مهدی عبداللهی

۲۱ مطلب با موضوع «یادداشت های موضوعی» ثبت شده است

نقدی بر رسول جعفریان درباره افتای علماء

اخیرا آقای رسول جعفریان در نوشته ای، به بهانه تجویز رانندگی زنان در عربستان سعودی، علما را به درس آموزی از این رویداد و شبیه به آن دعوت کرده اند و با ذکر برخی مثالهای دیگر از جمله مخالفت علمای افغانستان با واکسن فلج اطفال یا مخالفت علمای نجف با موتور برق یا فرستادن دختران برای تحصیل و عکس گرفتن در مضجع شریف پیامبر (ص) و ... و مدتی بعد عادی شدن این امور، تلویحاً تذکر داده اند که علماء نباید به اسم دین، چنین فتاوایی بدهند که تأثیری بر دین مردم ندارد و حالا همه آن دوران گذشته و اتفاق خاصی هم برای بی دین شدن مردم نیفتاده!

🔸و اما سئوال بنده این است :

طرح و پیشنهاد آقای رسول جعفریان چیست؟! آیا واقعاً عملکرد علمای بلاد در مخالفت با برخی مظاهر تمدنی، به تعبیر خودشان «خاموش شدن نور علم» و «تعطیلی چراغ عقل» بوده است؟!  و مدتی بعد، بی توجهی به آراء و فتاوای آنان یا تغییر عقیده علماء، «تبعیت عالمان از سلاطین» است؟! و اگر علما بر فتاوای خود پافشاری نمایند «منشاء مجادله و نزاع و مشکلات دیگر» است؟! آیا این رویه در بین علماء شیعه و اهل سنت یک مناط مشترک دارد که لازم است آنها را در کنار هم مقایسه و طرد و نفی نماییم؟!  آیا مثالهایی که ایشان در کنار هم ذکر کرده است از جمله ممانعت از تحصیل دختران در خارج از کشور و ... همه مصداق تنگ نظری و عقب ماندگی است ؟! آیا عادی شدن این امور و ریختن قبح بسیاری از این مسائل بخاطر اقتضائات زندگی مدرن تحت سلطه و فشار همه جانبه تمدن مدرن، نشان از موضع و عملکرد و رویه و دغدغه غلط علمای دین دارد؟!  آیا واقعاً عادی شدن این امور و نفوذ نرم فرهنگ و تمدن غرب در همه لایه های زندگی فردی و اجتماعی ملت ها، ضرری به دینداری مردم نزده است؟!

🔸درست است که میبایست فهم تمدن غرب و مبارزه با آن سطحی نباشد و به نفی برخی مظاهر آن اکتفاء ننمود بلکه کلیت و لایه های باطنی آن را نیز مورد نهی و نفی قرار داد لکن چنین مطلبی از نوشته آقای رسول جعفریان فهمیده نمیشود بلکه قصد ایشان ظاهراً تخطئه رویه علماء دین در واکنش نسبت به مظاهر تمدنی است البته برخی مثالهای واضح البطلانی مانند رانندگی زنان و ... را نیز چاشنی مطلب خود کرده است که به تصدیق خواننده بیانجامد!

🔸واقعیت آن است که همواره علمای دین، به خوبی در مقابل نفوذ تمدن غرب به عنوان بزرگترین منکر دوران، احساس خطر می کرده اند و مواضعی به تناسب اقتضائات خود و جامعه داشته اند و هرچند تغییر و تحولات اجتماعی در مواردی به نقض مواضع ایشان، منجر شده است لکن بیش از آنکه مواضع مقدس (ولو ناقص) ایشان را مورد تخطئه قرار دهیم میبایست این تغییر و تحولات بسوی فراگیری فرهنگ و تمدن غرب را مورد توجه و نقد قرار داد که متأسفانه در کلام آقای رسول جعفریان اثری از آن نیست! بلکه نوعی انفعال و عقب نشینی را از علماء خواستارند و ایشان را دعوت به عبرت آموزی از این رویدادها می کنند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تبلیغ «غدیر» و تمرین «ولایتمداری» وظیفه هر شیعه!

🔸عامل محوری تمام تکثرات و ظلمات و اختلافات و انحرافات در طول تاریخ مقابله شیاطین انس و جن با محوریت «ولایت» در عالم است، از آن لحظه که ابلیس قسم خورد «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ»، هدفش انحراف از صراط مستقیم ولایت بوده است و شکل گیری جریان باطل در مقابل جریان حق که از درگیری هابیل و قابیل شروع میشود تا همه درگیریهای این دو جبهه در طول تاریخ تا زمان ظهور بر سر محوری ترین مفهوم در عالم تکوین و تشریع، یعنی ولایت و اطاعت از ولایت است و این جریان تمام تلاش خود را برای تصرف جایگاه ولایت و انحراف آن از مسیر خود بکار بسته است.

🔸در قرآن کریم، آیه ای است که 11 مرتبه از زبان پیامبران مختلف تکرار شده است، حضرت نوح سه مرتبه، حضرت هود دو مرتبه، حضرت صالح دو مرتبه ، حضرت لوط یک مرتبه، حضرت شعیب یک مرتبه، حضرت عیسی دو مرتبه می فرمایند: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُونِ ؛ شعار مشترک همه پیامبران این است که تقوای الهی را پیشه کنید و مرا «اطاعت» کنید. چرا که خداوند می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» ؛ مشکل ابلیس و مردم تابع او، عدم اطاعت پذیری از ولی خداست. این پاسخ مردم به پیامبران، که ما بشری مثل خودمان را اطاعت نمی کنیم، حداقل 8  مرتبه در قرآن تکرار شده است. خداوند نیز می فرماید: «وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلاَّ أَنْ قالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً»

 🔸شیاطین انس و جن و اولیاء طاغوت، در پی مبارزه و تضعیف اولیتهای جریان حق است و اولویت اصلی جریان تشیع که باعث پیشرفت و سربلندی و عزت آنان می گردد، تبعیت از ولایت است و بزرگترین آسیبی که متوجه ماست تضعیف ولایتمداری است...

🔸تبلیغ غدیر و تأکید بر «ولایتمداری» وظیفه همه ماست که فرمودند :  فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ  (وَ إِنَّمَا أَمَرَ الْعَامَّةَ أَنْ یُبَلِّغُوا مَنْ لَقُوا مِنَ الْعَامَّةِ بِإِیجَابِ طَاعَةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِیجَابِ حَقِّهِمْ وَ لَمْ یَقُلْ ذَلِکَ فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَ شْیَاءِ غَیْرِ ذَلِکَ (سلیم ج2 ص655))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پیاده روی روز عید غدیر

چند جمله ای راجع به کسانی که به پیاده روی روز غدیر خرده و ایراد می گیرند!

🔸عجیب است این جماعت با وجود اینهمه آداب و رسوم غلط و خرافات غیر مذهبی ساخته و پرداخته تمدن غرب و سبکهای غلط زندگی و ابزارهای متنوع شیطانی که وارد متن زندگی مردم شده است و اخلاق و اعتقاد و دین و حیا و عفت را از جامعه می زداید، وظیفه و رسالت خود را تضعیف برخی مراسمات یا برنامه های فرهنگی مذهبی می دانند و در برابر آنهمه انحراف و خطا و اشتباه سکوت می کنند!

🔸اگر این برنامه های فرهنگی و مذهبی، حاشیه سازی است، حاشیه ای که باعث تقویت متن دین شود نه تنها مذموم نیست بلکه من باب تعظیم شعائر و احیای امر (رحم الله من احیا امرنا) مورد سفارش دین هم میباشد و هیچگاه هیچ حاشیه ای جزو متن دین شمرده نشده است و تنها مثالی که یافته و بافته ایشان است، قمه زنی است که توسط هیچ عالم و مرجعی از علماء و مراجع اصیل شیعه،  به عنوان متن دین قلمداد نشده بلکه به مخالفت با آن برخواسته اند. اگر هم بپذیریم مسئله قمه زنی به عنوان یک انحراف تبدیل به مسئله هویت ساز جامعه مذهبی شده چیز عجیبی نیست چرا که مانند بسیاری آداب و رسوم غلط با تلاش دشمنان شیعه و اسلام در فرهنگ بخش محدودی از شیعیان موفق به نفوذ و ترویج آن شده اند و هیچگاه وارد متن دین نشده است.

