مهدی عبداللهی

۳۷ مطلب با موضوع «اخلاق و معارف اسلامی» ثبت شده است

«مهندسی خانواده در اسلام و تلاش دشمن نسبت به نابودی آن»

مقام معظم رهبری در یکی از صحبت های اخیرشان، در موضوع تلاش برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی که «ایجاد دنیای مؤمن، امن و سالمی» است که «هم رفاه مادّی، هم شوکت بین‌المللی، هم بهجت معنوی» داشته باشد، به مسئله ای متناسب با «این برهه از زمان» اشاره می کنند که عبارت است از «خانواده» و آنرا یکی از سنت های الهی می دانند که دشمن بشریت تصمیم و تلاش به نابودی آن دارد و در برخی جوامع غیر الهی موفق بوده اند، و از جمله مصادیق این تلاش¬ها، ازدواج سخت، ازدواج سفید، فرزندآوری کم، ترویج شهوات، مبارزه با حیاء و عفت و ... شمرده اند و نهایتاً مبارزه با آنها و تلاش جهت طهارت و پاکیزگیِ دامان جوانهای این کشور را از «بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوه‌ها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی» دانسته اند. 

در اهمیت این مسئله می توان گفت که «خانواده» یکی از آیات و نشانه های الهی (وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً لِتَسْکُنُوا الَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُوْنَ) و یک پدیده مبارک و یک طراحی شگفت انگیز در نظام احسن خلقت و مهندسی دقیقی توسط خداوند در زندگی انسانهاست که آنرا یکی از ارکان جامعه مؤمنین با کارکردهای ویژه و پراهمیت و پرنقش در تربیت مؤمنین و رشد و تکامل جامعه ایمانی قرار داده است، اهمیت خانواده را ابلیس و شیاطین انس و جن خوب می دانند و ازینروست که کمر همت  برای نابودی و اضمحلال نهاد خانواده بسته اند.

خانواده به عنوان کوچکترین مجموعه و نظام درون جامعه، حد واصل و واسطه تربیت فرد و جامعه است، قواعد تشکیل خانواده که از ازدواج شروع میشود و نقشی که خداوند برای پدر و مادر و فرزندان مشخص کرده است و روابط و نسبتهای بین اعضای خانواده و اصول و آداب خانواده همه متناسب با فطرت و نیازهای فطری و غریزی و نیز به منظور ایجاد تعادل در نیازها و رفع نیازها و تحقق زندگی سالم اجتماعی است. مثلا عشق و علاقه و عاطفه و نیاز جنسی و ... همه را در حد متعادلی تأمین می کند، وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ... خانواده اسباب نزول مودت و رحمت الهی است و سست شدن ساختار خانواده و از بین رفتن استحکام آن، سبب افراط و تفریط در بسیاری از مسائل و نیازها شده و نتیجه ای جز فساد نخواهد داشت. جامعه سالم و زندگی سالم در جامعه بدون خانواده سالم امکان پذیر نیست و طبعاً شیطان برای به فساد کشاندن انسان و زندگی او مهمترین مسئله ای را که به انحطاط و انحراف میکشاند مسئله ازدواج و تشکیل خانواده و نقش آفرینی صحیح اعضای خانواده و روابط متناسب آنهاست، 

از جمله اقدامات و تلاشهای شیاطین جن و انس در رابطه با مسائل خانواده عبارت است از :
-  نگاه ابزاری به زن و وارونه جلوه دادن حقایق در مورد نقش و جایگاه زنان،
-  ترویج سبک زندگی بر اساس بی عفتی و بی حجابی؛ تزیین بی عفتی و بی حجابی و آثار مخرب آن توسط تولیدات هنری و رسانه ای و غفلت زایی نسبت به نتایج و عواقب آن نظیر عادی کردن روابط منفی خارج از حریم خانواده،
-  ترویج ازدواج های باطل و ناسالم مانند ازدواج سفید یا ازدواج همجنسان، 
-  برهم زدن ولایت پدر بر امور خانواده، ترویج زن سالاری یا فرزندسالاری،
-  برهم زدن نقش محوری زن در  امر مقدس «خانه داری» و همسرداری و تربیت و پرورش فرزندان و ...
-  تبلیغ منفی نسبت به فرزندآوری، 

در خانواده، «زن» یک رکن اساسی و محوری است که «پرورش و تربیت فرزندان» از مهم ترین رسالت های او محسوب می-شود و مقام معظم رهبری نیز در این باب فرموده اند که «این‌قدر خانه‌داری را تحقیر نکنند. معنای خانه‌داری زن تربیت انسان است، معنایش تولید والاترین و بالاترین محصول و متاع عالم وجود است؛ یعنی بشر»

اگر اهمیت جایگاه خانواده را در سعادت دنیا و آخرت انسانها بفهمیم سفارشات اسلام را نسبت به رعایت حقوق یکدیگر و اخلاق و آداب و اصول روابط در خانواده را بهتر درک میکنیم، مانند: « ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاسْلامِ احَبُّ الی اللَّه مِنَ التَّزْوِیِج»، «و عاشروهن بالمعروف»، «ألا خَیرُکُم ، خیرُکُم لِنسائِه و أنَا خَیرُکُم لِنسائی»، « من صَبَر علی سُوء خَلق اِمرأته اَعطاهُ اللَّه مِنَ الاَجرِ مِثل مَن اَعطی اَیّوب عَلی بَلائه»، «اَیما اِمرأة ماتَت و زَوجِها عَنها راضٍ دَخَلَت الجَنة»، «اَکملُ المؤمنین ایماناً اَحسَنَهُم خُلقاً و اَلطَفَهُم بأهلِه»، ««أَرْضَاکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَسْبَغُکُمْ عَلَی عِیَالِهِ» و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ملاک سنجش و ارزش گزاری افراد، جوامع و حکومت ها

🔹برترین ملاک سنجش و ارزش گزاری برای جوامع، دولتها، افراد و ... چیست؟

🔸اخیراً دیدم که در یک متن تحقیقی به مقایسه جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای جهان می پردازند و نتیجه می گیرند که رتبه کشور ما با توجه به معیارها کمتر از بسیاری کشورهای دیگر است! و یا گاهی با اشاره به کلام مشهور سید جمال الدین اسد آبادی نتیجه می گیرند که « در شرق اسلام هست مسلمان نیست و در غرب مسلمان هست و  اسلام نیست»! و یا اخیراً در فضای سیاسی مقایسه دولتها، به برتری دولتی نسبت به دولت دیگر حکم می کنند...

🔸آنچه در این مقایسه ها منشاء خطا و اشتباه در محاسبات است، عدم طبقه بندی رتبی ملاکها و معیارهاست، مسلماً برخی معیارهای سنجش، «اصلی» برخی «فرعی» و برخی «تبعی» هستند و درست نیست که همه ملاکها را در یک سطح معیار سنجش قرار داد . برای بررسی این مراتب لازم است اشاره ای به مراتب وجودی انسان نمایم، سه بعد وجودی انسان عبارتند از «روح و قلب»، «فکر و عقل»، «جوارح و اعمال» و متناسب با این سه مرتبه وجودی، سه «جهت گیری»، «موضع گیری» و «حرکت»، مفروض است، جهت گیری قلبی، موضع گیری عقلی و حرکت عملی و آنچه حائز اهمیت است، تقدم رتبی «جهت گیری قلبی» بر «موضع گیری فکری و عقلی» و تقدم این دو بر «حرکت عملی» است، در واقع جهت گیری، عامل اساسی است و موضع گیری فرعی و رفتار و اعمال، تبعی است (اعمال و رفتار انسان متناسب با ایمان و افکار انسان است)، جهت گیری قلب در دو جهت حق و باطل، ایمان و کفر، دنیا و آخرت است، روشن است که جهت گیری دنیایی یا اخروی، مهمترین و اساسی ترین عامل ارزیابی فرد، گروه یا جامعه است بطوریکه اگر جهت گیری آنها، دنیا و کفر و باطل باشد، عقلانیت و عملکرد آنها نیز ارزشی نخواهد داشت.

🔸بر اساس روایات، ابلیس و دستگاه شیاطین نیز تمام تلاش خود را معطوف بر انحراف از «جهت» و صراط مستقیم (صراط علیٍّ المستقیم) می کنند (لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ،اعراف/16؛ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ،ص/83)، و اگر انحراف از این صراط مستقیم و جهت اصلی صورت گیرد، افکار و رفتار نیز ارزشی نخواهند داشت، و شیطان نیز که بر اغوا و انحراف آنها مطمئن است، نسبت به انحراف در افکار (نظام اطلاعات و معلومات و دانش و عقلانیت) و نیز انحراف در عملکرد، آنچنان تأکیدی ندارد! (چون اولاً تبعاً انحرافات بعدی در پی انحراف از جهت رخ خواهد داد و نیز هدف شیطان که ممانعت از بندگی است در انحراف از جهت محقق شده است) در مقابل اگر ابلیس ودستگاه شیاطین از جهت گیری صحیح فرد، گروه یا جامعه ای مطمئن و از انحراف آنها در جهت، نا امید باشد، بیشترین تلاش خود را معطوف بر انحراف در عقلانیت و عملکرد می نماید ( درمورد نظم و نظافت اهل سنت در برپایی نماز و دیگر شعائر نیز اینگونه گفته اند که شیطان با اعمال آنها کاری ندارد لذا فرموده اند «صلّی او زنا»! و بیشترین تمرکز شیطان بر اعمال و رفتار شیعیان است...)

