مهدی عبداللهی

۱۰ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

«حیات طیبه» عصای معجزه گونه امام زمان عج در بلعیدن «تمدن مادی غرب»!

🔹در هر زمانه ای، پیامبری که برای دعوت به پرستش و تبری از طاغوت مبعوث می شده است (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)، مأمور به بیان معارف دین بوده (وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِک وَیعَلِّمُهُمْ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَیزَکیهِمْ) تا بتواند بواسطه امر به معروف و نهی از منکر (یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکرِ) و زنده کردن فطرت و رشد عقول انسانها (فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلُه وَ واتَرَ اِلیهِمْ اَنْبِیاءَهُ، لِیسْتَادُوهُم مِیثاقَ فِطْرَتِه... وَ یثِیروا لَهُم دَفائِنَ العُقُول...)، آنها را از بند بندگی دنیا برهاند و در مسیر پرستش خدای متعال به پرواز درآورد (وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ) و در همه شئون زندگی اجتماعی انسانها، قسط و عدل جاری سازد (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...، أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ...، أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ...).

🔹چنین رسول و پیامبری، حتماً معجزه ای به همراه داشته است (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ [دلایل علمی و معجزات و کرامات و ...]) و معجزات متناسب با شرایط و اقتضائات هر زمان و سطح اخلاق و عقائد و قدر عقول مردم بوده است.

🔹نکته مهم آنکه بسیاری از معجزات، در واقع خلع سلاح از طاغوت و استکبار بوده است، به گونه ای که مردم راه نجات و سعادت را در نزد أنبیاء بیابند و از ابزار قدرتی که در دست طاغوت و کفار بوده است رویگردان شوند.

🔹مثلاً در زمان عیسی ع علم طب بواسطه حضور دانشمندان یونانی رواج داشت و کاهنان عهده دار درمان بیماری هایی نظیر برص، بریون و کچلی بودند و عموم مردم نیز بر این باور بودند که این معالجات و بهبودی از این امراض از برکت وجود کاهنان و آثار معنوی ایشان است و حضرت مسیح برای اثبات قدرت الهی و ولایت خود، به شفای بیماران مبتلا به برص و نابینائی و کوری مادرزاد و ... پرداخت آنچنانکه مردم متوجه شوند که این عمل خارق العاده از عهده کاهنان و طبیبان هم خارج است.

🔹در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز اعراب در ادبیات عرب و فن بلاغت و فصاحت در اوج بودند و أمرا و حکما با برپایی جشنها و محفلها به عظمت بلاغت و فصاحت خود افتخار و مباهات می کردند و حکمت الهی اقتضاء می کرد تا با معجزه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فصحاء و بلغای عرب و به تبع آنان غیر عرب، سر تعظیم و عجز و تسلیم در برابر این کلام بی بدیل الهی فرود آورند .

🔹و اما معجزه موسی علیه السلام، بدلیل آنکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند حوادث قوم بنی اسرائیل عیناً و قدم به قدم برای امت ایشان نیز تکرار میگردد (لتَرکَبَنّ أمتی سنه بنی اسرائیل حذوَ النعل بالنعل...) از جهاتی قابل توجه است...

🔹در زمان حضرت موسی ع نیز، سحر و جادو در میان مصریان رایج بود و طاغوت آن زمان نیز با سوء استفاده از این فنون، در جهت بسط قدرت خود و مخالفت با پیامبر زمان، می کوشید و معجزه عصای موسی ع بر همگان ثابت کرد که علیرغم عظمت کار ساحران، قدرت موسی الهی است و با سحر و جادو قابل مقایسه نیست .

🔹 اما این سئوال مطرح می شود که سحر و جادوی طاغوت زمان ما و معجزه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در خلع سلاح طاغوت و در هم شکستن قدرت و عظمت آن چیست؟

🔹آنچه امروزه موجب تسلط و سیطره طاغوتیان و فرعونیان زمان ما بر مردم جهان شده است و ملت ها بلکه حکومتها را نیز در دام خود گرفتار و مبتلا کرده است، چیزی جز «تمدن مادی غرب» نیست.

🔹همانطور که سحر و جادوی ساحران زمان موسی ع چشمان مردم را سحر کرد (سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ) و بواسطه آن مردم را به شگفتی و هراس انداختند (وَاسْتَرْهَبُوهُمْ) بطوریکه خدای متعال از آن به سحر عظیم یاد می کند (وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ)  تمدن مادی غرب نیز بخاطر عظمت پیشرفتها و تنوعات تکنولوژی و کارآمدیهای صنعتی و تسهیلات رفاهی و توسعه تلذذات و نیز تزئینات شیطان (زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ)، مردم جهان را مسحور و محصور و شیفته و اسیر و مبتلا و دلباخته خود کرده است و تبدیل به ابزار قدرتی برای توسعه ولایت و سرپرستی طاغوت بر جهان و توسعه کفر والحاد شده است.