🔸بنابراین اصل تخیلات این نویسنده که مسئله ای حاشیه ای و مورد تأیید علماء و مراجع، وارد متن دین شده باشد وجود ندارد و اگر هم حاشیه ای مورد تأیید باشد هیچ اشکالی ندارد.

🔸ضمناً این نویسنده ناآگاه، از سابقه پیاده روی و حضور خیابانی روز غدیر در قرن 3 و 4 در جامعه شیعیان بی خبراست و فکر میکند که قرار است چنین کاری به تازگی بنا نهاده شود و نگران است که در آینده به عنوان اصول یا فروع دین معرفی شود!

🔸راجع به آداب و رسوم خرافی و مذهبی مردم نیز اگر این آداب و رسوم مذهبی خرافی، به متن دینداری مردم آسیبی نزند هیچ اشکالی ندارد. ائمه در روایاتی سفارش کرده اند که به آداب و رسوم و سنتهای اقوام کاری نداشته باشید و این فرمایش ایشان مطلق است و به طریق اولی آداب و رسوم و سنتهایی که به دین مردم ضرر نمی زند بلکه تبدیل به نماد دین شده یا باعث تقویت دین میشود را شامل می گردد. مبارزه با خرافات نیز طبق قاعده عقلی «دفع افسد به فاسد»، اگر به اصل دینداری مردم خللی وارد شود، توجیهی ندارد و نیز طبیعی است که اگر برای خرافه زدایی، بسترها فراهم باشد کسی مخالف با خرافات زدایی نیست بلکه وظیفه علما و فقهاست. و این مسئله اساساً ربطی به پیاده روی غدیر ندارد...

🔸به قول یکی از دوستان (آقای مهدی نصیری) بعضی از این آقایان وقتی پای برخی مراسم و شعائر مذهبی و دینی مثل پیاده روی اربعین و یا غدیر به میان می آید، سخن از خلوص دینی و دین اصیل و بی پیرایه و مستند بودن یا نبودن اعمال و رفتارها می گویند اما همینان در باره اظهارات آقای محقق داماد که می گوید باید مرز بین کافر و مومن را از میان برداشت! دو سطر ننوشتند و بلکه از آن با انعکاس در کانالهایشان استقبال کردند!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عرفه، پله صعود و فرصتی جبران ناپذیر!

🔹در بازی مار و پله، گاهی فرصتهایی پیش می آید که بتوانیم از پله های صعود، چندین مرحله ارتقاء پیدا کنیم و یا اگر گرفتار نیش مار شویم، چندین مرحله سقوط کنیم، در زندگی ما نیز فرصتهایی است که اگر قدر بدانیم مراتب و درجاتی ارتقاء پیدا خواهیم کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها؛  همانا در طول عمر شما، نسیم های الهی وزیدن می گیرد، پس بیدار باشید و خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید. یکی از مصادیق این نفحات، زمانهای خاص یا ایام الله است که خداوند متعال به حضرت موسى علیه السلام فرمود: وَذَکِّرْهُمْ بِاَیامِ اللَّهِ؛ این ایام و اماکن، دریچه فضل و رحمت و لطف خداوند به بندگان هستند.

🔹این ایام و مکانها بخاطر نسبت خاصی که با خدا و امامان معصوم علیهم السلام پیدا می کنند، شرافت و منزلت خاصی میابند، در واقع تناسبات ولایت به آنها ارزش و مقام میدهد، مثلاً کعبه بخاطر انتسابش به خدای متعال، بیت الله و صاحبت شرافت میشود بطوریکه مطابق با روایات فقط با نگاه به آن سیئات انسان محو و برای او حسنات نوشته میشود.

🔹به عبارت دیگر خداوند در زمانها و مکانهای خاصی، فیلترهای گوناگونی برای تصفیه انسان قرار داده است که هرکدام خاصیت خود را دارند و ممکن است برخی آنها اگر درک نشوند هیچگاه قابل جبران نباشد، فیلتر رمضان قابل جبران است که اگر درک نشود فرموده اند در عرفه قابل جبران است. در روایت آمده که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد، باید منتظر روز عرفه باشد. و فیلتر عرفه اگر درک نشود شاید قابل جبران نباشد چنانکه پیامبر ص فرمود : «در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی‌شود». و نیز فرمود : «خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند».

🔹درک عرفه، بهره مندی از فضل و رحمت و لطف خداوند است، روایت ‏شده که حضرت زین ‏العابدین علیه السلام در روز عرفه صداى فقیرى را شنید که از مردم کمک مى‏خواست . حضرت فرمود: واى بر تو! آیا دست نیاز به سوى غیر خدا دراز مى‏کنى؛ در حالى که امید مى‏رود در این روز بچه هایى که در شکم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گیرند و سعادتمند گردند.

🔹بنابر روایات، بابی که از امام حسین(ع) در عرفه گشوده می‌شود، مهم تر از بابی است که در عرفات گشوده می‌شود :

امام صادق (ع) فرمودند: کسی که در روز عرفه قبر حضرت حسین بن علی (ع) را زیارت کند خداوند متعال ثواب هزار هزار (یک میلیون) حج که با حضرت قائم عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بجای آورند را برای وی منظور می‌فرماید و اجر هزار هزار عمره که با حضرت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌واله انجام گیرد را به وی داده...

🔹شب عرفه نیز شب دعا و عبادت است چنانکه فرموده اند : «رُوی إنّ لیلة عرفة یستجاب فیها ما دعا من خیر و للعامل فیها بطاعة الله تعالى أجر سبعین و مائة سنة».

🔹عرفه به سفارش روایات و بزرگان روز دعاست، دعا مقدمه هر حرکت و هر فیض و نعمتی است ... ، بزرگترین دعا صلوات است و بهترین دعا، دعا برای امام زمان عج است.

🔹خداوند زمان و مکانهایی را برای سرعت بخشیدن به تکامل انسانها خلق کرد و از آنها برای لطف و کرم و عفوش، «دعا» خواست اما او را رها نکرد و اینکه چگونه دعا کند و چه بگوید را نیز به او آموخت، دعای عرفه سیدالشهداء و دعای عرفه امام سجاد علیهم السلام از این نمونه هاست که سرشار از دقایق و حقایق است... به قول بزرگان هر جمله ای از آن نور است و بر دل اهل معرفت می نشیند و به ظرفیت وجودی خودشان درک می کنند و لذت می برند و اوج میگیرند. معارفی همچون شناخت خدا و صفات الهی، خودشناسی، هستی شناسی(شناخت جهان)، شناخت آخرت، شناخت پیامبران، خودسازی با صفات الهی،  پرورش نفس با کمالات الهی، توبه و بازگشت به خدای مهربان،  دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار،  فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا،  شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها،  تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی، تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی، تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حضرت معصومه سلام الله علیها و قم

 

دو هجرت تاریخی اثرگذار در سرزمین ایران واقع شده است که آثار و برکات زیادی برای جریان تشیع داشته است، هجرت امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها،

اولاً این هجرت ها بدون برنامه ریزی و بی حساب نبوده است و امام صادق علیه السلام از این هجرت و شهر قم خبر داده است :

امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَةُ وَ إِنَ لِلرَّسُولِ (ص) حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ وَ إِنَ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ إِنَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَهٌ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّی فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَ جَبَتْ لَهُ الْجَنَةُ»،

ثانیاً این هجرتها برکات زیادی داشته است، هجرت امام رضا علیه السلام نقطه عطفی در تاریخ تشیع است که شیعه صاحب پایگاه اجتماعی میشود ...

 

🔸 آثار هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها :

🔹قم بین دو قطب بنی حنفی و سنّی شافعی در ری و ساوه و اصفهان قرارگرفته بود. به دنبال هجرت حضرت معصومه(س) هنوز قرن سوم به پایان نرسیده بود که قم مرکز تشیع امامی گردید.