🔸بنابراین در ارزیابی فرد، گروه یا جوامع می بایست «جهت گیری» را اولویت اول قرار داد و اگر جهت گیری اشتباه یا انحراف داشته باشد، دیگر معیارها ارزش چندانی نخواهند داشت، بنابراین جمهوری اسلامی ایران که جهت گیری مردم و نظام و انقلاب، توحید و ولایت و شریعت است، با دیگر جوامعی که جهت اصلی را گم کرده اند و این معیار و ملاک اساسی را ندارند، قابل مقایسه نیست ولو اینکه در فروعات و برخی رفتارها و عملکردها و احیاناً عقلانیت مادی و تمدنی، بهتر و برتر ارزیابی شوند.(حَقٌّ یَضُرُّ خَیْرٌ مِنْ بَاطِلٍ یَسُر)

🔸متناسب با این تقسیم سه گانه، مقام معظم رهبری نیز در مورد ارزیابی یک دولت، سه معیار «جهت گیری»، «برنامه» و «عملکرد» را مطرح نموده و فرمودند (نقل به مضمون) دولتی که جهت گیری صحیحی در مطرح نمودن ارزشها و شعارهای دین و انقلاب دارد قابل مقایسه با دولتی نیست که اساساً در جهت مقابل انقلاب و ارزشهای اسلام حرکت می کند . همچنین ایشان متناسب با این سه معیار، سه وظیفه را برای مردم بر میشمرند که عبارتند از «انقلابی ماندن» (حفظ جهت)، «انقلابی فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن».

🔸این نکته نیز قابل توجه است که اگر جهت گیری صحیح بود، کجی ها و اشتباهات در دو بعد دیگر قابل چشم پوشی هستند، هر چند برای رفع آنها باید نهایت تلاش بشود اما فرد، گروه یا جامعه ای که جهت گیری صحیحی دارند، اگر در طی مسیر در جهت صحیح مرتکب خطا و اشتباه هم بشوند، اولاً امید بسیاری به عفو و بخشش وجود دارد (روایات بسیاری بر این مضمون تأکید دارند که اگر ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام باشد همه گناهان آمرزیده خواهد شد)، ثانیاً امید بسیاری به ترمیم و اصلاح وجود دارد (بر اساس روایات خداوند مؤمنین را بر اصلاح امور و جبران خطاها یاری می دهد) ، ثالثاً امید بسیاری به رسیدن به مقصد و اهداف وجود دارد (مَنْ کَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَکَهُ وَ لَوْ کَانَ کَثِیرَ اللَّبْس) . بنابراین بدی و زشتی این خطاها و اشتباهات در جهت صحیح، قابل مقایسه با زشتی و بدی جهت گیری اشتباه نیست!(الْمَغْلُوبُ بِالْحَقِّ غَالِب)

🔸با توجه به این تقسیم سه گانه در رابطه با حیطه اختیارات مقام معظم رهبری و انتظارات از ایشان نیز، و طرح این سئوال که ایشان تا چه حد در امور کشور دخالت می کنند و چرا در جهت رفع برخی مشکلات کشور دخالت نمی کنند و ... ، شاید بتوان گفت که جایگاه رهبری ضامن حفظ «جهت» انقلاب و نظام است و هر اقدامی که برای حفظ جهت گیری اصلی انقلاب و نظام لازم است ایشان دخالت می کنند، اما بقیه ساختار نظام اعم از دولت و قوای دیگر ضمن حفظ جهت گیری اصلی نظام، می بایست در ارائه «برنامه» و «عملکرد» صحیح تلاش نمایند. همچنانکه ایشان در دیدار اخیر با دانشجویان فرمودند : « براساس قانون و منطق، رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های جزئی و اجرایی وارد شود و اگر مسئولین اجرایی دچار اشتباه شوند، مجلس یا رئیس‌جمهور باید مانع شوند، البته رهبری در مواردی که احساس کند اقدامی حتی جزئی موجب انحراف نظام می‌شود، باید ورود کند و مانع شود.»
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روزه سیری بسوی یقین

 بیش از تشنگی و گرسنگی، چه نصیبی از روزه ماه رمضان می توانیم داشته باشیم ؟ 

🔸بر اساس مضمون برخی روایات، روزه می تواند یک سلوکی باشد و انسان را به مقاصد و منزلتهایی برساند، چنانکه پیامبر در معراج از خدای متعال می پرسد ما میراثُ الصَّوْمِ؟ روزه چه چیزی بجای می گذارد؟ (اثر روزه چیست؟)، خدای متعال می فرماید : اَلصَّوْمُ یُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ الْحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقینَ. فَاِذا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لایُبالى کَیْفَ اَصْبَحَ بِعُسْر اَمْ بِیُسْر ، نتیجه روزه، حکمت است و نتیجه حکمت، معرفت است و نتیجه معرفت، یقین است و هنگامی که بنده به یقین می رسد برای او مهم نیست که روزگار بر او سخت بگذرد یا آسان!
در اهمیت حکمت همین بس که خدای متعال فرموده است یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً (بقره 269) ...

🔸و اما یقین، در تعریفش فرموده اند : التَّوَکُّلُ عَلَى اللّه وَ التَّسْلِیمُ لِلّهِ وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّه وَ التَّفْوِیضُ اِلَى اللّهِ و در آثارش فرموده اند : اِنَّ اللّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرّاحَهَ فِی الْیَقِینِ وَ الرِّضا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِی الشَّکِّ وَ السَّخَطِ؛ به نظر میرسد تسلیم و رضای به قضا و قدر که در یقین است، آنچنان در انسان موجب اطمینان خاطر و راحت دل میشود که هر چه از دوست رسد برایش نیکوست و هر چه پیش آید برایش خوش است و می پذیرد که الخیر فی ما وقع! چه در سلامت و رفاه باشد چه در بیماری و تنگنا، چه در کرب و بلا باشد و چه در فرج و رخا، چه در غنا و یسر باشد، چه در فقر و عسر ... من از درمان و درد و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد...
🔸یقین پله سعودی است که انسان را از مرحله تقوا عبور می دهد و یک درجه بر درجات انسان متقی می افزاید، امام رضا(ع) می فرماید: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان و یقین یک درجه بالاتر از تقوا است وَ لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ النّاسِ شَیْءٌ اَقَلَّ مِنَ الْیَقِین، میان بندگان چیزی کم تر از یقین تقسیم نشده است. 
🔸خدای متعال می فرماید : وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ (99/حجر) ؛ اگر بناست طوری عبادت کنیم تا به یقین برسیم، آیا روزه و عبادات ما در این ماه مبارک، ما را اینچنین در مراتب ایمان ارتقاء می دهد ؟!
🔸نکند مصداق این روایت باشیم که فرمود : کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظَّمَأُ و کم من قائم لیس له من قیامه الا السَّهَرُ و العَنَاءُ ( امام علی علیه السلام فرمود: چه بسا روزه داری که از روزه اش جز گرسنگی و تشنگی بهره ای ندارد و چه بسا شب زنده داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی برد.) و ای کاش کمی زیرک باشیم! که فرمود : ... حبَّذا نَوم الأکیاس و إفطارُهُم! (حکمت 145)
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حقیقت شب قدر و نزول تدریجی آن!

🔸در روایات، حقیقت شب قدر را وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها دانسته اند، در اینصورت نسبت آن با شبهای قدری که هرساله تکرار میشوند و پی در پی می آیند و می روند چیست؟ 

🔸همانطور که قرآن که یک حقیقت نورانی است، یک نزول دفعی در شب قدر بر قلب پیامبر و یک نزول تدریجی در طی 23 سال داشته است، شب قدر (23 ماه مبارک رمضان) نیز یک حقیقت نورانی است که همان وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیهاست و نزول دفعی ایشان بر عالم مادی همان ایام حیات ایشان است و نزول تدریجی مقامات و مراتب کمال آن بزرگوار و تجلی ایشان که سرچشمه جریان قرآن و ولایت است، در شبهای قدر هر سال به میزان تولی و توسل و توصل به دامان اهل بیت علیهم السلام واقع می گردد.

🔸شاید فهم دقیق تر این ارتباط، با شناخت نشأت و حیات انسانی (نشأت دفعی) و تفاوت آن با نشأت مادی و جسمانی (نشأت تدریجی) حاصل شود، علامه طباطبائی درتفسیر المیزان، با اشاره به این دو موطن حیات، به حقیقت ملکوتی ورای عالم مادی اشاره می کنند و تفاوت آنرا با نشئه مادی و دنیوی اینگونه می شمرند :
-  نشأت انسانی، تقدم زمانی بر نشأت جسمانی ندارد (برخلاف آنچه درمورد عالم ذر گفته می شود)، بلکه همراه آن و محیط بر آن است و صرفاً تقدم رتبی دارد مانند تقدم «کن» بر «یکون» در امر خداوند : «أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»
-  نشأت جسمانی سیر از عدم به وجود و از قوه به فعل است و تکاملی تدریجی است اما انسان در نشأت انسانی، غیرتدریجی و فعلیت محض است.
-  نشأت جسمانی، زمانمند و منطبق با مرور ایام و لیالی است در حالیکه نشأت انسانی، دفعی و آنی و ثابت است و ...

