مطرح کنم و این است که اگر ما به جوان‌ها نشاط ندهیم،‌ نتیجه آن ایدز و اعتیاد و دیگر آسیب‌های اجتماعی است و در این میان چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آیا مخالفان کنسرت‌ها مسئولیت پاسخگویی در قبال این آسیب‌های اجتماعی و عواقب این آسیب‌‌ها برای جامعه و کشور را می‌پذیرند؟»

اگر منصفانه و خوشبینانه به گفته ایشان توجه کنیم، دغدغه ایشان دفع افسد (کشیده شدن جوانان به تفریحات ناسالم) به فاسد (کنسرت) بوده است، هرچند معلوم نیست ایشان به فساد موجود در سالنهای کنسرت، اعتقادی داشته باشد! ولی به هرحال ایشان نشاط کنسرتها را برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی جوانان لازم می داند.

تا اینجا خیلی ضروری و لازم ندیدم که نکته ای بیان کنم اما وقتی متوجه شدم امام جمعه !! ایلام هم چنین افاضاتی داشته اند که : «این وسط گناه مردم چیست؟! باید برای شادی مردم فکری کرد! آیا کنسرت را ممنوع کنیم تا مردم از ماهواره ها استفاده کنند؟!!!» احساس کردم لازم است قدری این موضع غلط تبیین شود.

شبیه چنین تفکری در مسئولین رسانه ملی نیز وجود داشت که بدلیل آنکه شبکه های ماهواره ای و رسانه های غربی، در تهاجم فرهنگی به ارزشهای اسلامی و اخلاقی، از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، رسانه ملی ناچار است برای مقابله با آنان و جذب جوانان، گاهی پای خود را از حدود شرعی فراتر گذارد تا بتواند مخاطبان ماهواره ها را،  ولو سرگرم برنامه های فاسد نماید، از مشغولیت به برنامه های افسد بازدارد!

قاعده «دفع افسد به فاسد» را در نوشته دیگری بررسی نموده و نتیجه گرفتم که اولاً این قاعده در جائی است که انسان محذور بین دو امر باشد که یکی فاسد و دیگری افسد باشد ... ثانیاً انسان نتواند هردوی آنها را ترک کند و در ارتکاب فاسد و یا افسد مجبور باشد که در اینصورت عقلاً و شرعاً میبایست مرتکب فاسد برای دفع افسد شد، ثالثاً تمسک به این قاعده، تعارض با اصول دیگری نداشته باشد و یا به عبارت دیگر، این قاعده عمومیت داشته باشد، بر فرض آنکه دو شرط قبلی، وجود داشته باشد، و بتوان این قاعده را جاری ساخت، تمسک به این قاعده و در نتیجه ترجیح جانب فساد، موجب تحقق جانب افسد در جای دیگری نشود و ... که هیچکدام از این شرایط در موضوع رسانه ملی، کنسرتها و موارد مشابه آن وجود ندارد!

و اما چند سئوال مهم که تبیین گر این تفکر غلط و مغالطه مشهور خواهد بود :

  • آیا تنها راه ممانعت جوانان از تفریحات ناسالم و ماهواره، سرگرم کردن آنان است یا می توان اقدامات جدی اثرگذار فرهنگی هم انجام داد؟!
  • آیا واقعاً کنسرت و فضای نسبتاً ناسالم آن که اگر از مصادیق مجلس مشتمل بر موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله نباشد که به فتوای مقام معظم رهبری حکم حرمت دارد،  قطعاً از مصادیق لهو و لغو و لعب است که آنهم بی اشکال نیست! می تواند بازدارنده جوانان از موسیقی لهوی و حرام باشد یا اینکه آنها را به سمت آن سوق می دهد؟!  آیا انجام مکروه انسان را به حرام نزدیک تر می کند یا به انجام واجب و مستحب؟! آیا تهییج احساسات و تحریک شهوات در چنین جلساتی، انسان را از تفریحات حرام و دیدن ماهواره دور می کند یا نزدیک تر می سازد بلکه زمینه ساز و بسترساز احساسات و شهوات بیشتر می شود؟! این چه تفکر غلطی است که فکر می کنند اگر جوانان در چنین مجالسی سرگرم شوند و به ادعای ایشان نشاط یابند! احساس غنا و بی نیازی از لذت بیشتر حرام می کنند؟!!  آیا لازمه دفع افسد، تنها ترویج چنین فسادی است؟! همینطور آیا تحریک شهوات یا پرداختن به لهو و لعب در رسانه ملی مانع مخاطب در توجه به اوج لذات شهوانی در برنامه های ماهواره ای می شود یا برعکس، مخاطب را بر استفاده از برنامه های افسد ماهواره ها تهییج و تحریک می کند و حرص و ولع به حرام را بیشتر میسازد؟