🔹هجرت حضرت معصومه، قم را مرکز علم و معرفت ، کانون فقاهت و معنویت، قطب فرهنگی جهان می کند:

امام صادق علیه السلام : ستخلو کوفه من المومنین و یاءزر عنها العلم کما تاءزر الحیه فى حجرها, ثم یظهر العلم ببلده یقال لها قم و یصیر معدنا للعلم و الفضل حتی لایبقی فی‌الارض مستضعف فی‌الدین حتی المخدرات فی الحجال و ذلک عند قرب ظهور قائمنا فیجعل الله قم و اهله قائمین مقام الحجة و لولا ذلک لساخت الارض بأهلها و لم یبق فی الارض حجة فیفیض العلم منه الی سائر البلاد فی المشرق و المغرب فیتم حجة الله علی الخلق حتی لایبقی احد علی الارض لم یبلغ الیه الدین و العلم ثم یظهر القائم(عج) و یسیر سبباً لنقمة الله و سخطه علی العباد لانّ الله لاینتقم من العباد إلا بعد انکارهم حجة

 

🔹قم کانون تربیت انصار اهل بیت و سربازان امام زمان عج می شود :

امام صادق علیه السلام : اهل قم انصارنا ... در روایت دیگری :... انهم انصار قائمنا و دعاة حقنا ثم رفع راسه الی السماء و قال اللهم اعصمهم من کل فتنة و نجهم من کل هلکة. و در روایت دیگری می فرماید : سلام الله على اهل قم ... هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود. هم الفقهاء العلماء الفهماء. هم اهل الدرایه و الروایه و حسن العباده

🔹قم کانون حفظ دین و نشر معارف شیعه میشود : لو لا القمیون لضاع الدین، ...

امام خمینی(ره) : حوزه قم زنده کرد ایران را. حوزه قم خدمتى به اسلام کرده است که تا صدها سال دیگر این خدمت باقى است. کم نشمرید آقایان این را. دعا کنید به حوزه قم...

 

🔹قم کانون زمینه سازی ظهور میشود : تشکیل حکومت اسلامی به زعامت یک روحانی از حوزه علمیه ...

 

🔸مقام علمی حضرت معصومه سلام الله علیها :

در روایتی آمده است که پیرمردهای عالم اسلام، سؤال هایشان را جمع کرده، نوشته و آورده بودند خدمتِ امام کاظم(ع). چون امام(ع) نبودند، سؤال ها را دادند به دختر او (حضرت معصومه(س)) تا مطمئن شوند که سؤال ها به دست پدر خواهد رسید. وقتی فردا آمدند، هنوز امام کاظم(ع) نیامده بودند. سؤال ها را گرفتند و رفتند. دختر امام، سؤال ها را کامل جواب داده بود. میان راه به امام کاظم(ع) برخوردند و جواب ها را به او نشان دادند. حضرت(ع) همه جواب ها را تأیید کردند و فرمودند: «فِداها اَبُوها؛ پدرش به فدایش»!

 

مقام معنوی حضرت معصومه سلام الله علیها :

بیت النور حجره ای است که حضرت معصومه(س) در مدت اقامت هفده روزه اش در منزل موسی بن خزرج، در آنجا مشغول عبادت بودند که هم اکنون نیز این حجره در محله میدان میر قم وجود دارد....

شکی نیست که داشتنِ حق شفاعت و رسیدن به این مقام عظیم، شایستگی لازم را می طلبد؛ زیرا خداوند، شفاعت کسانی را می پذیرد که مأذون و مجاز از سوی او باشند. «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلّا بِإِذْنِهِ؛ یعنی کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟!» (بقره: ٢٥٥). از جمله کسانی که شفیعه بودنش در روایات و آثار دینی تصریح شده است، فاطمه معصومه(س) است.

امام صادق(ع) می فرماید: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ ؛ یعنی به شفاعت او (فاطمه معصومیه(س)) همه شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.» در زیارت آن حضرت [به دستور امام معصوم(ع)] گفته می شود که: «یا فاطمهُ اشْفَعی لی فِی الجَنَّهِ؛ یعنی ای فاطمه (معصومه) ! شفاعت کن در مورد بهشت از من.» در بخش دیگری از زیارت مخصوص آمده است. فَاِنَّ لَکِ عنداللهِ شأناً مِنَ الشَّأنِ؛

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَنْ زارَنی اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتی، زُرْتُهُ یومَ الْقِیامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اَهْوالِها»

علاّمه مجلسى رحمه اللّه از بعضى کتابهاى زیارات، نقل کرده: علی بن ابراهیم، از پدرش، از سعد اشعرى قمى، از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: اى سعد، از ما نزد شما قبرى هست، گفتم فدایت شوم قبر فاطمه، دختر امام موسى علیه السّلام را مى فرمایى؟ فرمود: بلى مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ

امام کاظم علیه السلام : إن للجنه ثمانیه ابواب و واحد منها لاهل قم وهم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد. خمرالله تعالى و لایتنا فى طینتهم.

امام صادق علیه السلام : همانا قم کوفه کوچک است. آگاه باشید که بهشت هشت در دارد که سه در از آنها برای قم است. بانویی از اولاد من در آنجا از دنیا میرود که نامش فاطمه دختر موسی است و با شفاعت این بانو تمام شیعیان وارد بهشت خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حقایق باطنی عالم و ماه رجب

همه امور در این عالم حقایق و ملکوتی دارد و آنچه تجسم میابد قدری معلوم از آن حقایق است (وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم ) از جمله مکانها و اوقات و زمانها ... ، همچنین در عالم آنچه محور حرکت و رشد وتکامل عالم است، «ولایت» است و تناسبات ولایت به مکانها و زمانها، حقایق و ارزشهایی داده است، (همچنانکه هر حسن وقبحی و هر خوب و بدی و احکام تشریعی حتی تکوین عالم به نسبت با ولایت، تعریف شده و متعین می گردند، مثلاً هر چه حلال شده است نسبتی هماهنگ با ولایت اهل بیت دارد و هر چه حرام شده است نسبتی ناهماهنگ با ولایت دارد و ... )، زمانها و مکانها نیز گاهی با «ولایت خداوند»  تناسب پیدا کرده و حقایقی یافته اند، مانند مساجد یا اوقات خاصی که منتسب به رحمت رحیمیه خداوند است و گاهی با ولایت پیامبر اکرم ص و اهل بیت علیهم السلام تناسب پیدا نموده و حقایق و بواطنی یافته اند مانند ماه رجب (ماه امیرالمومنین)، شعبان (ماه پیامبر اکرم) و لیله القدر (من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر) ... این ایام و اوقات خاص، ایامی برای تجلی ولایت اهل بیت علیهم السلام، تجلی شفاعت ایشان، وصول به رحمت رحیمیه و ... می باشد. بنابر این همه امور این عالم حتی مکانها و ایام و اوقاتش و حتی عباداتش، ظاهری دارند و باطنی و لازمه سیر از ظاهر به باطن و کسب رزق و روزی و نعمات باطنی و معرفت به اسرار و حقایق، توسل به اهل بیت علیهم السلام است، چنانکه باطن و حقیقت بسیاری از امورعالم از جمله عبادات، اهل بیت علیهم السلام هستند. در واقع عبادات در ایام و مکانهای مخصوص، برای سیر انسان از طریق اهل بیت بسوی خدای متعال هستند، و همانطور که عبادت خدای متعال و رسیدن به رضوان و رحمت او بدون ولایت اهل بیت ممکن نیست (بنا عبدالله، بکم یسلک الی الرضوان، ...) باطن این امور هم تناسبات ولایت اهل بیت علیهم السلام است ...

یکی از آن ایام، ماه مبارک رجب است که به استناد برخی حقایق باطنی، رجب که منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام است، مقدمه ای برای شعبان و درک ماه پیامبر و آندو مقدمه ای برای درک ماه میهمانی خدای متعال است و هر سه مقدمه درک لیله القدر است که باطن آن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. (سیری از ولایت تا نبوت و از نبوت تا الوهیت ...)

همچنین در توصیف حقایق این ماه اخباری وارد شده است که مثلاً آنرا به نهری توصیف کرده اند که انسان برای رسیدن به حقیقت ولایت، معرفت و توحید از آن سیراب میشود، در دیگر ادعیه و زیارات و روایات می توان باطن این ماه را بیشتر شناخت.

ماه رجب

اگه عشقولانه بخونید اشکتونو در میاره!

روایت مشهوری در مورد ماه رجب هست که مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی رضوان الله علیه در مورد آن می‌گویند: اگر آدم به اندازه همه خلائق جان داشت، خوب بود که به خاطر تکریم این خطاب و در استقبال به این خطاب الهی که می فرماید «انا جلیس من جالسنی و مطیع من اطاعنی...» جان بدهد!