🔸همه مخلوقات در آن نشئه مشغول تسبیح خداوند هستند، «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»، نشأت انسانی، همان حقیقتى است که خداوند از آن تعبیر به ملکوت کرده و فرموده: «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»، و آیه شریفه «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ» نیز بدان اشاره دارد.

🔸نشأت انسانی، همان حقیقتى است که آیات قدر نیز بر آن دلالت دارد، مانند آیه «و إن من شی ء إلا عندنا خزائنه، و ما ننزله إلا بقدر معلوم» (حجر21) و آیه«إنا کل شیء خلقناه بقدر»(قمر49) و آیه«و خلق کل شیء، فقدره تقدیرا» (فرقان2) و آیه«الذی خلق فسوى، و الذی قدر فهدى»(اعلى3)

🔸مطابق با این آیات، خداوند با تقدیر و اندازه گیری خود، هر چیزى را از ساحت اطلاق به ساحت و مرحله تعین و تشخص نازل میسازد. بهره مؤمنین از برکات و مواهب شب قدر نیز که حقیقت روحانی آن وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها است، هر ساله در شب قدر متناسب با حد و قدر مؤمنین و اندازه شناخت و معرفت ایشان به قدر حضرت زهرا سلام الله علیها (هرچند فطموا الخلق عن معرفتها)، اندازه گیری و مقدر میشود، شبهای قدر هر ساله با همه تکثر و تعددشان، از یک وجود ثابت و حقیقی از عالم ملکوت و خزائن غیب خدای متعال، نشأت می گیرند و در واقع تنزل نور و تجلی مقام و منزلت وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها بقدر معلوم در شبهای قدر است.

🔸«... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها»

🔸 موضوع سخنرانی حقیر در محرم امسال «نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها» بود که فهرست آن به شرح ذیل تقدیم می گردد و إن شاءالله در صورت توفیق متن آن ارائه خواهد شد:

 

🔸1-«روح و قلب»، «اعتقاد و معرفت»، «اعمال و رفتار» سه بعد وجودی انسان،
      1-1- عبودیت و بندگی از طریق هماهنگی همه ابعاد وجودی با امام،
🔸2-نقش محوری «قلب» در هدایت انسان،
      2-1- قلب خاستگاه حب و بغض، فرح و حزن، رضا و سخط و ...
      2-2- هماهنگی حالات و احساسات و تمایلات بر محور امام
🔸3-«عاطفه و احساس»، «معرفت زایی»، «جهاد و قتال» سه عنصر نهضت عاشورا 
🔸4-«حب الحسین و بغض دشمنانش»، «شناخت حق و باطل»، «ایثار و شهادت» سه اثر نهضت عاشورا در دستگاه هدایتی خداوند
   4-1- عاطفه و احساس عاشورا بر پایه مصائب و بلایای امام حسین علیه السلام
4-1-1.   هدایت و تصرف قلوب بزرگترین نقش عاشورا در هدایت تاریخی انسانها
4-1-2.   مصیبت سلب مقام و مرتبت الهی از امام حسین از اعظم مصائب اهل بیت علیم السلام
4-1-3.   «سقیفه» منشاء مصائب «عاشوراء»
4-1-4.   «حب الحسین و بغض دشمنانش» محور عواطف انسانی عاشوراء
4-1-5.   «تولی و تبری» و «سلم و حرب» آثار مترتب بر «حب و بغض»
4-1-6.   تأکید اسلام بر حفظ مرزهای حب و بغض، تولی و تبری و سلم و حرب 
4-1-7.   آزمایش نسبت به ادعای محبت و اثر آن در حوزه فکر و عمل در صحنه های اجتماعی
    4-2- معرفت زایی و شناخت حق و باطل از بزرگترین آثار هدایتی نهضت عاشوراء
4-2-1.  عاشوراء بزرگترین حماسه در برابر بزرگترین فاجعه (بدعت و ضلالت)
4-2-2.  «استنقاذ از جهالت و حیرت ضلالت» مهترین اثر هدایتی عاشوراء
4-2-3.  اهمیت و ضرورت شناخت شرک و دشمن شناسی و تبری به اندازه اهمیت و ضرورت شناخت ایمان و امام شناسی و تولی
    4-3- «جهاد»، ایثار و شهادت از بزرگترین مناسک حیات جامعه
4-3-1.  استکبار جریان باطل دلیل عظمت جنگ و جهاد در مناسک جریان حق 
4-3-2.  «لتکون کلمه الله هی العلیا» هدف نهایی از جنگ و جهاد و قتال عاشوراء
4-3-3.  جایگاه، اهمیت و ضرورت «جهاد فی سبیل الله» و اقسام آن
4-3-4.  مراتب جهاد از طریق «قلب»، «لسان»(معرفت) و «ید»

🔸5-نهضت عاشوراء مصداق اتم «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-1- عظمت، اهمیت و ضرورت «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-2- اعلی درجات امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس تاریخی و تمدنی
   5-3- تمدن و سبک زندگی غربی، بزرگترین منکر جهان امروز
   5-4- مراتب امر به معروف و نهی از منکر از طریق «قلب»، «لسان»(معارف) و «ید»
   5-5- آثار اجتماعی «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-6- رسالت اجتماعی عزادار حسینی و هیئت مذهبی بر مبنای مقام «خلیفه الهی» انسان
   5-6-1.  بسط ولایت بزرگترین رسالت خلیفه الله
   5-6-2.  امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین عامل بسط ولایت
5-7-  نقش محوری عزاداری و هیئت حسینی در مقابله با هنر و رسانه تمدن غربی و تصرف قلوب
  5-7-1.  سکولار شدن در دوری از دغدغه ها و اولویت های ولایت 
  5-7-2.  مداهنه با اهل معاصی، بی تفاوتی و سکوت در فتنه نتیجه هیئت سکولار

🔸6-نهضت حسینی بستر ساز نهضت مهدوی
  6-1- «عاشوراء» و «ظهور امام» دو نقطه عطف در هدایت و تکامل تاریخی جریان حق
  6-2- تمدن اسلامی، حلقه وصل عاشوراء به حیات طیبه عصر ظهور
  6-3- محوریت «ولایت» مهمترین عامل حیات فردی و اجتماعی
  6-4- «اجتماع قلوب»، «معرفت به امام»، «آمادگی در نصرت امام» سه شرط لازم در «محوریت ولایت»  و «تحقق تمدن اسلامی» و مقدمه سازی برای «ظهور امام» در جامعه
  6-4-1.  «ائتلاف و اجتماع قلوب» و جهت دهی به حب و بغض انسانها بزرگترین اثر روحی و معنوی نهضت عاشوراء و عامل «اجتماع قلوب» در عصر غیبت
     6-4-1-1.  تسکین قلوب محزون بواسطه انتقام مهدوی
  6-4-2.  «معرفت به امام و دشمن شناسی» بزرگترین اثر علمی و اعتقادی نهضت عاشوراء و عامل «تکامل معرفت» در عصر غیبت
    6-4-2-1.  محوریت امام عامل حیات جامعه
  6-4-3.  «قیام و تلاش برای اصلاح» بزرگترین اثر عینی و عملی نهضت عاشوراء و عامل تقویت «جبهه مقاومت» در عصر غیبت
   6-4-3-1.  اصلاح دنیا و تغییر عینیت جهان مادی بواسطه هماهنگی تناسبات بر محور امام

🔸7-«ولایتمداری» هدف غایی از تربیت بر مبنای نهضت حسینی و ظهور مهدوی
  7-1-سه دسته انسانهای «اهل دنیا»، «مؤمنین مشغول به عقبی»، «ولایتمداران مشغول به مولی»
  7-2-تفاوت قاعدین و مجاهدین در حساسیتها، افکار و عمل ولایی
  7-3-محوریت ولایت امام در طهارت، تکامل و حیات فردی و اجتماعی
  7-4-محوریت ولایت امام در حوزه تمایلات، معارف و ساختارهای عینی جامعه
  7-5-تحقق هدف از خلقت و عبودیت و بندگی در محوریت امام در مناسبات فردی و اجتماعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«اقامه ولایت» و تربیت مؤمنان مجاهد «ولایتمدار» نتیجه «نهضت عاشوراء»

🔹نهضت عاشوراء از سه عنصر «عاطفه و احساس قلبی»، «معرفت افزایی» و «جهاد و قتال» تشکیل شده است... 

🔹در دستگاه هدایتی خداوند متعال، خشوع و خضوع قلبها، عنصر و عامل اصلی هدایت است (هل الایمان الا الحب و البغض...، لو خَشَعَ قلبُ هذا لَخَشَع جوارحه و ...) و در رسالت هدایت أنبیاء الهی، معجزات، چنین نقشی را ایفاء میکردند لکن آنچنان کارآمد نبودند چه اینکه مثلاً پس از آنکه بنی اسرائیل در آن معجزه عظیم از رود نیل گذشتند، به هوس بت پرستی افتادند و از موسی علیه السلام درخواست بت کردند که ایشان فرمود : قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ! ، این جمله می رساند «جهالت» این قوم درمان نشده است! و نیز همواره با وجود نهایت تلاش أنبیاء در دعوت مردم به ایمان، شاهد قلت ایمان آورندگان هستیم! 