و نیز همانطور که عصای موسی همه بساط و ریسمانهای آنان را بلعید (وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ  فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ) و موجب شد حق آشکار و همه اعمال به ظاهر عظیم آنها باطل شود (فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) و قدرت و ولایت موسی ع غلبه پیدا کند و ساحران و فرعونیان مغلوب و خوار و زبون شوند(فَغُلِبُوا هُنَالِکَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِین)، آنچه به مثابه عصای معجزه گونه امام زمان عج ، تمدن غرب را می بلعد و بطلان آنرا ثابت می کند و سردمداران تمدن غرب را خوار و زبون می سازد، «حیات طیبه» است.

🔹حیات طیبه گونه و سبکی از زندگی فردی و اجتماعی است که متناسب با مختصات الهی و درجهت پرستش و عبودیت خدای متعال واقع می شود و قابل مقایسه با ارکان و ساختار و مختصات تمدن مدرن مادی غرب نیست.

🔹در حیات طیبه بنابر روایات قواعد عالم و نیز بنای زندگی و نوع روابط و نیازمندیها و فرایند تأمین احتیاجات و نیاز بشر و ... تغییر می کند و مختصات و جلوه متفاوتی از تمدن مادی غرب میابد، حیات طیبه که حاصل رشد عقول مردم (طبق روایات امام زمان عج با دست کشیدن بر سر مردم، عقول آنها را کامل می کند، اذا قام قائمنا وضع یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها أحلامهم) و گشودن دریچه های معرفت و علم است (العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا أخرج الخمسه و العشرین حرفا فبثها فی الناس وضم الیها الحرفین حتی یبعثها سبعه و عشرین حرفا) بزرگترین ادعای بشریت را که ساختن دنیایی بدون خدا و بر محور خواست انسان و بر مبنای لیبرال دموکراسی است، در هم می شکند و نمونه ای بی نظیر و بی بدیل را در تأمین سعادت دنیا و آخرت نشان می دهد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکامل تاریخ

🔸چندی است که جناب آقای مهدی نصیری، با پتک بطلان «نظریه خطی تکامل» بر سر مباحث برخی صاحبنظران می کوبد و مباحث آنها را مبنی بر «تکامل تاریخ» متأثر از این نظریه و باطل می داند...
با احترام و عرض ادب محضر ایشان، در این نوشتار سعی شده است از مقوله «تکامل تاریخ» قدری دفاع نموده و پاسخ برخی اشکالات ایشان به این بحث بیان شود، در ادامه فرازهایی از نوشتار آمده است و لازم است برای مطالعه کامل آن به فایل ضمیمه مراجعه نمایید:

🔸لازمه نگرش و تحلیل صحیح نسبت به مقوله تکامل تاریخ، در نظر گرفتن جریان تاریخ در دو جبهه حق و باطل است، اگر این تفکیک صورت نگیرد و تکامل تاریخ را به نسبت همه جوامع و انسانها مورد ارزیابی قرار دهیم، طبعاً نمی توان در اکثریت مردم تا عصر ظهور، شاهد رشد و تکامل بود، و در صورت تفکیک این دو جریان، نمی توان رشد و تکامل جریان حق را منکر شد! در جبهه باطل تا عصر ظهور توسعه مادی وجود دارد و در جبهه حق، تکامل ایمان، معرفت و عبودیت خدای متعال زمینه ساز ظهور خواهد بود و با توجه به غلبه جریان حق بر باطل در همه ادوار تاریخ، این رشد و تکامل به کل تاریخ نسبت داده میشود...

🔸شهید مطهری می فرماید : «در اصطلاح قرآن، تنازع میان حق و باطل مطرح است... نزاع و درگیری میان حق و باطل همیشه همه در صحنه فرد و هم در صحنه اجتماع وجود دارد»  و آنچه گویای «تکامل» در صحنه اجتماعی و تاریخی است، غلبه جریان حق بر باطل است...و نکته مهم اینکه جریان حق نه تنها در نهایت تاریخ بلکه در فرایند و سیر حرکت تاریخ نیز بر باطل غلبه دارد و به فرموده شهید مطهری « از آیات قرآن، کاملاً این مطلب استنباط میشود بدون اینکه قرآن روی اکثریت تکیه کرده باشد (اکثریت ملاک نیست) بلکه روی اینکه تداوم مال کیست، کدام یک دوام دارد، کدام یک برای بقای جامعه ملاک است، کدام یک پیروز است... قرآن می گوید: حق پیروز است و باطل شکست می خورد، حق دایم است و باطل موقت است».

🔸غلبه ظاهری جریان باطل در منطق قرآن مانند کف روی آب است که از بین خواهد رفت، «کَذلِکَ یَضرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الأَرضِ»  در این آیه جریان باطل به کف روی آب تشبیه شده است که عمق و حقیقتی ندارد و غلبه آن ظاهری است و جریان حق گرچه حقیقتش در زیر کف روی آب ناپیداست اما وجود حقیقی دارد و نمی توان آنرا و تکاملش را تا سرحد غلبه بر باطل نایده انگاشت!