مطلب مرتبط :

تمسک نابجای رسانه ملی به قاعده «دفع افسد به فاسد»!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هدف از زندگی؛ لذت یا عبادت ؟!

«خندوانه» ای که گاه باید برایش گریست!

دیشب رامبد جوان در برنامه خندوانه می گفت به عقیده من خدا انسان را خلق کرده است تا کیف کند! و از همه چیز لذت ببرد! از همه مخلوقات، از همه آنچه میسازد و اختراع می کند، از تکنولوژی و صنعت، ساختمان و ...

واقعاً افسوس خوردم که تریبون رسانه ملی ما به دست چه افکاری سپرده میشود و چه افکار دنیاپرستانه و مادی گرایانه ای به مردم القاء میشود. شاید بگویند شما چه هنری دارید که رسانه ملی را به شما بسپرند؟! غیر از منبر و روضه چه دارید؟ می گویم بله، همیشه لغو و لهو و دلقک بازی و تمسخر و گناه و باطل جذابیتهایی دارد که قرآن خواندن، موعظه شنیدن، تفکر کردن، یاد مرگ افتادن، مطالعه کردن، نماز و زیارت و ... آن جذابیتها را ندارند! خصوصاً در رسانه ای که اساساً ساخته تمدن مادی غرب است و اقتضائات آن جذابیتهای مادی است! هم نفس انسان و هم شیاطین جن و انس با تمام ابزار و تکنولوژیهای مدرن دنیای غرب تمام تلاش خود را صرف جذاب تر شدن دنیا و لذتها و شهوات دنیا می کنند. (زُیّن للناس حب الشهوات ...)، دنیایی از رنگ و نور و تصویر و تحرک و تحریک جهت غلبه هیجان، سکس، خشونت، توهم و خیال بر تفکر و تعقل و  تدبر و آرامش و اطمینان قلب... ، معصیت خدای متعال همیشه با لذت و جذابیت همراه است و همیشه خوبیها سخت هستند (خیر الأمور أحمَزُها)، انسان اگر خود را «عبد» بداند قطعاً یله و رها نیست و «تکلیف» دارد، تکلیف هم تکلف و سختی دارد، مضمون روایات بسیاری این است که عبادات، طاعت و اعمال صالح بر نفس سنگین است و انسان احساس کراهت دارد و باید بر خود تحمیل کند اما در مقابل نفس انسان به بدی ها، زشتی ها، گناه و لغو و لهو و لعب گرایش دارد و طبعاً انسان را به آن سمت می کشاند. پس خوب بودن و خوب عمل کردن زحمت و سختی دارد و البته خداوند ثواب و رحمت بی نهایت خود را در آخرت بی منتهای خود، عوض زحمت و تکلف و بلای مؤمن در دنیای فانی و زودگذرش قرار داده است (إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الدُّنْیَا دَارَ بَلْوَى وَ الْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى وَ جَعَلَ بَلْوَى الدُّنْیَا لِثَوَابِ الْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ الْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدُّنْیَا عِوَضاً...، الجنه حفت بالمکاره و ان النار حفت بالشهوات...)،  انسان را برای کیف کردن و لذت بردن و لهو و لعب و تبعیت از شهواتش آفریده اند یا برای بندگی؟! (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ)، برای تقرب و کمال و رشد و سعادت دنیا و آخرت آفریده اند یا برای آنچه رامبد جوان و امثال او مردم را به آن دعوت می کنند؟! این تفکر کجا و سیره ائمه اطهار علیهم السلام که الگوی زندگی مؤمنین هستند کجا! افسوس که اگر مردم ما به رسانه ملی اعتماد کنند و نخواهند در دام رسانه های بیگانه و الگوهای غربی بیفتند، اسیر چه الگوهایی می شوند!