مرحوم سیدابن طاووس این روایت را در کتاب اقبال الاعمال خود از وجود مقدس پیامبر (ص) نقل می‌کند که فرمودند: ان الله تعالی نصب فی السماء السابعه ملکاً یقال له الداعی

خدای متعال در آسمان هفتم مَلَکی را نصب نموده که به او «داعی» گفته میشود،

 فاذا دخل شهر رجب ینادی ذلک الملک کل لیله منه الی الصباح، طوبی للذاکرین، طوبی للطائعین

وقتی ماه رجب می آید، آن ملک هرشب تا صبح ندا می دهد که خوشا بحال اهل ذکر، خوشا به حال اهل اطاعت...

و یقول الله تعالی انا جلیس من جالسنی و مطیع من اطاعنی و غافر من استغفرنی، الشهر شهری و العبد عبدی و الرحمه رحمتی فمن دعانی فی هذا الشهر اجبته و من سالنی اعطیته و من استهدانی هدیته و جعلت هذا الشهر حبلاً بینی و بین عبادی فمن اعتصم به وصل الی

و خدای متعال می فرماید : من همنشین کسی هستم که با من بنشیند [ و به یاد و ذکر من مشغول باشد]، مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند، بخشنده کسی هستم که از من طلب مغفرت نماید، ماه رجب ماه من است و بنده، بنده من است و رحمت، رحمت من است، کسی که در ای ماه دعا کند پاسخش میدهم و کسی که درخواستی داشته باشد به او عطا می کنم و کسی که هدایت بجوید، او را هدایت می کنم، این ماه را ریسمانی بین خودم و بندگانم قرار دادم پس کسی که به آن متوسل شود به من میرسد.

جان دادن پیشکش ما! کمی از وقت استراحت و خوابمان را بدهیم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لطائف و ظرائف!

1- سیاست گام به گام

استادی می فرمود :

«همانطور که شیطان نه یکباره بلکه بر اساس سیاست گام به گام، آرام آرام انسان را به سوی گناه و ظلمت می کشاند (خطوات الشیطان)، اگر قدرت ترک یکباره گناه یا کسب مقامات و انجام عبادات نیست، می توان با بهره گیری از همین سیاست گام به گام، مرحله به مرحله به مقابله با شیطان پرداخت، به عنوان مثل برای کسی که در ابتدای سلوکش، بیدارشدن در سحرگاهان و ادای 11 رکعت نماز شب دشوار است، می تواند ابتدائاً هرشب که بیدار میشود، لحظاتی بنشیند استغفاری بنماید، سلامی محضر ائمه اطهار علیهم السلام عرض نماید و بخوابد، قطعاً این اندازه برایش خیلی آسان تر است و می تواند در شبهای بعد آنرا توسعه دهد ...»

2- شیخ انصارى(ره) در زمان گمنامى، به سلمانى مى‌رفت و یک قِران مى‌داد. بعد هم که مشهور شد به همان سلمانى مى‌رفت و یک قِران مى‌‏داد. پیرایشگر گفت: زمانى که ناشناخته بودید یک قِران مى‏‌دادید، حالا هم یک قران؟!. شیخ گفت: نامم مشهور شده، مساحت سرم که زیاد نشده است!

3- یکی در نماز، سوره نوح را پس از حمد می خواند. در همان آیه اول "اِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً"؛ "ما نوح را فرستادیم"، باز ماند و بیش از آن به یاد نیاورد! اعرابی که حوصله اش سر رفته بود، گفت:  اگر نوح نمی رود دیگری را بفرست و ما را باز رهان!

4- نقل شده برای آیت الله میرزای شیرازی از نجف مرقومه ای نوشتند که فلانی مشکلی دارد کمکش کنید، وقتی به نزد میرزا رفت، او را به میرزا معرفی کردند ، میرزا پرسید مشکلاتت چیست؟ گفت عادت کردم به قلیان و تنباکویی مصرف میکنم که اگر نکشم در روز بیهوش میشوم، چشمم هم ناراحتی دارد که قطره ای باید درونش بریزم و گوشم نیز مشکلی دارد که باید دارویی درونش بمالم، بیماری ای هم دارم که مرتب باید انفیه بکشم و اینها خرج دارد! میرزا می گوید : شهریه ای که به طلاب میدهیم کفایتشان می کند اما اینکه شما هر سوراخ از بدنتان را به چیزی عادت داده اید تقصیر من نیست!

5-گویند مرحوم شیخ عبدالکریم حائری به دیدن یکی از شاگردهایشان می روند، اما او در منزل را دیر باز می کند، شیخ به او می گوید : با خود گفتم شاید خواب باشید، وقت دیگری بیایم، شاگرد جواب داد: اختیار دارید، ما در روز یکساعت میخوابیم و آنهم سر درس جنابعالی است!!

6- گویند در عهد حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست؟ گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی شرم! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟!

7- آیت‌اللَه سید ابوالحسن اصفهانى مرجع بزرگ تقلید، نسبت به خانواده‌هاى بى‌‏بضاعت خیلى حساس بود و هر یک از آنان که صاحب فرزند مى‌‏شد یکصد تومان براى خرج زایمان همسرش به او مى‌‏داد.مردى نزد خود گفت: آقا سنش زیاد شده و هوش و حواس درستى ندارد و می‌توانم پول بیشتری از او بگیرم. اعیاد مذهبى که مى‌‏رسید در شلوغى خدمت آقا مى‌رسید و مى‌گفت: دیشب خداوند بچه‌‏اى به ما داده است، آقا هم صد تومان به او مى‌داد. آن مرد به دوستانش گفت: نگفتم آقا توجه ندارد....بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان هشتم خدمت آقا رسید، آقا پول را به او داد و آهسته کنار گوشش فرمود: قدر خانمت را داشته باش که در یک سال هشت بار برایت زایمان کرده است!!

8- آیت الله سبحانی میگوید در حرم مطهر پیامبر اکرم (ص) بچه ای را بغل کردم که ضریح پیامبر را ببوسد ، شرطه وهابی اعتراض کرد، گفتم : رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم ! (تکلیفی بر کودک نیست تا به بلوغ برسد) آن شرطه فوراً ادامه روایت را خواند و پاسخ داد : و عن المجنون حتی یفیق (بر دیوانه هم تکلیفی نیست تا عقلش افاقه کند و سرجایش بیاید!)

توضیح : حدیث یاد شده، حدیثی مشهور است که شیعه و سنی آن را از رسول خدا صلّی اللَّه‌ علیه و آله نقل کرده‌اند که فرمود: رُفِعَ القَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ: عَنِ النائِمِ حَتّی‌ یَسْتَیْقِظَ وَ عَنِ الَمجْنونِ حَتّی‌ یُفیقَ وَ عَنِ الطِفلِ حَتّی‌ یَحْتَلِمَ ( تکلیف از دوش سه گروه برداشته شده است: از خوابیده تا زمانی که بیدار شود، از دیوانه تا هشیار گردد و از کودک تا آنگاه که به سن بلوغ برسد.) مراد این است که این سه دسته چنانچه قبل از رسیدن به حد تعیین شده، حرامی را مرتکب شوند یا واجبی را ترک کنند، گناهکار تلقی نگشته و کیفر نمی‌شوند.