🔸نکته مهم اینکه این زوال و نابودی باطل منحصر به عصر ظهور نیست و در ادوار گوناگون از تاریخ پس از مدت کوتاهی امهال و امداد باطل، نصرت و پیروزی حق واقع شده و این وعده خداوند «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»  همواره در طول تاریخ محقق گشته است، «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ»  بنابراین نمی توان اینگونه قضاوت نمود که اگر امتی با پیامبری همراهی نمی کرد، جریان حق در سیر نزولی و شکست و نابودی قرار گرفته است بلکه «اراده الهی بر این تعلق گرفته است که رسولان الهی پیروز باشند و قرآن پیامبران را که نهضت های آنها چند روزی بود و بعد از بین رفت، شکست خورده نمی داند بلکه آنها را در بعثت های خودشان پیروز و غالب می داند و بعکس کید شیطان را ضعیف می شمارد»  ، بنابراین اگر صحنه تقابل جریان حق و باطل را در تاریخ، همواره به پیروزی جریان حق بر باطل تفسیر نماییم، آیا معنایی جز تکامل تاریخ خواهد داشت؟

🔸مقام معظم رهبری نیز در بیاناتی با اشاره به تقابل و درگیری جبهه أنبیاء با دشمنان و واکنش متناسب با رفتار آنها فرموده اند :« ...این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست، آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهره‌ی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار می‌کردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همه‌ی موارد هم آن جبهه‌ای که در نهایت عقب‌نشینی کرده، همان جبهه‌ی متکبر و مستکبر بوده است. اینجاست که تاریخ روز به روز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این. تکامل، یعنی مفاهیم عالی را بهتر درک کردن، تخلق به اخلاق عالی را بیشتر پیدا کردن، و یک‌قدم به سوی یک معرفت صحیح جلو رفتن. به این ترتیب، بشریت قدم‌به‌قدم جلو آمده، تا به دوران نبوت خاتم رسیده؛ و امروز هم همان حرکت به سمت پیش ادامه دارد.»

🔸باید توجه داشت که درون جریان حق، مؤمنین نیز در تولی خود به ولایت، فراز و نشیب هایی داشته اند و ممکن است در برهه ای دچار توقف و یا حتی انحطاط هم شده باشند لکن، منظور از تکامل تاریخ، تکامل همه جوامع درهمه زمانها نیست بلکه برایند کلی حرکت تاریخ، به سمت و سوی تکامل است به عبارت دیگر اگر فراز و نشیب جوامع و سیر صعود و نزول آنها را در نموداری رسم نماییم، حتماً برایند آن مثبت است و به قول شهید مطهری «مجموع جلو رفتن ها بیشتر از مجموع برگشتن هاست ... یعنی اگر ما مجموع زمان ها را و به عبارت دیگر، بشر را از روزی که تمدن و فرهنگ خود را آغاز کرده در نظر بگیریم شک ندارد که امروز جلوتر است»
 

🔸بر اساس نظر علامه طباطبایی، «ظهور دین خاتم به این معناست که استکمال فردى و اجتماعى بشر [در این دوره تا قیامت] به حدى مى‏رسد که «معارف» و «شرایع قرآن» او را کافى است و به بیش از آن نیازمند نمى‏شود»...  در حالیکه در دوره أنبیاء گذشته میبایست با معجزات حسی متنوع و حوادث عجیب و غریب، احساسات مخاطب را متأثر ساخته و عجز و ناتوانی را در آنان برانگیزد تا سر تسلیم فرود آورده و ایمان بیاورند، لکن در این دوره (بعثت تا ظهور و نه صرفاً انسانهای عصر نزول قرآن)، انسانها به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که معجزه پیامبر خاتم از جنس «کلام» باشد... (جریان سقیفه و مخالفت های بعدی با اسلام را نیز باید در بستر جریان باطل تحلیل نمود و نقضی برای رشد و تکامل جریان حق محسوب نمی شوند و اینکه سقیفه و مصائب عاشورا و مقابله با پیامبر در استقرار قسط و عدل از عوامل نقض رشد و تکامل انسانها شمرده میشود، ناشی از عدم تفکیک جریان حق و رشد و تکامل آن از جریان باطل است.)

🔸... همه این اتفاقات از رشد و تکامل ایمانی، معرفتی و ساختار اجتماعی جریان شیعه حکایت دارد و در حال حاضر نیز کسی نمی تواند منکر رشد معرفت شیعه در روند و محصولات علمی عرصه اخلاق و عقائد و احکام فقهی نسبت به گذشته شود و این سیر تکامل علمی و معرفتی و افقهای پیش روی آنرا نادیده بگیرد...