به این روایت در فرمایشات علامه مصباح یزدی توجه کنید :

حضرت امیرامومنین بعد از ذکر سیره چند تن از انبیاء،به زندگی پیغمبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله برمی‌گردد و می‌فرماید : بیا و از پیغمبر پاک و پاکیزه‌تر پیروی کن! بهترین اسوه و الگو برای تو پیغمبر اسلام است. فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَعَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى؛ اگر کسی  الگو می‌خواهد باید از ایشان بگیرد و اگر  به کسی می‌خواهد انتساب پیدا کند باید به پیغمبر انتساب پیدا کند. وَأَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَالْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ؛ محبوب‌ترین بندگان پیش خدا کسی است که از پیغمبرش پیروی کند و از آثار او جست‌وجو کند و درصدد باشد که آن‌ها را بفهمد و به عمل درآورد.

روزی یکی از این همسران پیغمبر پرده‌ای نقش‌دار در اتاقش آویزان کرده بود. وقتی حضرت آن را دیدند، فرمودند: این را از چشم من دور کن! وقتی نگاهم به این پرده می‌افتد، یاد دنیا و زینت‌های دنیا می‌افتم. نمی‌خواهم اصلا یاد دنیا بیافتم. برای این‌که دنیا در نظرش جایگاه راحتی، اقامت و زندگی کردن جلوه نکند و همیشه به یاد داشته باشد که این‌جا گذرگاهی است و باید رفت، می‌گفت: این پرده عکس‌دار هم بردار! نه تنها محبتش را به دل راه نمی‌داد، که از جلوی چشمش هم آن را دور می‌کرد تا خیالش هم به ذهنش نیاید. وقتی انسان با کسی دشمن است، نمی‌خواهد عکسش را هم ببیند. او چون دشمن دنیا بود، اصلا نمی‌خواست خیالش هم به ذهنش بیاید.

مقایسه کنید این منش و روش را با این تفکر که خدا ما را خلق کرده است تا از مافیها لذت ببریم و کیف کنیم!!

والبته از کم کاریهای ماست که با امثال او ارتباط مؤثر نگرفته ایم و این مطالبه به حق مقام معظم رهبری را عمل نکرده ایم که تأکید فرمود بر «تزریق باور دینی به هنرمندان» ...

سئوال :

خداوند زمینه کیف خوب را آفریده است ، مثلا همه از طنز رسول الله کیف می کردند، این مطلوب خدا و رسولش بوده است.

جواب:

بله این فرمایش شما با اینکه هدف خلقت کیف کردن باشد متفاوت است! البته لفظ و معنا و مفهوم کیف را هم باید در جای خودش بکار برد، اولا اگر مزاح و ادخال سروری هم از ناحیه معصومین بوده خالی از حکمت و معرفت و تنبه و آثار و برکات نبوده و این متفاوت است با صرفا کیف کردن و لذت بردن!  لذا برخی اساتید قائلند امور مباح نداریم چون خواب و خوراک هم یا در مسیر بندگی است که ثواب دارد یا در مسیر دنیاپرستی است که عقوبت دارد، پس لذت و راحتی هم باید جهت دار باشد و این معنای این فراز از دعای صحیفیه است که میفرماید أستغفرک من کل لذت بغیر ذکرک و من کل راحت بغیر انسک و من کل سرور بغیر قربک و من کل شغل بغیر طاعتک.... ثانیا انسانها و جامعه مؤمنین باید فرح و شادیشان و حزن و غمشان بر مدار فرح و حزن ولی خدا و حالات او تنظیم شود، (یفرحون بفرحنا و یحزنون بحزننا)، بعید میدانم امام زمان، مشغول کیف کردن و لذت بردن از زندگی مادیش باشد! حتی برای ساعتی در روز و درحال تماشای خندوانه! و یا در این بحران قتل عام شیعیان و ظلم به مظلومان جهان و ...