🔹اما نهضت عاشورا بواسطه مصائب و بلایای امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان، چنان حرارت (إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً) و آتش (إنّ یوم عاشورا أحرق قلوبنا) و حزنی (قلوبنا محزونه) در قلوب ایجاد نموده است که با توجه به نقش «قلب» در هدایت، سیدالشهداء علیه السلام سریعترین و وسیعترین کشتی نجات در دستگاه هدایت الهی شناخته میشود! (سفینه الحسین اوسع و أسرع) 

🔹نتیجه تسلیم و خضوع و طهارت قلب، علم و معرفت است (العلم نورٌ یقذف الله فی قلب من یشاء) و سید الشهداء بواسه بذل مهجت در راه خداوند، عبادالله را از «جهالت» و حیرت ضلالت نجات داد (وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة) و در بُعد عملی نیز «جهاد» و آثار آن همچون ایثار و گذشت و شهادت، بزرگترین اثرگذاری نهضت عاشوراء بر جامعه مؤمنین است چه اینکه جهاد در معارف اسلامی، به عنوان عمادالدین، منهاج السعداء، عزّاً للاسلام، افضل الأعمال، أحب الأعمال، ذروه للاسلام و ...  از مهمترین ارکانی است که مقام «خلافت الهی» را برای انسان محقق میسازد. 

🔹سیدالشهداء علیه السلام که نهضت او از مصادیق أتم و أکمل «امر به معروف و نهی از منکر» است (اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر) نهایت غرض خود را «اقامه ولایت» در جامعه میشمارد (وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛ ... و نحن کلمه الله) و نیز فرموده اند «مَن امَرَ بِالمَعروفِ وَ نَهی عَنِ المُنکرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّهِ فِی ارضِهِ». 

🔹بنابراین سومین اثر نهضت عاشوراء مترتب بر عناصر و آثار قبلی، «جهاد با هدف اقامه ولایت در جامعه» است که اثر تربیتی آن، پرورش مؤمنان مجاهدی است که خداوند آنانرا بر دیگر مؤمنان برتری داده است (فضل الله المجاهدین علی القاعدین) و عبادت آنها را افضل العباده نسبت به عبادت تجار و عبادت عبید، تحت عنوان «عبادت احرار» نامیده اند، قلبهایشان فراتر از اعمال و مناسک و ثواب اخروی و درجات عقبی، مشغول به مولی است (...اما القلب المشغول بالمولی، فله الدنیا و العقبی و المولی) و اینان همان حداث الحسینی هستند که در قیامت، بی توجه به بهشت و نعمات بهشتی، مشغول گفتگو با سیدالشهداء هستند(...وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَه...) 

🔹ایشان «ولایتمدارانی» هستند که همواره در انتقام بزرگترین مصائب عاشوراء علیه قومی که در ادامه فتنه سقیفه به حذف ولایت از جامعه پرداختند (دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها) آماده جهاد و شهادت هستند و از أتباء و اشیاع و اولیاء دشمنان سیدالشهداء در صحنه امروز جامعه که ذیل عنوان «تمدن غرب» تبرز و تشکل یافته، نیز تبری جسته و هیچگونه سلمی با آنان نخواهند داشت و در صحنه مبارزه با تمدن غرب به عنوان بزرگترین منکر عالم، در جهاد و مقاومت هستند تا با تقویت «تمدن اسلامی» بستر «ظهور» و اقامه تمام و کمال ولایت در عالم را فراهم آورند...
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکاتی در مورد «عفاف و حجاب»

چکیده:

مطلب زیر (متن کامل) در رابطه با «حجاب و عفاف» در چند محور ذیل به نگارش در آمده است، شاید برای کسانی که در این حوزه مشغول مطالعه و تصمیم سازی هستند، مفید باشد:

1- اولویت و اهمیت حجاب و عفاف نسبت به دیگر ارزشهای اخلاقی و رفتاری؛
2- بی حجابی و بی عفتی از اقتضائات سبک زندگی غربی است و اصلی ترین اقدام، مبارزه با تمدن غرب به عنوان خاستگاه سبک زندگی غربی است؛
3- اصلاح فرهنگ حجاب و عفاف منوط به اصلاح فرهنگ عمومی و رشد همه جانبه اخلاقی، اعتقادی و رفتاری جامعه؛
4- ناکافی بودن اقدامات امنیتی و قضائی و برخوردهای سلبی و صرفاً تأکید بر «اجباری بودن حجاب»؛
5- فضای فرهنگی و مسئله حجاب و عفاف متأثر از دست برتر در فضای درگیری تمدنی است و میبایست در ابعاد تمدنی و مواجهه با تمدن غرب حل این مسئله را مطالعه و تدبیر نمود.
6- ضرورت انعکاس رسانه ای مطالبات عمومی جامعه زنان مؤمنه در مقابل جلوه نمایی مطالبات عمومی مخالفان؛
7- ضرورت بررسی فقیهانه و عالمانه نظام موضوعات مرتبط با عفاف و حجاب؛
8- لزوم توجه به اهمیت فضای مجازی در مسئله حجاب و عفاف؛
9- ضرورت بازبینی و اصلاح ساختارهای تصمیم ساز و متصدیان و مجریان و قوانین در رابطه با عفاف و حجاب؛
10 – ضرورت مطالعه و جمع آوری مطالبات رهبری در عرصه حجاب و عفاف به عنوان سند اساسی در این عرصه؛

 

متن کامل :

احتراماً نکاتی در رابطه با موضوع «حجاب و عفاف» بیان می گردد که امید است در برنامه ریزی ها و اقدامات لازم مورد توجه قرار گیرند:

  1. اولویت و اهمیت حجاب و عفاف نسبت به دیگر ارزشهای اخلاقی و رفتاری

ریشه همه مفاسد در حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ... ناشی از بی ایمانی و بی حیائی است ، لذا تمام سعی غرب و استکبار جهانی، بر حیاء زدایی از جوانان کشور است توسط ابتذال و استهجان با ابزار هنری و رسانه ای، ماهواره ها و فضای مجازی با هزینه های بسیار زیادی که انجام میدهند و پیروزی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنها ریشه در همین مسئله دارد...، رعایت حیاء و عفاف و حجاب نقش و جایگاه عظیمی در رشد و تکامل انسانها در مسیر بندگی دارد و به همین دلیل شیاطین جن و انس به مبارزه با این ویژگی می پردازند. امام علی علیه السلام : أفضَلُ العِبادَةِ العَفافُ و یا اینکه فرموده اند : ما من عباده افضل عندالله من عفت البطن و الفرج .

معنای «عفاف» عام تر و وسیع تر از «حجاب» است و معنای «حیا» از ایندو وسیع تر و عام تر است، در فرمایشات مقام معظم رهبری نیز اشاره به این مسئله بود که مبارزه با حجاب برای از بین بردن عفت است، از بین بردن حیا است...

بنابراین نمی توان این موضوع را همردیف یا کم اهمیت تر از موضوعات دیگری همچون فساد اقتصادی، فساد مدیریتی، بی عدالتی و امثال آن دانست، بلکه ریشه و سبب بسیاری مفاسد بی حیائی است و بی حجابی و بی عفتی در جامعه به افزایش مفاسد دیگر یاری می رساند...

  1. بی حجابی و بی عفتی از اقتضائات سبک زندگی غربی است و اصلی ترین اقدام، مبارزه با تمدن غرب به عنوان خاستگاه سبک زندگی غربی است.

حجاب و عفاف را نمی توان بصورت انتزاعی و بریده از دیگر ارکان و اجزاء زندگی ببینیم، بلکه موضوعی از یک نظام موضوعات «سبک زندگی» است که آن سبک زندگی دو حالت و جهت بیشتر ندارد یا سبک زندگی اسلامی و الهی است یا غربی و شیطانی و این جهت گیری در وضعیت حجاب و عفاف تأثیرگذار است و نمی توان آلوده به سبک زندگی غربی بود و نیز انتظار حجاب و عفاف هم داشت. بنابراین حجاب و عفاف جزئی از یک شبکه به هم پیوسته است که با دیگر اجزاء روابط و تأثیر و تأثر جدی دارد و اگر بنا باشد سبک زندگی اسلامی باشد باید توجه داشته باشیم حجاب و عفاف با چه عناصر و مفاهیم و اجزاء و ارکان دیگری مرتبط است و تأثیر می پذیرد یا تأثیر می گذارد مثلاً معماری ساختمانها ، ساختارها و قواعد محیطی کار و تحصیل و ... بنابراین «اصلاح ساختارها و قواعد محیط زندگی» تأثیر فراوانی بر رعایت حجاب و عفاف خواهد داشت. به عنوان مثال اصلاح نوع مراجعات در محیط کار، قواعد اداری مناسب، پرهیز از جلسات و معاشرت¬های غیر ضروری و نامناسب، طراحی فضای مستقل حضور زنان و مردان و...

متأسفانه در وضعیت امروز، طراحی ساختارها و قواعد محیط زندگی و کسب و کار و تحصیل متأثر از الگوهای غربی و غیر اسلامی است که سبک زندگی متناسب با خود را مطالبه می کند و در این فضا رعایت حجاب و عفاف دشوار می گردد ...