9- نقل ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﺧﻄﺒﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪند ... و ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﻣﺤﻮ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ‏علیه السلام بودند ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻼمشان ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ ... ﻣﻌﺎﻭﯾﮥ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻣﺤﻤﺪ! ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﺪ: ﻻ ﺭﻃﺐ ﻭ ﻻ ﻳﺎﺑﺲ ﺍﻻ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺒﻴﻦ (ﻫﻴﭻ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ) ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ‏) .. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮﯾﺪ ..! ﭘﺲ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ: ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ‏: ﺭﺍﺑﻄﮥ ﺭﯾﺶ ﻣﻦ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ؟! ﺍﺷﺮﺍﻑ ﺣﺎﺿﺮﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ .. ‏(ﺭﯾﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ‏علیه السلام ﭘﺮﭘﺸﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺭﯾﺶ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮐﻢ ﻭ ﮐﻮﺳﻪ ﻭﺍﺭ ‏) ... ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ‏علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩند ﻣﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ: ﻭَ ﺍﻟْﺒَﻠَﺪُ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺐُ ﻳﺨَْﺮُﺝُ ﻧَﺒَﺎﺗُﻪُ ﺑِﺈِﺫْﻥِ ﺭَﺑِّﻪِ ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻯ ﺧَﺒُﺚَ ﻟَﺎﻳﺨَْﺮُﺝُ ﺇِﻟَّﺎ ﻧَﻜِﺪًﺍ ... ؛  ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﮔﯿﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ‏( ﺧﻮﺏ ﻭ ﭘﺮ ‏) ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺍﻣّﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﯿﺚ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ، ﺟﺰ ﮔﯿﺎﻩ ﮐﻢ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ... ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻋﺮﺍﻑ، ﺁﯾﻪ ۵۸

ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﺩﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ... ﻋﻤﺮوﻋﺎﺹ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻏﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﻧﯿﻔﺖ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻧﺸﺎﻥ ﺷﻤﺸﯿﺮ اﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻤﺸﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ... ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺧﺮﺍﺏ ﻟﮕﺪﯼ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻋﻤﺮوﻋﺎﺹ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ..... ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺤﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﻟﯿﻔﺎﺕ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺿﯿﺎﺀﺁﺑﺎﺩﯼ ﺻﻔﺤﻪ 354

10-دعوت از آیت الله بهجت به باغ

شاگرد شاگرد آیت الله بهجت برایم نقل می کرد که روزی باغی را هماهنگ می کنند و از ایشان دعوت می کنند ساعاتی تفرج نمایند، با اصرار ایشان را راضی می کنند، جمعی از طلاب خوش گعده را هم خبر می کنند که به ایشان خوش بگذرد! اما ایشان از ابتدا تا انتها در گوشه ای سجاده ای را پهن کردند و مشغول نماز و عبادت شدند و تنها لحظاتی برای صرف ناهار همانجا فارغ از عبادت شدند!

یاد داستانی از علامه طباطبایی افتادم که وقتی ایشان را به باغی دعوت می کنند تمام لحظات مشغول نوشتن کتابشان بودند، وقتی به ایشان می گویند لحظاتی را خوش بگذرانید، گریه می کند و می گوید تمام عمر امام زمان عج به من عنایت داشته است و یک لحظه از ما غافل نبوده چطور لحظاتی از ایشان و وظایفم در قبال ایشان غافل باشم؟!

11- آقای قرائتی می گفت : «اطلبوا العلم ولو من المجانین» از دیوانه هم چیز یاد بگیرید. من خودم از یک دیوانه چیز یاد گرفتم. یک دیوانه در مسجد کاشان آمد. مسجد پر بود. یک فحش داد. پدر سوخته‌ها! خوب مردم دیدند دیوانه است، خندیدند. گفت: مادرسوخته‌ها! هرچه فحش داد خندیدند. رفت در محراب و گفت: حضرت آقا به تو بودم! آمد صف اول گفت: به تو بودم. به تو بودم. به تو بودم. تا گفت: به تو بودم این دیوانه را بغل کردند و بیرون انداختند. و من از این دیوانه یک نکته یاد گرفتم که سخنرانی عمومی فایده ندارد. (خنده حضار) باید گفت با تو بودم!

جای دیگری می گفت : معتاد برای اینکه دیگران را معتاد کند سخنرانی نمی کند! تبلیغ چهره به چهره می کند...

12- به ملاآخوند همدانی اعتراض می کنند که این دهه مباحث تکراری بود و عیناً مانند سال قبل بود الا این یک جلسه! آخوند جواب میدهد معلوم شد که شما آن یک جلسه پارسال را غائب بودی!!

13-از شهید دستغیب نقل شده که : مردی زنی را به دوش گرفته بود و برای زیارت ضریح داخل حرم می برد، به او اشکال کردم که بدن او به بدن نامحرم میخورد و حرام است درحالیکه زیارت مستحب است! اینکار را نکن، گفت : نمیشود، من به زن همسایمان قول داده ام که حتما او را برای زیارت به ضریح برسانم!

14- ذکر اخلاص

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُون‏ (الشعراء/93)

به نظر می رسد مرور این آیه و معنای عمیق آن هنگامی که انسان مورد وسوسه انجام کاری برای غیر خدا قرار می گیرد، مفید باشد، آیا این شخص که جلب نظر او برای من مهم است می تواند مرا در دفع عذاب یاری دهد یا خود نیز محتاج یاری خداوند است؟! (مِنْ دُونِ اللَّهِ ای آلهتکم الذین تزعمون انّهم شفعاؤکم هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ بدفع العَذاب عنکم أَوْ یَنْتَصِرُونَ بدفعه عن أنفسهم)

تکرار این دعا هم مؤثر است :

خدایا مرا محتاج محبت و توجه دیگران قرار مده!

 إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم (محمد/7)

15- آقای لواسانی نقل می‌کرد: در درس آقای حکیم بودیم بحث درباره پرستو بود که آیا خون جهنده دارد یا ندارد؟ آقای حکیم فرمود: ندارد، در منزل ما پرستو بود و من سرش را بریدم و خون جهنده نداشت!

سیدی _ که الان از دنیا رفته است _ در درس حاضر بود. به آقای حکیم گفت: آقا آن پرستو از خارج به منزل شما آمده بود، یا در منزل شما زندگی می‌کرد؟

آقای حکیم فرمود: همانجا بود.

آن سید گفت: آقا، آن حیوان چیزی گیرش نمی‌آمد تا خون تولید بشود!

آقای حکیم گفت: لااله الا الله!

(جرعه‌ای از دریا، ۳: ۵۲۸)

16- چندجمله اخلاقی از آیت الله بهجت

چند جمله اخلاقی از یکی از اساتید که توفیق شاگردی و انس و معاشرت با حضرت آیت الله بهجت را نیز داشته اند :

🔹حاج آقای بهجت به صلوات خیلی اعتقاد داشتند. می فرمودند: به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفتم، دیدم جمعیت به اندازه ای است که جای سوزن انداختن نیست، من سرم را پایین انداختم و صلوات فرستادم. بعد از لحظاتی دیدم کنار ضریح هستم.

🔹یکی از علماء خواب دیدند که سگی به ایشان حمله می کند، می فرماید متوسل شدم به اباعبدالله الحسین علیه السلام، آن سگ دور شد. وقتی بیدار شدم، فکر کردم متوجه شدم به دلیل این است که اخلاقم با مراجعینم خوب نیست، و راه حلش نیز توسل به سیدالشهداء علیه السلام است.

🔹[گاهی منافع و عادات نفسانی ما منشاء عبادات و خیرات ما میشود] شخصی از متدینین هفتاد هشتاد ساله گریه می کرد. از او پرسیدند چرا گریه می کنی؟ گفت: امروز فهمیدم هفتاد سال عبادتم برای خدا نبوده است! پرسیدند چرا؟ گفت : چون در مسجد جای مشخصی داشته ام امروز دیر رسیدم، جا پر شده بود. نماز خواندم ولی دیدم ضمیر من نمی پسندد. لذا فهمیدم این چند سال برای خدا نماز نخوانده ام!

🔹[می توانیم حالات، احساسات و نوع لذات را در وجود خود تغییر دهیم] یک آقایی بود که از هیچ چیز لذت نمی برد. می گفت حتی وقتی که غذا می خورم، لذت نمی برم، چون فکر می کنم که دارم یک کیسه ای را پر می کنم. فقط از نماز لذت می برم.

17-مداومت بر زیارت سیدالشهداء

 

🔹بعضی علما و بزرگان، هر روز توفیق مداومت بر زیارت عاشوراء داشتند و برخی با صدلعن و صدسلام می خواندند...

🔹میرزا ابراهیم محلاتی سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و عالمی از شیراز او را در خواب، در بهترین وضعیت دید ...

🔹آیت الله علامه امینی در خواب پسرش، توفیقات خود را از خواندن زیارت عاشورا می داند و نه از کتاب الغدیر و تدریس و تربیت طلاب و ...

🔹آیت الله میرزا سید علی آقای قاضی در عالم رؤیا به شخصی فرموده بود که پشیمانم چرا روزی یکبار زیارت عاشورا خواندم و بیشتر نخواندم!

🔸اگر هر روز توفیق خواندن زیارت عاشورا نداریم، لااقل در عمل به این سه جمله از امام رضا علیه السلام خوب است بعد از هر نماز یک سلام به اباعبدالله ع بدهیم، یک بار لعنت بفرستیم  (اللهم العن اول ظالم ...) و این جمله را یکبار بگوییم : یالیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما .

🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع.

ای پشر شبیب، اگر میخواهی خداوند را طوری ملاقات کنی که هیچ گناهی برای تو ثبت نشده باشد، حسین علیه السلام را زیارت کن.

🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ.

ای پسر شبیب، اگر میخواهی در بهشت، در اتاقهایی همجوار با پیامبر و آلش قرار بگیری، بر قتله حسین علیه السلام لعنت بفرست.

🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.

ای پسر شبیب اگر میخواهی ثواب کسانی که با حسین علیه السلام شهید شدند را داشته باشی، هرگاه یاد حسین علیه السلام میفتی، بگو ای کاش با شما همراه بودم تا به فوز عظیم نائل میشدم.

18- نَفَسها گامهایی بسوی مرگ!

🔹استاد مفیدی حفظه الله از قول آیت الله بهجت رحمت الله علیه می فرمودند : من تعبیری رساتر در بیان حقیقت زندگی دنیا و مرگ انسان از این جمله نهج البلاغه ندیدم که: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ» هر نفسی که میکشی یک گام بسوی اجل است. در حکایتی آموزنده در ارتباط با معنای گذر زمان، نقل کرده اند که ساعتی برای پادشاهی هدیه بردند. ساعت قشنگی بود و خیلی خوشش آمد و آن را در قصر گذاشت. بعد از چند روز که گذشت یکی از خدام قصر را صدا کرد و گفت این ساعت را بردار و نابود کن! گفتند چرا؟ گفت این چند روزه که اینجاست گذر زمان را به من نشان میدهد. او که کاملاً به این دنیا چسبیده بود و میخواست همیشه بماند از احساس گذر زمان واهمه داشت که مبادا از این تخت و تاج جدا شود ، هر حرکت ساعت، حکایت از جدایی می کرد و او را آزار می داد ... آن سلطان اگر این روایت را از امیرالمؤمنین دیده بود می پرسیدیم که ساعت را میخواهی محو کنی! نَفََسهایت را هم میتوانی محو کنی؟ با نَفَسهایت به عنوان یک ساعت همیشه حاضر نمیتوانی هیچ کاری کنی...

19- محبت امیرالمؤمنین علیه السلام

در دنیای امروز برخی چیزها مانند «آسایش و راحتی»، «برکت»،  «تندرستى و عافیت»، «شادى و محبّت» و ... همچون درّ گرانبها و کیمیای نایابی است که بسیاری به دنبالش می گردند ولی آدرس درستی ندارند و به آن نمی رسند، این روایت که آدرس دقیقی از آن میدهد را دیدم و پسندیدم که شما هم ببینید و لذت ببرید :

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله : اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الْفَلَجُ وَ الْفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ الْبَرَکَةُ وَ الْعَفْوُ وَ الْعافیَةُ وَ الْمُعافاةُ وَ الْبُشْرى وَ النَّصْرَةُ وَ الرِّضا وَ الْقُرْبُ وَ الْقَرابَةُ وَ النَّصْر وَ الظَّـفَرُ وَ الْتَّمْکینُ وَ السُّروُر وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَنْ اَحَبَّ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضْلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَنْ اُدْخِلَهُمْ فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَنْ یَسْتَجیبَ لى فیهِم وَ هُمْ اَتْباعى وَ مَنْ تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛(بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۹۲.)

آسایش و راحتى، کامیابى و رستگارى و پیروزى، برکت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت از سوى خداى متعال، بر کسى باد که على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم. بر پروردگار من است که خواسته مرا درباره آنان اجابت کند. آنان پیروان من هستند و هر که از من پیروى کند، از من است.

و اما یک نکته اینکه «محبت قلبی امیرالمؤمنین علیه السلام» چقدر کارساز است! و یک سئوال جدی اینکه برای «اقتدای به امامان و پذیرش ولایت آنان» دقیقاً چه کاری باید انجام بدهیم؟

20- آداب نقد خودی ها!

🔹 یک سفارش مهم متناسب با احوال امروز برخی خودیها !

🔹روایت سفارشات امام صادق علیه السلام به عبدالله ابن جندب (از علمای پارسا و بزرگ شیعه و راویان مورداطمینان درسده دوم هجری و از یاران امام صادق، امام کاظم وامام رضا علیهم السلام  و دارای مقام رفیع نزد ایشان که امام رضا علیه السلام به او فرمود من و خدا و رسولش از تو راضی هستیم...) را مرور می کردم که سرشار از مطالب آموزنده و تذکرات مفید است و خوب است با تأمل مورد توجه قرار گیرد، اما جمله ای توجه مرا جلب کرد که نقل می نمایم :

🔹 یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَا تَقُلْ فِی الْمُذْنِبِینَ- مِنْ أَهْلِ دَعْوَتِکُمْ إِلَّا خَیْراً- وَ اسْتَکِینُوا إِلَى اللَّهِ فِی تَوْفِیقِهِمْ وَ سَلُوا التَّوْبَةَ لَهُمْ- فَکُلُّ مَنْ قَصَدَنَا وَ تَوَلَّانَا- وَ لَمْ یُوَالِ عَدُوَّنَا وَ قَالَ مَا یَعْلَمُ- وَ سَکَتَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَوْ أَشْکَلَ عَلَیْهِ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ ...

🔹 پسر جندب، درباره گنهکاران از همکیشان خود جز سخن نیک مگو از خدا براى آنها توفیق بخواه و توبه تقاضا نما، هر کس بما توجه کند و ما را دوست بدارد و با دشمنان ما رابطه دوستى نداشته باشد و فقط آنچه میداند بگوید و از آنچه نمیداند یا چیزى که بر او مشتبه است ساکت باشد اهل بهشت است ...

🔸 این جمله را قابل توجه کسانی میدانم که در این کشور به هر بهانه ای از وضع موجود حکومت و نظام (جریان خودی و انقلابی) زبان به گله و شکایت می گشایند و حتی برخی شایعات و شبهات را بی محابا مطرح میکنند درحالیکه اولاً در صحنه درگیری حق و باطل، نسبت به جبهه خودی نباید خصوصاً در رسانه ها و تریبون ها زبان انتقادی تندی داشت (لَا تَقُلْ فِی الْمُذْنِبِینَ مِنْ أَهْلِ دَعْوَتِکُمْ إِلَّا خَیْراً) ، ثانیاً به شبهات و شایعات توجه نکنیم و جز آنچه یقین داریم نگوییم (قَالَ مَا یَعْلَمُ- وَ سَکَتَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَوْ أَشْکَلَ عَلَیْهِ) ... (قید «ولم یوال عدونا» هم شاید گویای این حقیقت باشد که معمولاً چنین رویکردی مقدمه یا نشانه تمایل به دشمنان است!)

21- گزیده هایی از سفارشات امام صادق علیه السلام به عبدالله ابن جندب :

🔸1- شیعیان کسانی هستند که از بیگانگان چیزی طلب نمی کنند ...

🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یُعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّى ... لَا یُجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوّاً وَ لَا یَسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً- وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً

پسر جندب شیعیان ما همنشین با دشمنان ما نیستند و از کینه ‏توز ما درخواستی نمیکنند، گرچه از گرسنگى بمیرند!

🔸2- حسرت دنیای کفار (جلوه های تمدنی غرب) را نخوریم!

🔹طوبَى لِعَبْدٍ لَمْ یَغْبِطِ الْخَاطِئِینَ- عَلَى مَا أُوتُوا مِنْ‏نَعِیمِ الدُّنْیَا وَ زَهْرَتِهَا- طُوبَى لِعَبْدٍ طَلَبَ الْآخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا.

خوشا بحال آن بنده‏اى که غبطه خطاکاران را نخورد بواسطه مال دنیائى که بآنها داده شده، خوشا بحال بنده‏اى که در جستجوى آخرت است و کوشش براى آن مى‏کند .

🔸3- مسیر بندگی خدای متعال، نیاز به صبر و استقامت دارد تا سعادت دنیا و آخرت فراهم شود ...

🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِیعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ- وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمَامُ وَ لَأَشْرَقُوا نَهَاراً- وَ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ- وَ لَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُمْ .

پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت بورزند ملائکه با آنها مصافحه خواهند نمود و ابر بر سرشان سایه میافکند و روزهاى روشن و تابان دارند و از بالا و پائین نعمت بر آنها فرو میریزد و هر چه از خدا بخواهند بایشان مى‏بخشد.