سئوال :

به نظر می رسد نکاتی که گفته شده است برای اوتاد است و برای عموم مردم، حذف مباحات، بدعت بوده و خود حرام است! اگر فردی اهل لذت حلال مباح و حتی لذت مکروه بود حق تحریم او را نداریم!

جواب:

ما هیچ حلالی را تحریم نمی کنیم اما باید توجه داشت که "این نسخه برای اوتاد است" یا "ما نمیتوانیم مانند معصومین زندگی کنیم" و امثالهم، از آن حرفهای بظاهر منطقی است که بسیار مورد استفاده غلط قرار میگیرند! این حرفها یعنی آنها زندگی خودشان را بکنند و عوام هم زندگی خودشان، الگو و اسوه بودن آنها هم کشک!  چون نمیتوانیم مثل آنها باشیم،  الگو بودن آنها چه معنایی دارد?! 

اولا اگر منظور شما از اوتاد،  علما و غیرمعصومین هم هستند، وجود ایشان حجت است که انسان غیر معصوم هم میتواند به درجات و مقاماتشان برسد، اگر منظورتون معصومین هستند، هرچند خود ایشان هم فرمودند مثل ما نمیتوانید باشید،  اما نگفته اند که شبیه ما هم نمیتوانید باشید یا تلاش نکنید مثل ما باشید یا روش و منش و رفتار ما را الگو نگیرید! پس نمیتوان برای عوام الناس نسخه من درآوردی نوشت و ذوقی و سلیقه ای برایشان آداب و رفتار مشخص کرد و هرجا به کلام و سیره اهل بیت استناد میکنیم بگویید اینها مال خودشان است نه عموم مردم!

ثانیا ما با لذت حلال کاری نداریم! ما کجا لذت حلالی را تحریم کردیم?!  بحث برسر مصداق لذت حلال است و عرض ما این است که لهو و لعب و لغو و اتلاف سرمایه جوانی و عمر و فرصت سوزی در زمان بحران فرهنگی نظام و القای افکار انحرافی و شبهات و.... در برخی برنامه های به اصطلاح هنری و سرگرمی، برای انسان مؤمن قطعا لذت حلال نیست!   

بله، در تربیت فردی (و نه جمعی و رسانه ای) مراحلی را برای رشد و سلوک مشخص میکنند که ممکن است من باب دفع افسد به فاسد ، مجوز ارتکاب برخی معاصی را بجای بدتر از آن بدهند که ربطی به بحث ندارد.

سئوال: 

 این جمله که « هر فعلی یا مقرب است یا مبعد ، پس فعل مباح نداریم» خلط میان کلام و فقه است. نمی بایست به سرعت و بدون ملاحظه مختصات هریک از دانش های کلام و فقه، میان ایندو ارتباط برقرار کرد. بخش اول جمله از منظر کلامی صحیح است یعنی هر فعلی یا مقرب است یا مبعد اما بخش دوم (پس فعل مباح نداریم) یک حکم فقهی است ، تعریف مباح به مقرب یا مبعد بودن نیست، بلکه به عدم عقاب است. از منظر فقهی می توان گفت: خداوند برای برخی افعال عقاب جعل نکرده است و اینگونه افعال، مباح هستند، هرچند مقرب یا مبعد باشند. (اباحه به المعنی الاعم = غیر الزامی ) یا اینکه نه ثواب دارد نه عقاب (اباحه بالمعنی الاخص).