🔸 حال سئوال این است که اگر یک روند تکاملی و رشد ایمانی و معرفتی برای انسانها تصور نکنیم و تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در فراهم آوردن بستر رشد و تکامل آنها و زمینه سازی برای آمادگی آنها و مواجهه با پیامبر و شریعت خاتم و نیز عصر ظهور در طول تاریخ نبینیم، چرا باید پیامبر خاتم و شریعت کامل او  تا زمان بعثت تأخیر بیفتد و همان ابتدای عالم دین و شریعت کامل نازل نشده است؟ و نیز چرا دین پیامبر خاتم همان ابتدای عالم با تعیین اوصیای الهی کامل نگشت و تا یوم الغدیر به تأخیر افتاد و حضور اهل بیت علیهم السلام تا برهه دوم تاریخ تأخیر افتاد و چرا ظهور امام عصر علیه السلام تا برهه سوم تاریخ به تأخیر افتاده است؟! آیا غیر از این است که انسان ها و جوامع و تاریخ میبایست در یک روند تکاملی تولی و عبودیت خود را بر محور ولایت به منصه ظهور بگذارند تا ولایت فرصت ظهور و حضور واقعی یافته و به نحو تمام و کمال محور مناسبات جهان گردد؟! آیا غیر از این است که تاریخ منتظر رشد و تکامل انسانهایی است که خداوند وعده داده است، «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»  و اینان زمینه ساز ظهور خواهند بود؟! آیا غیر از این است که انقلاب اسلامی و جریان مقاومت در دنیا فراتر از یک حادثه و جرقه ای در ظلمات عصر حیرت، بستر ساز رشد و تربیت انسانهایی است که مانند ایشان در گذشته تاریخ الا شذ و ندر وجود ندارد؟! میلیون ها جوانی که با اینکه امام معصوم را از نزدیک درک نکرده اند و تنها به سیاهی کلام ایشان روی سفیدی کاغذ ایمان آورده اند، با اشاره ای از سوی نائب امام زمانشان، جان و مال خود را به فدای اسلام و انقلاب خواهند کرد...

🔸سئوال دیگر اینکه اگر عاقبت و سرگذشت جوامع قبلی برای جوامع بعدی سرمایه رشد و تکامل نباشد چرا باید به عبرت آموزی از گذشتگان توصیه شود؟ «أَوَ لَمْ یَسِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَیَنظُرُواْ کَیْفَ کاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم»‏  این آیه به عبرت آموزی از عاقبت افراد و جوامع گذشته جهت پیمودن راه صحیح سعادت در آینده امر شده است و قطعاً اخبار گذشتگان دستاوردهایی برای آیندگان خواهد داشت و همین دستاوردها زمینه رشد و تکامل آیندگان را فراهم می سازد. همچنین اگر تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در تربیت انسانها ولو در مقیاس حداقلی، موفق بدانیم، آیا نسلی که پدران و آبا و اجدادشان مورد تربیت قرار گرفته اند، طبعاً تکامل و رشد آنها نسبت به گذشتگانشان بیشتر نخواهد بود؟! و آیا این سیر تکاملی، معنایی غیر از تکامل تاریخ دارد؟!
 

متن کامل را از این کانال دریافت کنید:

تقریری از تکامل تاریخ

تقریری دیگر از تکامل تاریخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها»

🔸 موضوع سخنرانی حقیر در محرم امسال «نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها» بود که فهرست آن به شرح ذیل تقدیم می گردد و إن شاءالله در صورت توفیق متن آن ارائه خواهد شد:

 

🔸1-«روح و قلب»، «اعتقاد و معرفت»، «اعمال و رفتار» سه بعد وجودی انسان،
      1-1- عبودیت و بندگی از طریق هماهنگی همه ابعاد وجودی با امام،
🔸2-نقش محوری «قلب» در هدایت انسان،
      2-1- قلب خاستگاه حب و بغض، فرح و حزن، رضا و سخط و ...
      2-2- هماهنگی حالات و احساسات و تمایلات بر محور امام
🔸3-«عاطفه و احساس»، «معرفت زایی»، «جهاد و قتال» سه عنصر نهضت عاشورا 
🔸4-«حب الحسین و بغض دشمنانش»، «شناخت حق و باطل»، «ایثار و شهادت» سه اثر نهضت عاشورا در دستگاه هدایتی خداوند
   4-1- عاطفه و احساس عاشورا بر پایه مصائب و بلایای امام حسین علیه السلام
4-1-1.   هدایت و تصرف قلوب بزرگترین نقش عاشورا در هدایت تاریخی انسانها
4-1-2.   مصیبت سلب مقام و مرتبت الهی از امام حسین از اعظم مصائب اهل بیت علیم السلام
4-1-3.   «سقیفه» منشاء مصائب «عاشوراء»
4-1-4.   «حب الحسین و بغض دشمنانش» محور عواطف انسانی عاشوراء
4-1-5.   «تولی و تبری» و «سلم و حرب» آثار مترتب بر «حب و بغض»
4-1-6.   تأکید اسلام بر حفظ مرزهای حب و بغض، تولی و تبری و سلم و حرب 
4-1-7.   آزمایش نسبت به ادعای محبت و اثر آن در حوزه فکر و عمل در صحنه های اجتماعی
    4-2- معرفت زایی و شناخت حق و باطل از بزرگترین آثار هدایتی نهضت عاشوراء
4-2-1.  عاشوراء بزرگترین حماسه در برابر بزرگترین فاجعه (بدعت و ضلالت)
4-2-2.  «استنقاذ از جهالت و حیرت ضلالت» مهترین اثر هدایتی عاشوراء
4-2-3.  اهمیت و ضرورت شناخت شرک و دشمن شناسی و تبری به اندازه اهمیت و ضرورت شناخت ایمان و امام شناسی و تولی
    4-3- «جهاد»، ایثار و شهادت از بزرگترین مناسک حیات جامعه
4-3-1.  استکبار جریان باطل دلیل عظمت جنگ و جهاد در مناسک جریان حق 
4-3-2.  «لتکون کلمه الله هی العلیا» هدف نهایی از جنگ و جهاد و قتال عاشوراء
4-3-3.  جایگاه، اهمیت و ضرورت «جهاد فی سبیل الله» و اقسام آن
4-3-4.  مراتب جهاد از طریق «قلب»، «لسان»(معرفت) و «ید»