بنابراین بی حجابی و بی عفتی را میبایست از الزامات و اقتضائات سبک زندگی غربی دانست که پیوند عمیقی با روابط و مناسبتها، آداب و اخلاق، ابزار و امکانات سبک زندگی غربی دارد و قابل تفکیک با آن نیست و به همین خاطر نمی توان بدون اصلاح سبک زندگی غربی، انتظار حجاب و عفت داشت، در جامعه ای که سبک زندگی غربی از لحاظ معماری، وسایل منزل، ابزار و امکانات، ساختارها و روابط و مهمتر از همه آداب و سنن اجتماعی با ضدارزشهایی نظیر جمع آوری ثروت و تجملات و فخرفروشی، تبرز و ... قرین و همراه است و طی این مسیر جز با حرص به دنیا و مال اندوزی و تعدی به حقوق دیگران و ارتکاب تخلفات و فسادهای بسیار دیگر میسر نمی شود، نمی توان بدون توجه به ارتقاء فرهنگ عمومی با تأکید بر سبک زندگی غربی، انتظار اصلاح عفاف و حجاب را داشت. (نظیر این مسئله در ممیزی و سانسور یک فیلم وجود دارد که کل فیلم مخاطب را به سمت دنیا و لذتها و شهوات دنیا دعوت میکند و ما میخواهیم تنها با حذف چند صحنه از فیلم، نتیجه مطلوب بدست آید) به عنوان مثال اگر پدری دست فرزند را بگیرد به مسجد ببرد و اجبار به نماز کند شاید موجه و مقبول افتد اما اگر او را به مثلا پارتی یا سینما ببرد و اجبار به نماز کند مایه تمسخر و سرزنش است! وقتی در جامعه نه تنها اقدامات لازم در مواجهه با پدیده بی حجابی و بی عفتی صورت نمیگیرد بلکه ساختارهای حکومت و ارکان جامعه مردم را چهارنعل بسوی سبک زندگی غربی و اقتضائات آن میراند،  انتظار اصلاح فرهنگ عفاف و حجاب، انتظاری بیجاست!

  1. اصلاح فرهنگ حجاب و عفاف منوط به اصلاح فرهنگ عمومی جامعه

دستورات اسلام (چه در بعد روحی و معنوی و اخلاقی، چه در بعد فکری و اعتقادی، چه در بعد رفتاری و عملی) یک منظومه است، یعنی همانطور که جسم انسان از اعضاء و پیکرهای گوناگونی تشکیل شده است و بین آنها ارتباط وجود دارد روح انسان هم از عناصر متعدد و مرتبطی تشکیل شده است، لذا برای مسئله حجاب و عفاف، توجه به دیگر ویژگیهای روحی و معنوی و فضائل و رذائل اخلاقی انسان هم لازم است، مثلاً نمی¬شود که شخصی حرص و طمع به دنیا و لذات و شهوات دنیا داشته باشد اما انتظار داشته باشیم حجاب و عفاف را رعایت کند، و یا مثلاً شخصی که عزت در بین مردم و شهرت و بلندمرتبگی را مثلاً در خودنمایی، جلوه نمایی، نمایش زینتهایش و امثال اینها دنبال می¬کند، نمی توان انتظار حجاب و عفاف را داشت و یا مثلاً کسی که صفت «حیا» را از دست داده است، نمی توان انتظار حجاب و عفاف داشت، بنابراین اگر بخواهیم زندگی مؤمنانه داشته باشیم توجه همزمان به همه دستورات دینی و فضائل اخلاقی لازم است و نمی¬شود یؤمن به بعض و یکفر به بعض باشیم! و برخی آداب و احکام اسلامی را (چه در حوزه اخلاق و چه در حوزه رفتار و اعمال) قبول داشته باشیم و رعایت کنیم و برخی دیگر را رعایت نکنیم. رعایت حجاب و عفاف نیز، ارتباط مؤثری با دیگر ویژگیهای مثبت و منفی در وجود ما دارد که باید نسبت به آنها هم حساس بود و اصلاح و رشد آنها را هم در نظرگرفت. در یک کلام اصلاح سبک زندگی لازم است و تعیین جهت در اینکه بدنبال زندگی مؤمنانه هستیم یا نه. مثلاً از شاخصه های سبک زندگی اسلامی، زهد و تحمل محدودیتهای ظاهری دین است، لکن اگر کسی به دنبال رفاه طلبی و عافیت طلبی باشد، انتظار حجاب و عفاف از او تا حد زیادی بی معناست. بنابراین لازم است نسبت حجاب و عفاف را با دیگر آداب و فضائل اخلاقی، حکمتهای اعتقادی و احکام فقهی مشخص نمود و برای تحقق کامل حجاب و عفاف، در رشد و تکامل همه جانبه اخلاقی، اعتقادی و رفتاری و در یک کلام ارتقاء فرهنگ عمومی تلاش نمود.

  1. اقدامات امنیتی و قضائی و برخوردهای سلبی هرچند لازم است اما کافی نیست.

تأکید و پافشاری بر حجاب اجباری، بدون اصلاح بسترها و زمینه سازی تحقق آن قابل سرزنش به نظر میرسد، بنابراین لازم است به منظور حفظ اهمیت ، ضرورت و جایگاه اجبار به حجاب این قطعه از پازل را در کنار قطعات دیگر ملاحظه نمود تا تصویری معقول ارائه دهد، به عبارت دیگر اجبار به حجاب و عفاف را باید در پیوست و ارتباط با مجموعه مسائل مرتبط با حجاب و عفاف نگریست و تحلیل نمود و جدای از آنها قابل قضاوت دقیق نیست!  جامعه و حکومت در قبال این مسئله، وظایف و تکالیف متعددی دارد که اجبار، یک راه حل است و نمیتواند بدون در نظر گرفتن آنها توجیه کاملی یابد، به عنوان مثال مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوع حجاب و عفاف صدها وظیفه را برای دستگاههای گوناگون سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و ... میشمرد که اکثر آنها انجام نمیشود و در چنین وضعیتی اجبار چگونه قابل توجیه است ؟ بنابراین روشن است نقد اجبار در این موضع، نقد ضرورت و اهمیت آن نیست بلکه نقد رفتار کاریکاتوری حکومت در پرداختن به مسئله حجاب و عفاف است...

بدیهی است در مسئله اجبار به حجاب در مقابل برخی روشنفکریها حتی از جانب برخی روحانیون نباید کوتاه آمد، از آنجا که میان حکومت اسلامی با مخالفان و هنجارشکنان همیشه چالش وجود خواهد داشت، هیچگاه بهانه برای رویارویی با ارزشها کم نخواهند داشت و حکومت از هر آنچه کوتاه بیاید سر پله بعدی بازهم چالش ایجاد خواهد شد چرا که سیر نزولی فرهنگ ادامه خواهد داشت و این سیر نزولی در غرب و جامعه خودمان قابل انکار نیست و زین بعد هم شیاطین و استکبار بیکار نخواهند بود لذا واگذاری گام به گام میدان ها، منجر به اضمحلال و استحاله ارزشها میگردد و مقام معظم رهبری هم اخیرا فرمودند حجاب مانند دیگر مسائل نیست، اگر کوتاه بیاییم وضع بدتر از ترکیه و برخی کشورهای اروپایی میشود آنگاه چالش بعد ما با مخالفان، عریانی است نه روسری !

  1. فضای فرهنگی و مسئله حجاب و عفاف متأثر از دست برتر در فضای درگیری تمدنی است و میبایست در ابعاد تمدنی و مواجهه با تمدن غرب حل این مسئله را مطالعه و تدبیر نمود.

تغییر معادلات و مسائل کلان در تقابل و درگیری جبهه حق و باطل به نفع جبهه اسلام و یا به عبارتی پیروزیهای انقلاب اسلامی در برابر استکبار جهانی و دشمنان اسلام، می تواند باعث تقویت فضای ارزشی اسلام در جامعه گردد و مسئله حجاب و عفاف را نیز متأثر سازد، ریشه ای ترین مواجهه با بی حجابی تظاهرات اجتماعی قدرت اسلام و ارزشها عمدتا از طریق رسانه هاست... و در مقابل تحقیر و تذلیل تمدن غرب به عنوان کانون و خاستگاه تمایلات مخالف حجاب و عفاف است، این یک راه حل اساسی و درعین حال غیر مستقیم است و البته نافی اقدامات لازم و فوری دیگر نیست ، احداث حوادثی همچو اسقاط پهباد دشمن و یا داستان مظلومیت شهید حججی شاید از اختیار کامل ما خارج است لکن میتوان از هنر و رسانه برای بیان عظمت اسلام و انقلاب و دستاوردهای آن و القای امید و خودباوری و نیز افشاگری حقیقت پوچ و باطل و مضمحل تمدن غرب بهره بیشتری گرفت .

  1. ضرورت انعکاس رسانه ای مطالبات عمومی جامعه زنان مؤمنه در مقابل جلوه نمایی مطالبات عمومی مخالفان

زنان و مسائل مربوط به آنان از جمله حجاب و عفاف، دارای حساسیت خاصی در نظام اجتماعی امروز ماست بطوریکه دشمنان اسلام و انقلاب به راحتی با در اختیار گرفتن فضای رسانه ای می توانند جمعیت قابل توجه از زنان کشور را نسبت به مسائل خود حساس نموده و در جهت اهداف خود بهره برداری نمایند و هر روز موضوع و مسئله ای مانند حضور بانوان در ورزشگاه ها، اشتغال زنان، حقوق زنان و ... را مستمسکی برای اغتشاش و اختلال در کشور نمایند و در این میان حکومت را در مخالفت با خواست این جمعیت قابل توجه، دچار تنگنا و انفعال و عقب نشینی نمایند. اینجاست که ضرورت اقناع فکری و فرهنگی جامعه و زنان ضرورت و اهمیت دوچندانی میابد. ضمن آنکه در برابر فعالیت رسانه ای دشمنان میبایست خواست و مطالبه قشر مذهبی را بیش از هرچیز به عنوان مطالبه عمومی مردم انعکاس داد.