جواب :

خیلی این تقسیمات فقهی قابل دفاع نیستند! و اتفاقا چون فقه را منحصر در تکالیف عملی کرده اند و حالات قلبی و روحی را کمتر توجه کرده اند، لذا عقاب و ثواب را انتزاعی دیده اند وگرنه هر فعلی با ملاحظه ربطش با حالات روحی و نیات قلبی و جهت گیریهای اصلی (بندگی یا استکبار) باید از لحاظ ثواب و عقاب مورد توجه قرار گیرد. پس خداوند برای همه افعال عقاب یا ثواب جعل کرده است و فقه موجود ما ناتوان از بیان آن است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

درآمدی بر «فقه هنر»

این نوشتار از منظر «فلسفه فقه هنر» به فرایند و مراحل تفقه در مقوله هنر می پردازد و در مقیاسی فراتر از فقاهت موجود با رویکردی کاملتر تحت عنوان «فقه جامع نظام ولایی»[1] به مواجهه فقهی با هنر می پردازد، بر این اساس، چند مرحله در مطالعات فقهی هنر تا رسیدن به محصول مورد انتظار قابل تصور است که عبارتند از :

  1. مفهوم شناسی دینی،

  2. روش شناسی فقهی،

  3. موضوع شناسی عینی،

  4. ظرفیت شناسی و برنامه ریزی،

مفهوم شناسی و تعریف دینی

در این مرحله میبایست در نظام اصطلاحات و مفاهیم شرعی تعریف هنر مشخص گردد، هنر معادل یا مصداق چه مفهومی از نظام مفاهیم شرعی است؟ در ساختار وجودی انسان با چه عناصری مرتبط است؟ در عالم طبیعت به چه امور و عناصری مرتبط می شود؟ شاخصه ها و مؤلفه های آن چیست؟ [2] در صورت تعیین معادل یا مصداق برای هنر در نظام مفاهیم شرعی، لازم است تعریف کاملی شامل چیستی (نظام مفاهیم و مؤلفه ها، شاخصه و ویژگیها، موضوعات و مصادیق، خاستگاه و پیدایش، اجزاء و عناصر، مبانی واصول، جایگاه و روابط، مراحل تحول و سیر تکامل، کارآمدی و آثار و نتایج،) چرایی (زیربنای ارزشی، علت و ضرورت، اهداف و چشم انداز)، چگونگی (کلیات تکلیف و برنامه) آن در نزد دین تعیین و تبیین گردد.

روش شناسی فقهی

هنر به چه میزان برآمده از فهم فقهی و رویکرد فقیهانه بوده است و اساساً چه نسبتی با دین و معنویت دارد؟ برخی از مسائل که در عرصه هنر از ابزار یا لوازم آن شمرده میشوند مانند موسیقی، ابزار موسیقی، مجسمه سازی و ... در فقه مورد توجه فقیهان قرار گرفته است لکن این مسائل به چه میزان نسبت حقیقی با عرصه هنر دارند؟ هنر از از ابعاد معرفتی و کلامی و یا اخلاقی چه بهره ای از دین دارد؟ با توجه به پیشینه بهره مندی هنر از فقه و دین، لازم است در وضعیت مطلوب فقاهت (فقه نظام ولایی) با روشی متفاوت از گذشته به مفهوم شناسی و تعریف هنر (چیستی، چرایی، چگونگی) از منظر نظام ارزشی، اعتقادی و حقوقی پرداخت. لازم به ذکر است در تبیین شرعی یک موضوع یا عناصر و اجزاء آن، احکام خمسه آنها نیز مورد توجه قرار می گیرد و زیربنایی برای برنامه (نظام تکالیف) قرار می گیرد. مثلاً اگر در مورد حکم فقهی به تصویر کشیدن صحنه یک جرم در فیلم سینمایی یا مالکیت آثار هنری سئوال شود، که این سئوال یکی از مسائل از اجزای مقوله هنر است، اولاً در گام اول از ظرفیت فقه موجود در تعیین وضعیت حرمت و حلیت و کراهت و استحباب و اباهه استفاده میشود ثانیاً در گام دوم تلاش میشود با ارتقاء ظرفیت فقاهت و بهره گیری از شبکه مفهومی فقه نظام ولایی این حکم بصورت دقیق تر تبیین گردد و ثالثاً در گام سوم این مسئله در برنامه عملکرد مورد توجه و تبیین قرار گیرد.