🔸5-نهضت عاشوراء مصداق اتم «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-1- عظمت، اهمیت و ضرورت «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-2- اعلی درجات امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس تاریخی و تمدنی
   5-3- تمدن و سبک زندگی غربی، بزرگترین منکر جهان امروز
   5-4- مراتب امر به معروف و نهی از منکر از طریق «قلب»، «لسان»(معارف) و «ید»
   5-5- آثار اجتماعی «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-6- رسالت اجتماعی عزادار حسینی و هیئت مذهبی بر مبنای مقام «خلیفه الهی» انسان
   5-6-1.  بسط ولایت بزرگترین رسالت خلیفه الله
   5-6-2.  امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین عامل بسط ولایت
5-7-  نقش محوری عزاداری و هیئت حسینی در مقابله با هنر و رسانه تمدن غربی و تصرف قلوب
  5-7-1.  سکولار شدن در دوری از دغدغه ها و اولویت های ولایت 
  5-7-2.  مداهنه با اهل معاصی، بی تفاوتی و سکوت در فتنه نتیجه هیئت سکولار

🔸6-نهضت حسینی بستر ساز نهضت مهدوی
  6-1- «عاشوراء» و «ظهور امام» دو نقطه عطف در هدایت و تکامل تاریخی جریان حق
  6-2- تمدن اسلامی، حلقه وصل عاشوراء به حیات طیبه عصر ظهور
  6-3- محوریت «ولایت» مهمترین عامل حیات فردی و اجتماعی
  6-4- «اجتماع قلوب»، «معرفت به امام»، «آمادگی در نصرت امام» سه شرط لازم در «محوریت ولایت»  و «تحقق تمدن اسلامی» و مقدمه سازی برای «ظهور امام» در جامعه
  6-4-1.  «ائتلاف و اجتماع قلوب» و جهت دهی به حب و بغض انسانها بزرگترین اثر روحی و معنوی نهضت عاشوراء و عامل «اجتماع قلوب» در عصر غیبت
     6-4-1-1.  تسکین قلوب محزون بواسطه انتقام مهدوی
  6-4-2.  «معرفت به امام و دشمن شناسی» بزرگترین اثر علمی و اعتقادی نهضت عاشوراء و عامل «تکامل معرفت» در عصر غیبت
    6-4-2-1.  محوریت امام عامل حیات جامعه
  6-4-3.  «قیام و تلاش برای اصلاح» بزرگترین اثر عینی و عملی نهضت عاشوراء و عامل تقویت «جبهه مقاومت» در عصر غیبت
   6-4-3-1.  اصلاح دنیا و تغییر عینیت جهان مادی بواسطه هماهنگی تناسبات بر محور امام

🔸7-«ولایتمداری» هدف غایی از تربیت بر مبنای نهضت حسینی و ظهور مهدوی
  7-1-سه دسته انسانهای «اهل دنیا»، «مؤمنین مشغول به عقبی»، «ولایتمداران مشغول به مولی»
  7-2-تفاوت قاعدین و مجاهدین در حساسیتها، افکار و عمل ولایی
  7-3-محوریت ولایت امام در طهارت، تکامل و حیات فردی و اجتماعی
  7-4-محوریت ولایت امام در حوزه تمایلات، معارف و ساختارهای عینی جامعه
  7-5-تحقق هدف از خلقت و عبودیت و بندگی در محوریت امام در مناسبات فردی و اجتماعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«اقامه ولایت» و تربیت مؤمنان مجاهد «ولایتمدار» نتیجه «نهضت عاشوراء»

🔹نهضت عاشوراء از سه عنصر «عاطفه و احساس قلبی»، «معرفت افزایی» و «جهاد و قتال» تشکیل شده است... 

🔹در دستگاه هدایتی خداوند متعال، خشوع و خضوع قلبها، عنصر و عامل اصلی هدایت است (هل الایمان الا الحب و البغض...، لو خَشَعَ قلبُ هذا لَخَشَع جوارحه و ...) و در رسالت هدایت أنبیاء الهی، معجزات، چنین نقشی را ایفاء میکردند لکن آنچنان کارآمد نبودند چه اینکه مثلاً پس از آنکه بنی اسرائیل در آن معجزه عظیم از رود نیل گذشتند، به هوس بت پرستی افتادند و از موسی علیه السلام درخواست بت کردند که ایشان فرمود : قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ! ، این جمله می رساند «جهالت» این قوم درمان نشده است! و نیز همواره با وجود نهایت تلاش أنبیاء در دعوت مردم به ایمان، شاهد قلت ایمان آورندگان هستیم! 