البته باید توجه داشت هرچند وضعیت رسانه ها و هجمه آنها علیه مقدسات به گونه ای است که گاهی به اشتباه تصور میشود اکثریت زنان جامعه مخالف حجاب یا اجبار به حجاب هستند، اما اولا بیش از آنکه در این مسئله اکثریت، قابل احراز باشد ، موج رسانه ای مخالف قدرت جولان و فضاسازی پیدا کرده است که «اکثریت» را به عنوان مخالف ارزشها و مقدسات و مسئله عفاف و حجاب به ذهن متبادر میسازند، ثانیا تمایلات بخشی از این مردم تابع فضای جامعه است که اگر گفتمان و قدرت اقناع حجاب و عفاف در رسانه ها اوج بگیرد به آن سمت متمایل میشوند و اگر جوسازی و چالش آفرینی هیجان برانگیز و جذاب مخالفان حجاب غلبه پیدا کند به این سمت متمایل میشوند، مثلا اگر  ماجرای اثرگذار شهید حججی یا موفقیت موشکی سپاه و امثال آن توازن قوای اجتماعی را به نفع ارزشهای اسلامی تغییر دهد روی حجاب و عفاف هم تأثیر میگذارد و یا ماجرا سازی رسانه ای مسیح علینژاد می تواند حجاب و عفاف را در گوشه رینگ مجروح و مصدوم و مذموم سازد... بنابراین بین مطالبه اکثریت با فضاسازی حداکثری مخالفان حجاب باید تفاوت بگذاریم  و به نام احترام به نظر اکثریت ، مغلوب جولان حداکثری اقلیت نشویم و در سیاستگذاریها تسلیم خواسته های پوشالی آنان نگردیم !

  1. ضرورت بررسی فقیهانه و عالمانه نظام موضوعات مرتبط با عفاف و حجاب

مسئله حجاب و عفاف مجموعه از موضوعات مرتبط را شامل میشود که لازم است نسبت به هرکدام مطالعات و برنامه ریزی های خاص انجام شود نمونه ای از این مسائل مرتبط عبارتند از افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، اشتغال زنان و تضعیف مسئله خانه داری زنان و ...

نوع مواجهه با پدیده اجتماعی بی حجابی و بی عفتی و موضوعات مرتبط با آن نیاز به کارشناسی فقهی و دینی دارد، چرا که مثلاً گاهی بصورت یک مطالبه و خواست عمومی در جامعه جلوه گر میشود مانند ورزشهای مختلط صبحگاهی در مناطق بسیاری از شهر، ورود زنان به ورزشگاهها، دوچرخه سواری زنان، حضور آزاد اجتماعی و ... مواجهه با چنین پدیدهایی که جلوه خواست عمومی پیدا میکنند نیاز به دقت ها و ظرائفی در برخورد و کنترل فضا دارد .

  1. لزوم توجه به اهمیت فضای مجازی در مسئله حجاب و عفاف

«فضای مجازی» نیز محیطی جدید برای زندگی و کسب و کار با اقتضائات و سبک زندگی مخصوص به خود است که قواعد وساختارهای آن کاملاً توسط تمدن غرب، طراحی شده است و یکی از محیطهای آسیب زا در حوزه عفاف و حجاب محسوب می شود چرا که نوع رفتارها، نوع ارتباطات و کم و کیف آن بر اساس طراحی بیگانگان و در راستای اهداف آنان است، در واقع حضور ما در آن فضا، بازی در زمین آنها و طبق قواعد آنهاست، از اینرو فارغ از آسیب های امنیتی و اجتماعی، به راحتی حریم های عفاف و حجاب شکسته میشود و آسیب های فراوانی به وجود می آورد...

  1. ضرورت بازبینی و اصلاح ساختارهای تصمیم ساز و متصدیان و مجریان و قوانین در رابطه با عفاف و حجاب

در ارتباط با اصلاح ساختارها و قواعد و فضاسازی مناسب نسبت به محیط زندگی و نیز تبلیغ و ترویج سبک زندگی اسلامی با محوریت عفاف و حجاب، سندی در شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان «اصول و روشهای گسترش فرهنگ عفاف» در اواخر سال 1376و نیز سند دیگری در سال 1384 با عنوان «راهبردها و راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف» مورد تصویب قرار گرفته است و حتی وظایف تخصصی بسیاری از سازمانها و ادارات و وزارتخانه ها حتی قوه قضائیه و رسانه ملی و خیلی مراکز دیگر در آن دیده شده است لکن ظاهراً این اسناد به فراموشی سپرده شده است! در این رابطه چند سئوال مطرح است :

اولاً از سال 84 تا الان که حدود 14 سال می گذرد (و یا از سال 76 تاریخ تصویب اصول و روشهای گسترش فرهنگ عفاف تا الان که 22 سال می گذرد!) نیازی به بازبینی این مصوبات یا تکمیل آنها نبوده؟! در این روزگاری که هر روز شاهد ایجاد فضاهای جدید و اقتضائات جدید هستیم و هر روز مسائل جدیدی در حوزه عفاف و حجاب و معضلات و مشکلات متنوع و جدیدی بوجود می آید، و نیز مخالفان حجاب و عفاف و دشمنان ما هر روز نقشه ها و برنامه ها و تولیدات جدیدی دارند، آیا نباید این سند پس از 12 سال بازبینی و تکمیل و به روز شود؟! ثانیاً این مصوبات چقدر اجرائی شده است؟! کجا بر اجرای آن نظارت دارد؟ چه ضمانت اجرائی برای آنها وجود داشته و در صورت افول وضعیت عفاف و حجاب در جامعه کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟

10 ضرورت مطالعه و جمع آوری مطالبات رهبری در عرصه حجاب و عفاف به عنوان سند اساسی در این عرصه

فرمایشات رهبری در عرصه حجاب و عفاف بسیار متنوع، ارزشمند، همه جانبه و راهبردی است و نباید در برنامه ریزی ها و مطالبات، از این منبع غنی غفلت نمود، به چند جمله از بیانات ایشان به عنوان نمونه اشاره میشود تا اهمیت توجه به این فرمایشات روشن تر شود :

  • «بر روی مسأله‌ی حجاب کار هنری و کار زیبای تبلیغی باید صورت گیرد تا این مسأله در ذهن این عدّه جای گیرد.»
  • «یک دسته قدرتمندان و زراندوزان شهوتران گاهی منافعشون در حیاء زدایی و بی حجابی و بی عفتی است.»
  • «نگاه عمومی به زن که در فرهنگ غربی نهادینه شده یک نگاه ابزاری و اهانت آمیز است.»
  • «...مردواره کردن زن [در گفتمان غربی]؛ یعنی به دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را بکشانند به سمت بانوان و زنان، و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زن قرار بدهند. ما در مقابل این دچار انفعال شدیم، یعنی دوْر خوردیم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، این گفتمان را قبول کردیم. میبینید ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود... منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم... آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد.

متن کامل را از آدرس زیر دریافت کنید:

نکاتی در رابطه با «عفاف و حجاب»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ولایت مداری (خاطره ای از سفر به لبنان)

سفر به لبنان و دیدار با آقا سید حسن!

چندسال پیش در دوران جوانی، همراه با عده ای از طلاب و روحانیون و اساتید حوزه سفری به سوریه و لبنان داشتیم و در لبنان میهمان حزب الله بودیم و از بسیاری مناطق دیدنی لبنان از جمله مناطق جنگی جنوب لبنان و بلندیهای جولان و محل جنگهای 6 روزه اعراب و اسرائیل، محل شهادت حجت الاسلام موسوی(دبیرسابق حزب الله) و ... بازدید نمودیم، شاید مهمترین اتفاق در آن روزها جلسه دیدار با سیدحسن نصرالله بود که آنموقع به اندازه امروز قدر آن را ندانستیم، در دیدار با ایشان، دو نکته جالب وجود داشت اول اینکه ایشان با زبان فارسی و با تسلط کامل برای ما صحبت کرد که هرچند برای ما خارج از انتظار بود اما بخاطر حضور چندساله ایشان در ایران و شهر قم، طبیعی بود. دوم اینکه ارادت و مودت و اعتقاد و محبتی که ایشان به ولایت فقیه و شخص حضرت آیت الله خامنه ای داشتند، بی نظیر بود و بنده هیچ مسئول و مدیر و عالم ایرانی نمی شناسم که به اندازه ایشان این اعتقاد و مودت را لااقل ابراز نماید!

ایشان در آن جلسه بیش از همه از چند مورد کرامات و پیش گوییهای مقام معظم رهبری که محقق شد و راهنمایی های مؤثرشان برای حزب الله گفتند ... از جمله اینکه جمعی از فرماندهان حزب الله همراه با سید حسن نصرالله بعد از آزادی جنوب لبنان، خدمت مقام معظم رهبری می رسند و می گویند حدود 24 سال طول کشید تا جنوب لبنان آزاد شود انشاء الله بتوانیم یک روزی قدس را آزاد کنیم و مقام معظم رهبری می فرمایند کمتر از این مدت انشاء الله قدس آزاد میشود! 