موضوع شناسی عینی

در موضوع شناسی، شناخت دو مؤلّفه اساسی تحت عنوان «جهت» و «کارآمدی» به شناخت جامع از موضوع کمک می کند :

  1. جهت موضوع: هنر چه جایگاهی در مناسبات سیاسی اسلام دارد؟ به عبارت دقیق تر آنچه امروزه تحت عنوان هنر از آن یاد میشود، چه نقشی در مناسبات دو جبهه اسلام و کفر دارد و چگونه از آن بهره برداری می شود؟

  2. کارآمدی: هنر در رفع چه نیازهایی و حل چه مشکلاتی، چه کارآمدی ای دارد و چه ضرورتی در حیات اجتماعی یافته و خدمات آن به جامعه، حکومت و افراد چیست؟ (سرگرمی، ابلاغ پیام، بیان اندیشه، ابزار هدایت افکار، تألیف قلوب، تحریک عواطف، تحریص یا تحذیر از دنیا، و... در حوزه علم، تعلیم و تربیت، سیاست و فرهنگ، اقتصاد و دیگر عرصه های اجتماعی) چه نهادها، ابزار و آلات، فنون و مهارتها، علوم و تخصص هایی را به خدمت می گیرد؟ برای بهره گیری از هنر چه نظریات و اندیشه هایی شکل گرفته است و دامنه علوم مرتبط با آن چه مقدار است؟ نظام مسائل و موضوعات آن چیست و با چه مباحثی از علوم و دانشهای دیگر پیوند و ارتباط برقرار کرده است؟

ظرفیت شناسی و برنامه ریزی

در صورتیکه فرضاً هنر یا موضوعات آن از موضوعات مستحدثه تمدن باطل و یا موضوعات باطل شرعی است، در جهت تصرف حداکثری و انحلال و اضمحلال آن در وضعیت مطلوب لازم است ظرفیت شناسی و برنامه ریزی (نقشه راه شامل راهبردها و راهکارها با توجه به فرصت ها و تهدیدها در جهت نیل از وضعیت موجود به مطلوب) شود و نیز در صورتیکه معادل یا مصداق یکی از موضوعات شرعی شناخته شود در جهت رشد و تکامل آن نیز باید ظرفیت شناسی و برنامه ریزی شود. (طبعاً ظرفیت شناسی و برنامه ریزی فرع بر موضوع شناسی است و باید جهت و کارآمدی را در نظر گرفت). بدین منظور میبایست موضوع هنر را در هرم جامعه ترسیم نمود و روابط آنرا با حکومت، مردم و نهادها به عنوان ارکان هرم جامعه مورد مطالعه قرار داد. با توجه به این هرم برنامه عملکرد حکومت، مردم و نهادها در رابطه با هنر تبیین می شود و اینکه نقشه راه برای انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب چیست، وضعیت مطلوب نیز از دو حال خارج نیست، در صورتیکه هنر از موضوعات مستحدثه تمدنی باشد، میبایست در جهت انحلال و اضمحلال آن در مختصات حیات طیبه برنامه ریزی نمود و وضعیت مطلوب، همان مفهوم شرعی بدست آمده در مرحله مفهوم شناسی در مختصات حیات طیبه است و اگر هنر معادل یا مصداقی شرعی داشته باشد، وضعیت مطلوب آن نقطه عالی رشد و تکامل آن است که مختصات آن در مرحله مفهوم شناسی بدست آمده است. متناسب با این برنامه ریزی، طبعاً مسئولیت و رسالت حکومت نسبت به مقوله هنر مشخص میشود و لازم است در اسناد راهبردی ، وضعیت حمایت از هنر، آموزش و پژوهش هنر و دیگر وظایف حکومت تبیین گردد و نیز همینطور وظایف مردم و نهادها در این برنامه ریزی تعیین می شود. لازم به ذکر است در برنامه ریزی، حدود دخالت فقه تبیین کلیات برنامه (راهبردها و راهکارهای کلان) و نیز کلیات روش برنامه ریزی است و جزئیات برنامه ریزی ( راهکارهای خرد، قوانین، تقسیم وظایف، تعریف ساختارها و روابط، نظارت و ارزیابی و ...) به عهده ساختارهای دیگر تحت اشراف حکومت است، بنابراین کلیات برنامه در مرحله اول تفقه (مفهوم شناسی دینی) تبیین شده است و این مرحله (ظرفیت شناسی و برنامه ریزی) به عهده ساختارهای حکومتی است، بازخوردگیری و ملاحظه اقتضائات زمانه و شرایط و تحولات اجتماعی و تطبیق آن با برنامه و حفظ تناسب آن با کلیات برنامه (محصول فقه) بر عهده حکومت است چرا که کلیات برنامه امری فرا زمانی، ثابت و به دور از تغییر و تحول است و در ذیل آن لازم است تغییر و تحولات و مراحل رشد و تکامل یا اضمحلال و انحلال ملاحظه و تدبیر شود.