🔹اما نهضت عاشورا بواسطه مصائب و بلایای امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان، چنان حرارت (إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً) و آتش (إنّ یوم عاشورا أحرق قلوبنا) و حزنی (قلوبنا محزونه) در قلوب ایجاد نموده است که با توجه به نقش «قلب» در هدایت، سیدالشهداء علیه السلام سریعترین و وسیعترین کشتی نجات در دستگاه هدایت الهی شناخته میشود! (سفینه الحسین اوسع و أسرع) 

🔹نتیجه تسلیم و خضوع و طهارت قلب، علم و معرفت است (العلم نورٌ یقذف الله فی قلب من یشاء) و سید الشهداء بواسه بذل مهجت در راه خداوند، عبادالله را از «جهالت» و حیرت ضلالت نجات داد (وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة) و در بُعد عملی نیز «جهاد» و آثار آن همچون ایثار و گذشت و شهادت، بزرگترین اثرگذاری نهضت عاشوراء بر جامعه مؤمنین است چه اینکه جهاد در معارف اسلامی، به عنوان عمادالدین، منهاج السعداء، عزّاً للاسلام، افضل الأعمال، أحب الأعمال، ذروه للاسلام و ...  از مهمترین ارکانی است که مقام «خلافت الهی» را برای انسان محقق میسازد. 

🔹سیدالشهداء علیه السلام که نهضت او از مصادیق أتم و أکمل «امر به معروف و نهی از منکر» است (اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر) نهایت غرض خود را «اقامه ولایت» در جامعه میشمارد (وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛ ... و نحن کلمه الله) و نیز فرموده اند «مَن امَرَ بِالمَعروفِ وَ نَهی عَنِ المُنکرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّهِ فِی ارضِهِ». 

🔹بنابراین سومین اثر نهضت عاشوراء مترتب بر عناصر و آثار قبلی، «جهاد با هدف اقامه ولایت در جامعه» است که اثر تربیتی آن، پرورش مؤمنان مجاهدی است که خداوند آنانرا بر دیگر مؤمنان برتری داده است (فضل الله المجاهدین علی القاعدین) و عبادت آنها را افضل العباده نسبت به عبادت تجار و عبادت عبید، تحت عنوان «عبادت احرار» نامیده اند، قلبهایشان فراتر از اعمال و مناسک و ثواب اخروی و درجات عقبی، مشغول به مولی است (...اما القلب المشغول بالمولی، فله الدنیا و العقبی و المولی) و اینان همان حداث الحسینی هستند که در قیامت، بی توجه به بهشت و نعمات بهشتی، مشغول گفتگو با سیدالشهداء هستند(...وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَه...) 

🔹ایشان «ولایتمدارانی» هستند که همواره در انتقام بزرگترین مصائب عاشوراء علیه قومی که در ادامه فتنه سقیفه به حذف ولایت از جامعه پرداختند (دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها) آماده جهاد و شهادت هستند و از أتباء و اشیاع و اولیاء دشمنان سیدالشهداء در صحنه امروز جامعه که ذیل عنوان «تمدن غرب» تبرز و تشکل یافته، نیز تبری جسته و هیچگونه سلمی با آنان نخواهند داشت و در صحنه مبارزه با تمدن غرب به عنوان بزرگترین منکر عالم، در جهاد و مقاومت هستند تا با تقویت «تمدن اسلامی» بستر «ظهور» و اقامه تمام و کمال ولایت در عالم را فراهم آورند...
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شهادت یا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله؟!

🔹متأسفانه علیرغم اخبار و شواهد و قرائن بسیار(که خلاصه ای از آنها را در ادامه ذکر کرده ام)، هنوز از درگذشت پیامبر ص با عنوان رحلت یاد میشود!
🔹روایتی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «ما من نبی و لا وصی و الّا شهید؛ هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد». یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق علیه السلام نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است.
🔹رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (بصائر الدرجات ص148و بحارالانوار ج17ص405و ج40ص139) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (کفایه الاثر-خراز قمی ص 162 و وسائل الشیعه ج14ص2 و بحارالانوار ج45ص1 و من لایحضره الفقیه ج4ص17)
🔹شیخ مفید، شیخ صدوق، علامه حلی، شیخ طوسی و ... با ذکر روایاتی اعتقاد به مسمومیت و شهادت پیامبر بخاطر این مسمومیت دارند.
🔹چندین ترور و مسمومیت برای پیامبر نقل شده است در اوایل بعثت، پس از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی که منافقین طمع ریاست داشتند سوء قصد داشتند، در جنگ تبوک و ... 
🔹یک ترور پس از نزول آیه های ابتدایی سوره عنکبوت که صحبت از انسانهای صادق و کاذب میشود (أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ‏.) جبرئیل با اشاره به جریان انتخاب جانشین می گوید : راستگویان آنانند که فرمان رسول خدا ص را در امر جانشینی امیرالمؤمنین اجرا می کنند و آنان که نافرمانى او را می کنند دروغگویانند، پیامبر بلافاصله امیرالمؤمنین را آگاه ساخت و دریچه هایی از علم و حکمت را به او منتقل کرد. این ماجرا زمانی بود که پیامبر در منزل عایشه دختر ابوبکر بود، او هم از ماجرا سئوال کرد، پیامبر قول گرفت که این سر را نگه دارد و او تعهد داد! لکن به حفصه دختر عمر و سپس به پدران خود خبر دادند و نهایتاً منافقان گردهم آمدند و تصمیم به رم کردن شتر پیامبر گرفتند ...
🔹دو بار مسمومیت پیامبر نقل شده است و علامه مجلسی می گوید: احتمال دارد که هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند (بحارالانوار ج22ص516)، یکی مسمومیت در جنگ خیبر در سال هفتم هجری و مسمومیت دیگر در سال 11 هجری که در شرف شهادت پیامبر بود.
🔹در جنگ خیبر ، گروهی، زن یکی از اشراف یهود را به نام زینب فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. آیت الله سبحانی می نویسد: «معروف این است که پیامبر در مرض وفات خود فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی خورانده است.» پس از این بیماری است که عایشه و حفصه تصمیم به خوراندن دوا به پیامبر می کنند.
🔹درمنابع اهل سنت روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵)  در دو روایت بخاری و مسلم از قول یکی از زنان پیامبر(ص) آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست! اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت.[چون حضرت می دانست آن دوا مسموم است و میبایست آنان رسوا میشدند.] ( صحیح البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و صحیح مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸)
🔹در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند (با دست به سوی حبشه اشاره کرد) و در روایات صحیح آمده که دو تن از زنان پیامبر(ص) حبشی بودند. (این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.)
🔹عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد ... او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱)
🔹 و سَیَعْلَمُ‏ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تاریخ علمای شیعه