🔸4- دلخوش اعمال صالح خود نباشیم! بی باک از ارتکاب گناه به امید رحمت خدا نباشیم!

🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ یَهْلِکُ الْمُتَّکِلُ عَلَى عَمَلِهِ- وَ لَا یَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الْوَاثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ- قُلْتُ فَمَنْ یَنْجُو قَالَ- الَّذِینَ هُمْ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ- کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ فِی مِخْلَبِ طَائِرٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ- وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ .

پسر جندب هر که بر عمل خود تکیه داشته باشد هلاک مى‏شود و آن کس که بى‏باکانه گناه میکند و دل برحمت خدا بسته نجات نخواهد یافت عرضکردم پس چه کسى نجات مى‏یابد؟ فرمود کسانى که بین امید و ترسند مثل اینکه دلهایشان در چنگال پرنده‏ایست. بواسطه اشتیاقى که بثواب و ترسى که از عذاب دارند.

🔸5- چشم از خواب و زبان از کلام نگاه داریم!

🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ أَقِلَّ النَّوْمَ بِاللَّیْلِ وَ الْکَلَامَ بِالنَّهَارِ- فَمَا فِی الْجَسَدِ شَیْ‏ءٌ أَقَلُّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ وَ اللِّسَانِ- فَإِنَّ أُمَّ سُلَیْمَانَ قَالَتْ لِسُلَیْمَانَ - یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ النَّوْمَ- فَإِنَّهُ یُفْقِرُکَ یَوْمَ یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى أَعْمَالِهِمْ .

پسر جندب هر چه میتوانى خواب شب و صحبت کردن روز را کم کن. در بدن انسان عضوى کمتر شکرگزارتر از چشم و زبان نیست مادر سلیمان به فرزندش گفت پسرم، بپرهیز از خواب چون خواب ترا محتاج و نیازمند میکند در روزى که مردم باعمال خود نیاز دارند.

🔸6- آیا نماز ما پذیرفته و قبول می شود؟!

🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فِی بَعْضِ مَا أَوْحَى- إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاةَ مِمَّنْ یَتَوَاضَعُ لِعَظَمَتِی- وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِی- وَ یَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِکْرِی وَ لَا یَتَعَظَّمُ عَلَى خَلْقِی- وَ یُطْعِمُ الْجَائِعَ وَ یَکْسُو الْعَارِیَ وَ یَرْحَمُ الْمُصَابَ وَ یُؤْوِی الْغَرِیبَ - فَذَلِکَ یُشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ- أَجْعَلُ لَهُ فِی الظُّلْمَةِ نُوراً وَ فِی الْجَهَالَةِ حِلْماً- أَکْلَأُهُ بِعِزَّتِی  وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلَائِکَتِی یَدْعُونِی فَأُلَبِّیهِ- وَ یَسْأَلُنِی فَأُعْطِیهِ فَمَثَلُ ذَلِکَ الْعَبْدِ عِنْدِی- کَمَثَلِ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ لَا یُسْبَقُ أَثْمَارُهَا- وَ لَا تَتَغَیَّرُ عَنْ حَالِهَا.

پسر جندب، خداوند در بعضى از وحى‏هاى خود فرموده. من نماز کسى را مى‏پذیرم که در مقابل عظمتم تواضع کند و از شهوتها بخاطر من چشم بپوشد و روزش را بیاد من بپایان برد و بر مردم فخر نفروشد و گرسنه را سیر و برهنه را بپوشاند و گرفتار را رحم کند و غریب را پناه دهد چنین شخصى نورش مانند خورشید میدرخشد. در تاریکیها برایش نور و در جهالت حلم و بردبارى قرار میدهم بوسیله عزت خود او را حفظ میکنم و با ملائکه خویش محفوظش میدارم. مرا صدا میزند جوابش را میدهم، از من درخواست مى‏کند عطایش مى‏کنم. چنین بنده‏اى در نزد من همچون بهشت برین است که میوه‏اى بهتر از آن وجود ندارد و تغییرپذیر نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جوانی و نزاع عقل و شهوت! (به مناسبت روز جوان)

به نظر می رسد متناسب با سه بعد وجودی انسان که عبارت است از قلب، عقل و جوارح، سه برهه و مرحله رشد و تکامل می توان در انسان تصور نمود، دوره کودکی و نوجوانی که غالباً برهه نزاع حب و بغض در قلب انسان است، دوره جوانی که غالباً برهه نزاع عقل و شهوت و نیز دوره میانسالی و پیری که غالباً برهه نزاع عمل نیک و بد است! با مروری بر چند روایت به شرح این مسئله می پردازیم،

اول روایتی که به نزاع عقل و شهوت در وجود انسان اشاره دارد و آن روایتی که امام صادق علیه السلام،  از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل فرمودند: خداوند عقل را برای فرشتگان قرار داده بدون شهوت و برای حیوانات شهوت را قرار داده بدون عقل، و برای بنی‌آدم هم عقل را قرار داده و هم شهوت را، پس هر‌کس از انسان‌ها عقلش بر شهوتش پیروز شود از فرشتگان برتر است، و هرکس شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پست‌تر است.( شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‌۱، ص ۴ ۵)

دوم آنکه دوره جوانی که بر اساس مضمون برخی روایات تا سن چهل سالگی است، یک فرصت طلایی و برترین لحظات یک عمر و زندگی است، چرا که مطابق با روایات در این برهه شهوت در اوج خود است و عقل رو به تکامل است، در قرآن سوره احقاف هم اشاره شده که «بلغ اربعین سنه» و علامه طباطبایی در شرح آن اشاره به تکامل عقل داشته و فرموده است: در چهل سالگی شهوت کاهش میابد و عقل کامل میشود لذا گفته اند اغلب انبیاء در چهل سالگی به نبوت مبعوث شده اند! هنر جوان این است که در این دوره بتواند عقل خود را بر شهوت غلبه دهد و عفاف و عبادت و بندگی پیشه کند. سخت ترین دوره عمر همین دوره جوانی است و از باب خیرالأمور احمزها، بخاطر این سختی جوان بسیار نزد خداوند محبوب است، روایات بسیاری بر این مضمون تأکید دارند از جمله پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:  إنَّ اللّهَ تَعالى یُباهی بِالشّابِّ العابِدِ المَلائِکَةَ، یَقولُ: اُنظُروا إلى عَبدی تَرَکَ شَهوَتَهُ مِن أجلی و یا در روایتی دیگر آمده است: فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانی عبادت می کند، بر پیری که پس از پیری به عبادت می پردازد، همچون فضیلت پیامبران بر دیگر مردم است و نیز فرموده اند : هیچ کس نزد خداوند، محبوب تر از جوان توبه کار نیست.

سوم آنکه به نظر می رسد انسان در دوره جوانی، برای خود شاکله ای می سازد که حرکت و اعمال و رفتار او در آینده، خصوصا دوران میانسالی و پیری بر اساس آن شاکله خواهد بود، «کل یعمل علی شاکلته»، و اگر بنای این شاکله، دچار انحراف و کجی و نقص اساسی باشد، اعمال و رفتار او در آینده متناسب با آن خواهد بود و شاید در آینده کمتر توفیق و توان و فرصت اصلاح و جبران و رفع نواقص پیدا نماید. روایاتی به این حقیقت اشاره دارند از جمله رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر فردی که چهل ساله شود و خیرش بر شرش غالب نگردد شیطان بین دو چشمش را می بوسد و می گوید: این چهره دیگر رستگار نمى شود (هَذَا وَجْهٌ لَا یُفْلِح‏). و در روایتی دیگر آمده است :  إن الشیطان یجر یده علی وجه من زاد علی الاربعین و لم یتب، و یقول بابی وجه لایفلح و نیز در روایتی دیگر فرموده اند : من اتی علیه الاربعون سنه فلم یغلب خیره شره فلیتجهز الی النار همچنین خصال صدوق از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: إنّ العَبدَ لَفی فُسْحَةٍ (رحمت و مغفرت) مِن أمرِه ما بَینَهُ و بینَ أربعینَ سَنةً؛ فإذا بَلَغ أربعینَ سَنةً أوحَی اللهُ عزَّوجلَّ إلَی مَلَئکَتِه: إنّی قد عَمَّرتُ عَبدی عُمرًا، فَغَلِّظا و شَدِّدا و تَحَفَّظا و اکتُبا عَلیهِ قَلیلَ عَمَلِه و کَثیرَهُ و صَغیرَهُ و کَبیرَه، در روایتی دیگر امام باقر علیه السلام فرمود: هر گاه مردى وارد چهلمین سال شد ، منادى فریاد مى زند وقت سفر نزدیک است براى خود زاد و توشه تهیه کن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خاطرات/سفر به لبنان و دیدار با آقا سید حسن!