ادامه دارد ... إن شاءالله

 

 

 


[1] طبعاً همراهی کامل با مطالب این نوشتار منوط به اطلاع از مباحث «فقه نظام ولایی» است که در جای خود تقریر شده است.

[2] مثلاً با «زیبایی» چه نسبتی دارد؟ ... مقام معظم رهبری در تعریف هنر فرموده اند: «هنر، امری مبارک و انسانی، زاییده‌ تخیل قوی و ذوق وافی بوده و جزء زندگی انسان است»، در این تعریف به عنصر تخیل و ذوق اشاره شده است و لازم است در معارف انسان شناسی، نسبت به جایگاه، تعریف و کارآمدی تخیل و ذوق دقت شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قرارگاه گفتمان اسلامی

چیستی، چرایی و چگونگی قرارگاه گفتمان انقلاب اسلامی

گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان مبانی فکری و اعتقادی عصر غیبت امام معصوم و عصر ولایت فقیه، میراث تلاشها و مجاهدتهای علمای شیعه در طول تاریخ بخصوص انقلاب عظیم امام خمینی(ره) و رهبری مقام معظم رهبری دامت برکاته می باشد، این گفتمان که در بیانات امام و رهبری بخوبی عیان است، معیار و اساس حرکت، رشد و تعالی انقلاب اسلامی تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی خواهد بود و بر همگان بخصوص علما، نخبگان و مسئولین کشور واجب است که این گفتمان را بخوبی بشناسند و آنرا در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تبیین نموده و چراغ راه خویش قرار دهند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

طرح تشکیل مجمع عالی هنر و رسانه

مجمع عالی هنر و رسانه نهادی است مستقل که با توجه به رسالت حوزه های علمیه و طلاب و روحانیون در عرصه هنر و رسانه و ضرورت «سرپرستی» ظرفیتهای حوزوی در این عرصه، تحت اشراف جمعی از اساطین حوزه و به همت جمعی از اساتید و مدیران مراکز فعال در عرصه هنر و رسانه تشکیل می گردد. یادداشت حاضر کمی در باره این مجمع توضیح می دهد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

طرح خانه هنر طلاب

این طرح پس از سفر مقام معظم رهبری به قم و مطالبات جدید ایشان نسبت به ورود حوزه در عرصه هنر و رسانه و البته به پشتوانه سالها دغدغه و مطالعه در این موضوع، تهیه و اجراء شد و اکنون خانه هنر طلاب به عنوان پایگاهی برای طلاب دغدغه مند در این عرصه فعالیت می نماید.

«خانه هنر طلاب» به عنوان مرکزی برای

«همدلی، همفکری و همکاری» طلاب و اساتید دغدغه مند در عرصه «هنر و رسانه دینی»

در سطح حوزه علمیه تشکیل شده است .