جداول بررسی احوال و زندگینامه 

علمای شیعه قرن ۴ تا ۱۰

قرن ۴ دریافت  قرن ۵ دریافت 

قرن ۶ تا ۹ دریافت قرن ۱۰ دریافت

جزوه کلاسی دانشگاه دریافت

جزوه کلاسی دانشگاه (خلاصه) دریافت

نمونه جدول تنظیم شده را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سنتهای الهی در قرآن

سنتهای الهی و تاریخی در قرآن

نوشتاری برگرفته از کتاب جامعه و تاریخ - آیت الله مصباح یزدی

یکی از اهداف قرآن تقویت بینش و گرایشهای الهی و توحیدی(توحید افعالی) است بنابراین پدیده های مادی و انفعالات و کنشهاو واکنشهای طبیعی به خدا نسبت داده  شده است. مثلا خداوند سرکوبی و درهم شکستن یک قوم را اگر چه توسط قومی دیگر صورت گرفته، به خود نسبت داده است. بنابر این نسبت قوانین اجتماعی به خداوند که در واقع سنتهای الهی در تاریخ محسوب می شوند، بخاطر تقویت بینش و نگرش توحیدی است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نقش «محبت» در گسترش تشیع (استراتژی تبلیغی شیعه)

حب و بغض، دو عامل روحی و احساسی در حوزه گرایشات انسانی است که تمایل به حق و باطل را جهت دهی کرده و مسیر حیات انسانها را مشخص می سازد، در واقع متعلق حب و بغض می تواند جریان حق یا جریان باطل باشد و در پی این گرایش روحی و احساسی، اعتقاد به جریان حق یا باطل و سپس اعمال و رفتار متناسب با آن اعتقاد به وجود خواهد آمد. در بررسی عوامل گرایش انسانها به مذهب تشیع نیز با پژوهش تاریخی به این نتیجه می رسیم که مهمترین بلکه تنهاترین عامل ، احساس محبت به اهل بیت علیهم السلام و احساس دشمنی نسبت به دشمنان ایشان است و این عامل روحی و احساسی بر دانش و اعتقاد مقدم است، توجه به این عامل مهم و اساسی در رویکرد و روشهای تبلیغ و ترویج تشیع ، بسیار ضروری است، شاید امروزه بیشترین توجه بر روشهای علمی در قالب مناظره(جلسات بحث و گفتگو)، مکاتبه (نوشتن کتب و مقالات) و مانند آن است و از این نکته غفلت می شود که مهمترین عامل جذب، محبت است و کانون حب و بغض قلب است و باید به فکر تسخیر قلوب بود و این مهم نیز روش خاص خود را می طلبد.

در این نوشتار کوتاه با استناد به سیره اهل بیت علیهم السلام و گزارشات تاریخی فراوان در جذب و اثرگذاری از طریق محبت و نیکی در حق دیگران در این مهم تأکید می شود که در طول تاریخ پیش از آنکه پای اعتقادات به میدان باز شود، برخوردها و رفتارهای داعیان به تشیع در جذب قلب مردم به مذهب شیعه مؤثر بوده است. بنابراین محبت به جریان حق و در رأس آن اهل بیت علیهم السلام و دشمنی با دشمنان اهل بیت علیهم السلام مهمترین عامل در رشد و گسترش تشیع می باشد و توجه به این مهم می تواند استراتژی شیعه را در تعیین اولویتها و روشهای تبلیغی و فرهنگی در راستای ترویج و تبلیغ مذهب، تصحیح نماید.