بعدها این مطلب هم با یک واسطه از ایشان نقل شد که در ابتدای جنگ 33 روزه، پس از آنکه حزب الله دو متجاوز اسرائیلی را دستگیر می کند و به این بهانه جنگ شروع می شود، و حملات و صدمات و خرابیها به بار می آید، سیدحسن تردید می کند که آیا دستگیری دو سرباز اسرائیلی درست بود یا نه، بخاطر این کار متحمل خسارات زیادی شده ایم، آیا نباید آنها را آزاد کنیم که جنگ تمام شود ... نهایتاً پیکی را به ایران و خدمت مقام معظم رهبری می فرستند و ایشان می فرمایند که کار شما درست بود، اسرائیل از قبل قصد حمله به شما داشت و آن جنگ را زودهنگام آغاز کرد، مقاومت کنید که پیروز هستید و حتی پس از پیروزی به قدرتی تبدیل می شوید که کسی جلودارش نیست!... سیدحسن می گوید علیرغم اینکه تمام محاسبات ما خلاف آنچیزی بود که ایشان می فرمود ولی به مقاومت ادامه دادیم و الحمدلله پیروزی نصیب حزب الله شد.

به نظر می رسد این محبت بین دو این دو سید بزرگوار، متقابل است تا جائی که حضرت آقا به حاج قاسم سلیمانی می گوید تمام اقدامات و عملیات شما در منطقه با هماهنگی و جلب نظر و راهنمایی سید حسن باشد... 

تکمله :

یکی از نشانه های ارادت و محبت سید حسن نصرالله به مقام معظم رهبری، سخنان ایشان در یک همایش در بیروت است که می گوید : شناخت شخصی و مستقیم و نزدیک بنده از امام خامنه‌ای به سال ۱۹۸۶ باز می‌گردد، سالی که دیدارهای متعدّد و فشرده‌ای برای بنده فراهم شد و باعث شد تا با افکار، آرا، مبانی، طرز تفکّر و تحلیل وقایع، روش ره‌بری و حکومت و تصمیم‌گیری و شاخصه‌های اخلاقی دل‌پذیر ایشان که با تواضع، نرم‌خویی، مهربانی، صبر، سعه‌ی صدر، زهد و ساده‌زیستی و… هم‌راه بود، بیش‌تر آشنا شوم.

بنده اکثر کتاب‌های ایشان را خوانده‌ام و می‌توانم ادّعا کنم قریب به اتّفاق نگاشته‌ها، گفت‌گوها و بیانات ایشان را از هنگام رحلت امام خمینی قدّس سرّه الشّریف تا کنون دنبال کرده‌ام. این‌ها را می‌گویم تا شهادتی بدهم. هم‌چنین حجم وسیعی از دروس فقهی ضبط شده‌ی ایشان، در چند باب از فقه، را گوش کرده‌ام. و پس از اطّلاع از شهادت تعداد پر شماری از کسانی که ایشان را از نزدیک می‌شناسند، حال یا فقها، متفکّران، سران یا نخبگان سیاسی و فرهنگی و پس از کنکاش در سیره‌ی شخصی، علمی، فکری، جهادی و سیاسی ایشان، می‌توانم با اطمینان کامل بگویم: ما در برابر امامی هستیم در ره‌بری و حسن حکومت، در تقوا و زهد، در فقه و اجتهاد، در تفکّر و تفکیک ساحات و نوآوری، عظیم الشان. ما در برابر امامی هستیم که نگاهی همه‌جانبه، عمیق، مستحکم و استوار دارد... 

متن کامل این سخنرانی بسیار جالب و خواندنی را که به برخی پیشگوییهای مقام معظم رهبری و فضائل وکرامات ایشان اشاره دارد و در همایش «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای» در بیروت ارائه شد و به بررسی ابعاد علمی و اجتهادی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته شد و اندیشمندان و صاحب‌نظرانی از کشورهای مختلف اسلامی حضور داشتند، در این آدرس بخوانید :

http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12605

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/22
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آرزو و اخلاص!

🔹«قلِّل الامال تخلص لک الأعمال» : آمال و آرزوهای خود را کم کن تا اعمالت خالص شود.

🔹گاهی ممکن است آمال و آرزوها ولو آرزوهای خوب، ما را از مسیر عمل به تکلیف منحرف کرده و به مسیر رسیدن به آرزوها بکشاند،  برخی بزرگان هیچگاه به آنچه کسب کرده اند، حتی فکر هم نکرده بودند چه برسد آرزوی آن موفقیتها را در دل داشته باشند!

🔹درباره میرزای بزرگ شیرازی نقل شده هنگامی که شاگردان شیخ انصاری پس از درگذشت شیخ با اصرار فراوان میرزا را وادار به قبول مسؤولیت بزرگ مرجعیت کردند، قطرات اشک بر گونه و ریش مبارکش جاری شد و سوگند یاد کرد که هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که روزی این مسؤولیت عظیم بر دوشم می آید!»

🔹در مقابل مشاهده میشود، برخی برای رسیدن به جایگاه مرجعیت یا موقعیت علمی، کرسی تدریس و تریبون و منبر و ... چه تلاشها که نمی کنند!

🔹آیت الله بروجردی فرموده اند: هفتاد سال عمر کرده ام هر چه عنایت و تفضل بوده، من خودم تدبیر نکرده ام، بلکه همواره به دنبال انجام وظیفه بوده ام!

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «مَن أصعَدَ إلَى اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ إلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ»  ؛ هر کس عبادت خالص خود را به سوی خداوند بفرستد، خداوند نیز بهترین مصلحت او را به سویش می فرستد.

🔹مقام معظم رهبری فرموده اند: مهمترین و اثرگذارترین رمز و عامل موفقیت امام راحل «اخلاص» بوده است!

🔹نتیجه اخلاص، موفقیت و پیروزی در کارهاست: «فی إخلاص النّیّات نجاح الأمور».

 

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُون‏ (الشعراء/93)

به نظر می رسد مرور این آیه و معنای عمیق آن هنگامی که انسان مورد وسوسه انجام کاری برای غیر خدا قرار می گیرد، مفید باشد، آیا این شخص که جلب نظر او برای من مهم است می تواند مرا در دفع عذاب یاری دهد یا خود نیز محتاج یاری خداوند است؟! (مِنْ دُونِ اللَّهِ ای آلهتکم الذین تزعمون انّهم شفعاؤکم هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ بدفع العَذاب عنکم أَوْ یَنْتَصِرُونَ بدفعه عن أنفسهم)

تکرار این دعا هم مؤثر است :

خدایا مرا محتاج محبت و توجه دیگران قرار مده!

 إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم (محمد/7)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گناه بزرگ ناسپاسی!

گاهی برخی مؤمنین مدتی که بر اعمالشان مراقبت می­کنند و مرتکب گناه نمی­شوند، ممکن است بواسطه وسوسه های شیطانی، دچار تکبر و غرور شوند و گاهی نیز احساس طلبکاری از خداوند می­کنند! و یا انتظار استجابت دعا و دیدن غیب و رؤیای صادقه و کشف و شهود دارند!  خوب است در این مواقع توجه داشته باشیم که بسیار بسیار در قبال نعمتهای خداوند بدهکار و کم­کار هستیم چرا که امام جواد علیه السلام فرموده اند :  « نِعمةٌ لا تُشکَرُ کَسَیِّئَةٍ لا تُغفَرُ»(1) نعمتى که سپاسگزارى نشود، چون گناهى است که آمرزیده نشود. چه مقدار نعمت در اختیار ماست؟ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا(2) هرچه حساب کنیم نمی­توانیم نعمتهای خداوند را بشماریم، آیا شکر همه نعمتها را بخوبی انجام داده ایم؟ پس چه بسیار نعمتی که شکرش را بجا نیاورده­ایم یا حقش را ادا نکرده­ایم، و مطابق روایت مذکور، گویا گناهانی مرتکب شده ایم که آمرزیده نشوند! با این اوصاف چه احساسی در قبال خداوند متعال خواهیم داشت؟ غیر از احساس ذلت و حقارت و خشوع و تواضع و فقر و نیاز ؟! البته خداوند متعال نیز در قبال این نعمات کار زیادی از ما نخواسته است جز دوری از گناهان و محارمش، چنانکه امام صادق علیه السلام فرموده اند : « شکر النعمة اجتناب المحارم » (3)  شکر نعمت دوری از گناهان است، و اگر شکر نعمتش را بجا آوریم برکت و رحمت خداوند شامل حال ما خواهد شد چنانکه فرموده است : « لئن شکرتم لازیدنّکم» (4) اگر شکرگذارى کنید بر شما خواهم افزود، و نیز اگر کفران نعمت کنیم دچار قهر و عذاب الهی خواهیم شد چنانکه فرموده است: «لئن کفرتم انّ عذابى لشدید»(5) اگر ناسپاسى کنید مجازاتم شدید است

(1) أعلام الدین: ص ۳۰۹

(2) نحل 18

(3)  کافى / 2 / 95

(4) ابراهیم، 7

(5)  ابراهیم، 7

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقریری از مفهوم آزادی

مقدمه

هدف از خلقت آفرینش، پرستش و بندگی خدای متعال است، و این پرستش و بندگی آنجا ارزش فزونتری میابد که موانعی برای آن خلق شده باشد و انسان را از بندگی و پرستش باز دارد، خدای متعال، خالق هستی و پرورش دهنده عالم، انسان را در کشاکش عقل و نفسش می آزماید تا اراده اش بر استواری بر حق، او را به فلاح و رستگاری برساند . و اینچنین است که حق و باطل در نزاع بر سر تصرف روح و قلب و عمل انسان است. هر کدام با شعار زیبا و دلنشین «آزادی»، انسان را به سوی خود می خواند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نقدی بر نظریه عدم مشروطیت منشاء و خاستگاه علم در صحت آن