این مجموعه در راستای

«پیگیری مطالبات مقام معظم رهبری از حوزه و روحانیت»

در این عرصه، اقدام به

«پیگیری و مطالبه» نسبت به «تولید، فرهنگ سازی، جریان سازی»  اندیشه اسلامی در عرصه «هنر و رسانه»

می نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

راهکارهای تبدیل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی کشور

با توجه به تأکید مقام معظم رهبری نسبت به اینکه «بقاع متبرکه باید به قطب فرهنگی کشور تبدیل شوند»، در این نوشتار به 25 راهکار جهت اجرای برخی برنامه های فرهنگی و بهره برداری فرهنگی از بقاع متبرکه ، اشاره شده است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مطالبات مقام معظم رهبری نسبت به ورود حوزه در عرصه هنر و رسانه

راهکارهای تحقق مطالبات مقام معظم رهبری مبنی بر ورود حوزه علمیه در عرصه هنر و رسانه

در رابطه با راهکارهای ورود حوزه علمیه در عرصه هنر و رسانه ابتدا به مهمترین شاخصه های حوزه علمیه و نیز مهمترین ارکان و ساحتهای عرصه هنر ور سانه اشاره نموده و سپس نسبت ایندو را بررسی نموده و مطالبات مقام معظم رهبری را در این نسبت مورد بررسی قرار می دهیم،...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هنر انقلابی

هنر با عواطف،حساسیت‌ها و اندیشه‌ی انسان سر و کار دارد آن را پرورش می‏دهد و در آن تحول و دگرگونی به وجود می‌آورد... هنر ابزار اقامه عواطف اجتماعی در جهت خاص است... زبان هنر زبان ارتباط با انگیزه‌های انسان است و در جهتی که هنر فعال است، ارتقاع وجدان ایجاد می‏کند و در نتیجه مطالبات جدید و نظام نیازمندی‌های جدید طرح می‌شود. بنابراین کارِ هنر آماده‌سازی بستر اشتداد و تکامل نیاز و توسعه‌ی ارضاء آن است. هنری موفق است که در خدمت تکامل اجتماعی، نیازهای جدیدی را متناسب با آن در جامعه ایجاد کند... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هنر والای «سینما» در کلام رهبر

در این نوشتار به بررسی منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری در موضوع هنر والای «سینما» پرداخته می شود، با مروری بر فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با هنر والای «سینما» ، می توان بیانات و رهنمودهای ارزشمند ایشان را در چند موضوع کلی دسته بندی نمود که عبارتند از «رسالت سینما»، «اوصاف سینما»، «پیام و محتوای فیلم در سینما»، «جذابیت در سینما»، «عوامل ساخت فیلم در سینما»، «دولت و سینما»، «دستگاههای فرهنگی و سینما»، «سینما و مخاطبان»، «جشنواره های فیلم و سینما»، «آسیب های سینما»، «بایدهای سینما». ذیل هر یک از این موضوعات، نکات ارزشمندی از مجموعه فرمایشات ایشان گرد آوری شده است که عناوین آن عبارت است از : ...          فایل pdf  متن کامل این تحقیق را دانلود فرمایید : دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تمسک نابجای رسانه ملی به قاعده عقلی «دفع افسد به فاسد»!

یکی از مصادیق اندیشه های حاکم بر تفکرات مدیران رسانه ملی، تمسک نا بجا به قاعده «دفع افسد به فاسد» است که هر چند این قاعده در جای خود، قاعده صحیحی است، ولیکن علیرغم ادعای اجتهاد رسانه ای، فهم نادرست از آن و تمسک و تطبیق نابجای آن با شرایط رسانه ملی و جامعه اسلامی، موجب انحرافاتی در رویکردهای تولیدی رسانه ملی گشته است، در این نوشتار هر چند در صدد قضاوت نسبت به آثار و تولیدات رسانه ملی نیستیم و هیچگاه محصولات ارزشمند این رسانه را نادیده نخواهیم گرفت، اما نسبت به برخی سیاستها، رویکردها و تولیدات این رسانه نقدها و نظرات بسیاری وجود دارد که تنها به این مورد اشاره می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