کلیدواژه ها : حب و بغض، محبت، جذب قلوب، تبلیغ مذهب، نفوذ تشیع.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روش مبناگرایی دینی در مطالعات تاریخی

در ارزیابی هر حرکت و جریانی، می توان آنرا از سه بعد «جهت»، «هدف» و «روش» مورد بررسی قرار داد، در واقع هرگاه یک جریان و حرکتی اگر در جهت (نقطه مطلوب در جهت گیری گرایشات و تمایلات)، هدف (نقطه مطلوب مطابق با آرمان و ایدئولوژی) و روش خود (رفتار و منش)، مطابق با بهترین الگو شکل گرفته باشد، می توان گفت از سلامت و صحت برخوردار است، شکی نیست بهترین منبعی که در ارائه الگوی واقعی و حقیقی قابل استناد و اعتماد است ، منابع الهی و دینی است ، بنابراین اسلام به عنوان کاملترین دین و تشیع به عنوان مذهب حق ، در تعیین این سه بعد (جهت، هدف، رورش) در هر حرکتی، باید مورد استناد قرار گیرد، مطالعه تاریخ نیز به عنوان مصداقی از یک حرکت ارزشمند، باید در سه بعد جهت، هدف، و روش تابع آموزه های دینی قرار گیرد ، بنابراین اساساً مطالعه ای که در این سه بعد مبتنی بر دین و منابع دینی صورت نگیرد، نمی تواند به نتایج صحیح و یافته های واقعی دست یابد. نتایج غلطی که در برخی مطالعات مستشرقان و حتی مسلمانانی که روشهای دیگری نظیر پدیدارشناسی و امثال آنرا به کار گرفته اند، مشاهده می شود ناشی از انحراف در این سه موضوع و عدم پایبندی واستناد به منابع و آموزه های دینی می باشد.

براساس آموزه های اسلامی، «جهت گیری» صحیح در مطالعات تاریخی عبارت است از «تقویت روحیه بندگی در جهت تقرب به خداوند»، و نیز «هدف» متعالی از مطالعه تاریخ عبارت است از «عبرت آموزی و پند گیری از اقوام و جوامع گذشته»، همچنین  «روش» مطلوب در مطالعه تاریخ عبارت است از «ابتناء بر کلام وحی و آموزه های دینی» . بر این اساس، نتایج صحیح از مطالعه تاریخ آن هنگام حاصل می شود که محقق تاریخ، مطابق با رویکرد مبناگرایی دینی، در سه حوزه گرایش، دانش و روشِ مطالعات تاریخی، تابع کلام وحی و معارف دین باشد،  قاعدتاً هر چه محقق در مطالعه تاریخ در این سه حوزه با الگوی دینی و معارف آن منطبق تر باشد بهره­ی وی از حقایق و واقعیتهای تاریخی بیشتر است واین بهره وری در افراد بخاطر نسبی بودن میزان محبت، اعتقاد و تخصص آنان، نسبی است.

این مقاله که به بررسی روش مبناگرایی دینی در مطالعات تاریخی می پردازد، در نشریه سوره نیز به چاپ رسیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تطور تاریخ بر محور ولایت الهیه و نزاع حق و باطل

هدف از خلقت آفرینش، پرستش و بندگی خدای متعال است، و این پرستش و بندگی آنجا ارزش فزونتری میابد که موانعی برای آن خلق شده باشد و انسان را از بندگی و پرستش باز دارد، خدای متعال، خالق هستی و پرورش دهنده عالم، انسان را در کشاکش عقل و نفسش می آزماید تا اراده اش بر استواری بر حق، او را به فلاح و رستگاری برساند . و اینچنین است که حق و باطل در نزاع بر سر تصرف روح و قلب و عمل انسان است . از بدو خلقت و گمراهی شیطان، جریان حق و باطل در دو جبهه شکل می گیرد و تا قیامت در مقابل هم صف آرایی می کنند تا آنکه حق بر باطل غلبه یابد و پیروز شود. با خلقت انسان و تنزل وی به عالم ماده ، حرکت جهان آغاز می شود و تا رسیدن به وعده الهی ادامه می یابد ، حرکت جهان ، تاریخی پر فراز و نشیب می آفریند و به سوی تکامل و پایانی خوش ادامه می یابد. در این تطور ، جریان حق بر محور ولایت خالق هستی ، حرکت می کند تا در موعد خودش بر جریان باطل غلبه و تسلط یابد و ولایت الهی بر تمام عالم سایه افکند و هدف از خلقت محقق شود....

در این نوشتار ضمن تبیین تشتت جریان باطل وانسجام جریان حق در طول تاریخ، به استراتژی اهل بیت علیهم السلام در مبارزه به طواغیت پرداخته شده و قیام امام حسین علیه السلام به عنوان پرچم دار هدایت بشر و نیز قیام امام زمان علیه السلام ، دو عامل محوری تکامل جهان شمرده شده و سه دوره خلقت تا بعثت، بعثت تا ظهور و ظهور تا قیامت به عنوان مراحل تکامل جهان تبیین می شود.

این نوشتار بازنویسی آموخته های حقیر از اساتیدی همچون حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری باقدری اضافات است که در واقع می توان با مراجعه به گفتارهای ایشان به غنای حداکثری این مباحث دست یافت.

کلید واژه ها : تطور تاریخ، ولایت الهیه، حق و باطل، ولایت اهل بیت علیهم السلام، شریعت، ولایت ، تکامل عالم ، قیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