آنچه از برخی روایات و تفسیر آیات با توجه به تأکیدشان بر منشاء و خاستگاه علم، فهمیده می شود آن است که علم واقعی نزد اهل حق است و اگر در کسب علم به غیر آنان مراجعه شود وصول به علم واقعی ممکن نیست. بنابراین در درستی یا نادرستی یا ارزش گذاری یک علم ، منشاء آن بی تأثیر نیست بلکه علم واقعی آن است که از منبع حقیقی خود اخذ شود....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سنتهای الهی در قرآن

سنتهای الهی و تاریخی در قرآن

نوشتاری برگرفته از کتاب جامعه و تاریخ - آیت الله مصباح یزدی

یکی از اهداف قرآن تقویت بینش و گرایشهای الهی و توحیدی(توحید افعالی) است بنابراین پدیده های مادی و انفعالات و کنشهاو واکنشهای طبیعی به خدا نسبت داده  شده است. مثلا خداوند سرکوبی و درهم شکستن یک قوم را اگر چه توسط قومی دیگر صورت گرفته، به خود نسبت داده است. بنابر این نسبت قوانین اجتماعی به خداوند که در واقع سنتهای الهی در تاریخ محسوب می شوند، بخاطر تقویت بینش و نگرش توحیدی است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مصاحبه در موضوع «عفاف و حجاب»

خاستگاه بی حجابی، بی حیایی است، در واقع حیا یکی از خصلتهای انسان مؤمن است که این خصلت نسبت به دیگر خصلتهای اخلاقی و روحی و معنوی، اصالت دارد یعنی اگر حیا نباشد بسیاری از ویژگیهای مثبت از بین می رود، اینکه در روایت می فرمایند«لادین لمن لاحیاء له» اشاره به این واقعیت دارد که اگر حیاء نباشد، دینداری معنا ندارد، اگر حیا نباشد اعتقادات و رفتار انسان هم دچار ضعف و نقص میشود ویکی از آثار بی حیایی، بی حجابی است. ثانیاً...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خوف و خشیت

مراد از گریه از خوف خدا چیست؟ مگر خداوند مهربانی که میشناسیم ترس دارد تا از ترس او گریه هم بکنیم؟  آیا اهل بیت علیهم السلام که درمورد آنها آمده است «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون»، بالاخره خوف در آنها وجود دارد یا نه ؟ و ... در نوشته حاضر با توجه به روایات به بررسی پدیده «خوف و خشیت» پرداخته شده است.

شأن نزول :

 

در سفری به مشهد مقدس (شب قدر سال 90)  وقتی عبارت «و بکی من خوفک» را در زیارت امین الله میخواندم این سئوال برایم ایجاد شد که مراد از گریه از خوف خدا چیست؟ مگر خداوند مهربانی که ما میشناسیم ترس دارد تا از ترس او گریه هم بکنیم؟ و اینکه در ما خوفی وجود ندارد آیا ضعف جدی محسوب میشود و نیز اینکه خوف چگونه ایجاد می شود و چه اهمیت و ارزش و آثاری دارد و ... همچنین در بحثی با دوستان این سئوال اضافه شد که آیا اهل بیت علیهم السلام که درمورد آنها آمده است: لاخوف علیهم و لاهم یحزنون، خوف در آنها وجود دارد یا نه ؟ و ... نهایتا در یک تحقیق کوچک در حد مطالعه چند ساعته متن زیر آماده شد که در آن به بررسی پدیده خوف و خشیت پرداخته ام ، روایات زیبایی در آن آمده است و به سئوالات فوق پاسخ می دهد، به ذهنم رسید مطالعه آن برای دوستانم شاید مفید باشد، ضمن آنکه راهنمایی ایشان نسبت به منابع جدید و مطالب جدید برای حقیر مفید خواهد بود. منتظر برآورده شدن حاجاتم بواسطه دعای خیر شما هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بصیرت

در این نوشتار به تعریف و تبیین «بصیرت» به عنوان یکی از ویژگیهای بارز خواص اهل حق، که حاصل ایمان و تقوا می باشد و از انحرافات و کج رویها جلوگیری کرده و مؤمنین و متقین را در حمایت و یاری امام و رهبرشان متحد و منسجم و پایدار می سازد، پرداخته شده است و با بررسی خاستگاه آن و عوامل مؤثر در قوت و ضعف آن ، بر عامل ایمان و تقوا به عنوان رکن مهم پدیدآورنده بصیرت تأکید می گردد و نهایتاً با ارائه یک نظام موضوعات، مصادیق آن بیان شده و به منظور ارائه راهکارهای عملی جهت رشد بصیرت، زمینه برنامه ریزی حول آن موضوعات فراهم می گردد. براساس مباحث مطروح در این نوشتار، در قالب جدولهایی، و با تمسک به روشی نسبتاً منطقی آمیخته با استقراء، نظام موضوعاتی به دست می آید که این موضوعات می تواند به انضمام روشها و قالبهای اجرائی، برنامه هایی کاربردی را در راستای ایجاد و رشد بصیرت خلق نماید...  این نوشتار را به درخواست یکی از مراکز فرهنگی حدود پنج سال پیش تهیه نمودم که در صورت تمایل قادر به دانلود فایل ورد آن می باشید.      دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیا در ماه رمضان دستهای شیطان بسته است؟ در اینصورت پس چرا ممکن است گناه کنیم؟

اولاً مطابق با روایات حتماً محدودیتهایی برای شیاطین در ماه رمضان وجود دارد :

امام رضا علیه السلام از طریق اجداد طاهرینش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که: «فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُّ الْمَرَدَةُ مِنَ الشَّیَاطِینِ» در اولین شب از ماه رمضان شیاطین در غل و زنجیر می­شوند (عیون أخبار الرضا علیه السلام  ج‏2 ص 71)

امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی رَمَضَانَ وَ تُصَفَّدُ الشَّیَاطِینُ» (الکافی ج4 ص156) در ماه رمضان دربهای آسمان گشوده شده و شیاطین در بند گرفتار می شوند.

پیامبر اکرم ص در خطبه شعبانیه : أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ ... وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ ... وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ  ، ای مردم در این ماه دربهای بهشت گشوده شده و دربهای جهنم غفل می گردد و شیاطین هم در غل و زنجیر گرفتار می شوند. ( عیون اخبار الرضا ع، ج1، ص297، باب28، ح53.)

از آنجا که باطن نار و آتش در روایات به ولایت دشمنان اهل بیت علیهم السلام تأویل برده شده است (وَلَایَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِیَ النَّار) همچنان که بهشت و درجات آن چیزی جز ولایت و مراتب تولی به ولی نیست، بسته شدن دربهای آتش و جهنم در این ماه نیز حکایت از محدودیت اعمال ولایت شیاطین می­کند.

ثانیاً آنچه انسان را به گناه و معصیت بر می­انگیزاند ، به غیر از شیطان بیرون که در ماه رمضان در بند است، شیطان درون و هوای نفس است که البته روزه و ریاضت این ماه آن را نیز ضعیف می گرداند، در واقع خداوند، با ضعیف و محدود کردن شیاطین در این ماه فرصتی فراهم کرده است که انسان بتواند با توان بیشتری به مقابله با هوای نفس و شیطان درون بپردازد تا پس از تضعیف آن، در غیر ماه رمضان در مقابله با شیاطین بیرونی نیز موفق گردد. همچنانکه واکسن به عنوان میکروب ضعیف شده، قدرت بدن را در مواجهه با بیماری­ها بالا می­برد، شیطان ضعیف شده و هوای نفس ضعیف شده در این ماه، توان انسان را در مقابله با شیطانی که در دیگر ایام کید او عظیم است، بالا می­برد.

ثالثاً اگر شخصی نخواهد از این فرصت و عنایت خداوند استفاده کند و اراده گناه و معصیت کند، شیطان با وجود آنکه در این ماه در غل و زنجیر است اما می­تواند رها گشته و بر او مسلط شود همچنانکه در خطبه شعبانیه پیامبر اکرم ص می خوانیم :

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ ،  وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ ، وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ ،  (از خداوند بخواهید دربهای بهشت را بر شما نبندد، و دربهای جهنم را بر شما نگشاید و شیاطینی که در غل و زنجیرند را بر شما مسلط نسازد)

پس بسته بودن دستان شیطان حقیقتی است که فرصت تعالی و رشد را در این ماه برای انسان بیش از پیش فراهم می­سازد اما اینگونه نیست که اگر کسی به استقبال گناه و معصیت برود، شیطان بر او مسلط نشود! همچنین خود انسان است که باید تلاش کند شیطان را از خود دور سازد بلکه او را نابود گرداند! در روایتی از پیامبر اکرم ص آمده است :

اَلا اُخْبِرُکُمْ بِشَىْ‏ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّیْطانُ مِنْـکُمْ کَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، یا رسول اللّه قالَ: اَلصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَـکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّه‏ِ وَ الْمُوازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَع دابِرَهُ وَ الاْسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَ تینَهُ و لکلّ شی‏ء زکاة و زکاة لأبدان الصّیام. ( آیا به شما خبر از چیزی بدهم که اگر انجامش دهید شیطان از شما دور می­شود همچنانکه مشرق از مغرب دور است ؟ .... روزه چهره شیطان را سیاه می گرداند و ... استغفار رگ گردن او را می زند ...)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