چندسال پیش در دوران جوانی، همراه با عده­ای از طلاب و روحانیون و اساتید حوزه سفری به سوریه و لبنان داشتیم و در لبنان میهمان حزب الله بودیم و از بسیاری مناطق دیدنی لبنان از جمله مناطق جنگی جنوب لبنان و بلندیهای جولان و محل جنگهای 6 روزه اعراب و اسرائیل، محل شهادت حجت الاسلام موسوی(دبیرسابق حزب الله) و ... بازدید نمودیم، شاید مهمترین اتفاق در آن روزها جلسه دیدار با سیدحسن نصرالله بود که آنموقع به اندازه امروز قدر آن را ندانستیم، در دیدار با ایشان، دو نکته جالب وجود داشت اول اینکه ایشان با زبان فارسی و با تسلط کامل برای ما صحبت کرد که هرچند برای ما خارج از انتظار بود اما بخاطر حضور چندساله ایشان در ایران و شهر قم، طبیعی بود. دوم اینکه ارادت و مودت و اعتقاد و محبتی که ایشان به ولایت فقیه و شخص حضرت آیت الله خامنه ای داشتند، بی نظیر بود و بنده هیچ مسئول و مدیر و عالم ایرانی نمی شناسم که به اندازه ایشان این اعتقاد و مودت را لااقل ابراز نماید!

ایشان در آن جلسه بیش از همه از چند مورد کرامات و پیش گوییهای مقام معظم رهبری که محقق شد و راهنمایی های مؤثرشان برای حزب الله گفتند ... از جمله اینکه جمعی از فرماندهان حزب الله همراه با سید حسن نصرالله بعد از آزادی جنوب لبنان، خدمت مقام معظم رهبری می رسند و می گویند حدود 24 سال طول کشید تا جنوب لبنان آزاد شود انشاء الله بتوانیم به روزی قدس را آزاد کنیم و مقام معظم رهبری می فرمایند کمتر از این مدت انشاء الله قدس آزاد میشود!

بعدها این مطلب هم با یک واسطه از ایشان نقل شد که در ابتدای جنگ 33 روزه، پس از آنکه حزب الله دو متجاوز اسرائیلی را دستگیر می کند و به این بهانه جنگ شروع می شود، و حملات و صدمات و خرابیها به بار می­آید، سیدحسن تردید می کند که آیا دستگیری دو سرباز اسرائیلی درست بود یا نه، بخاطر این کار متحمل خسارات زیادی شده ایم، آیا نباید آنها را آزاد کنیم که جنگ تمام شود ... نهایتاً پیکی را به ایران و خدمت مقام معظم رهبری می فرستند و ایشان می فرمایند که کار شما درست بود، اسرائیل از قبل قصد حمله به شما داشت و آن جنگ را زودهنگام آغاز کرد، مقاومت کنید که پیروز هستید، سیدحسن می گوید علیرغم اینکه تمام محاسبات ما خلاف آنچیزی بود که ایشان می فرمود ولی به مقاومت ادامه دادیم و الحمدلله پیروزی نصیب حزب الله شد.

به نظر می رسد این محبت بین دو این دو سید بزرگوار، متقابل است تا جائی که حضرت آقا به حاج قاسم سلیمانی می گوید تمام اقدامات و عملیات شما در منطقه با هماهنگی و جلب نظر و راهنمایی سید حسن باشد...

تکمله :

یکی از نشانه های ارادت و محبت سید حسن نصرالله به مقام معظم رهبری، سخنان ایشان در یک همایش در بیروت است که می گوید : شناخت شخصی و مستقیم و نزدیک بنده از امام خامنه‌ای به سال ۱۹۸۶ باز می‌گردد، سالی که دیدارهای متعدّد و فشرده‌ای برای بنده فراهم شد و باعث شد تا با افکار، آرا، مبانی، طرز تفکّر و تحلیل وقایع، روش ره‌بری و حکومت و تصمیم‌گیری و شاخصه‌های اخلاقی دل‌پذیر ایشان که با تواضع، نرم‌خویی، مهربانی، صبر، سعه‌ی صدر، زهد و ساده‌زیستی و هم‌راه بود، بیش‌تر آشنا شوم.

بنده اکثر کتاب‌های ایشان را خوانده‌ام و می‌توانم ادّعا کنم قریب به اتّفاق نگاشته‌ها، گفت‌گوها و بیانات ایشان را از هنگام رحلت امام خمینی قدّس سرّه الشّریف تا کنون دنبال کرده‌ام. این‌ها را می‌گویم تا شهادتی بدهم. هم‌چنین حجم وسیعی از دروس فقهی ضبط شده‌ی ایشان، در چند باب از فقه، را گوش کرده‌ام. و پس از اطّلاع از شهادت تعداد پر شماری از کسانی که ایشان را از نزدیک می‌شناسند، حال یا فقها، متفکّران، سران یا نخبگان سیاسی و فرهنگی و پس از کنکاش در سیره‌ی شخصی، علمی، فکری، جهادی و سیاسی ایشان، می‌توانم با اطمینان کامل بگویم: ما در برابر امامی هستیم در ره‌بری و حسن حکومت، در تقوا و زهد، در فقه و اجتهاد، در تفکّر و تفکیک ساحات و نوآوری، عظیم الشان. ما در برابر امامی هستیم که نگاهی همه‌جانبه، عمیق، مستحکم و استوار دارد...

متن کامل این سخنرانی که به برخی پیشگوییهای مقام معظم رهبری و فضائل وکرامات ایشان اشاره دارد و در همایش «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای» در بیروت ارائه شد و به بررسی ابعاد علمی و اجتهادی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته شد و اندیشمندان و صاحب‌نظرانی از کشورهای مختلف اسلامی حضور داشتند را در این آدرس بخوانید :

http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12605

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«شبکه اجتماعی حزب الله» عامل افزایش همبستگی با نظام


🔹در جلسه ای که برای گفتگو در باب «شک و تردیدهای جریان انقلاب در وضعیت کشور» دعوت شدیم، دو نکته و راهکار تحت عنوان «ساماندهی شبکه مؤمنان» و «روایت صحیح تکامل و پیشرفت انقلاب به منظور غلبه در جنگ روایت ها» به اجمال مطرح نمودم که قبلاً مورد مطالعه و طراحی قرار داده بودم و در صورت لزوم آمادگی ارائه تفصیلی دارم؛ 

و اما توضیحات مختصری پیرامون این آسیب و این دو راهکار:

🔹هرچه به فتنه های پیچیده آخرالزمانی نزدیک می شویم شک و شبهه و تردید مسئله ای اجتناب ناپذیر خواهد بود که بعضاً به ریزش نیروهای جبهه انقلاب هم منجر خواهد شد، بهترین ریسمان برای تمسک و در امان ماندن از تلاطم فتن و تموج شبهات و رفع شک و تردید، ولیّ جامعه است که در ظلمات فتنه ها، راهنمای مسیر روشن نجات از انحرافات است، لکن مسئله این است که گاهی خود ولایت فقیه یا تشخیص و تصمیمات او مورد شک و تردید قرار می گیرد،

🔹قطعاً بهترین راه برای پیشگیری و مقابله با آن، بصیرت دهی و افزایش قدرت تشخیص حق و باطل است، اتفاقاً به حضرت آقا عرض کرده بودند حمایت شما از دولت سبب شک و شبهه در بین حزب اللهی ها شده است، حضرت آقا می فرمایند؛ حزب اللهی ها باید بروند بفهمند، قدشان بلند شود، رشد کنند، ماجراها را متوجه شوند ... بنابراین اصلی ترین کار افزایش بصیرت و قدرت فهم انقلابی و تحلیل درست است لکن این کافی نیست (نه اینکه لازم نیست، کافی نیست)، چون این راهکار، خود با چند چالش مواجه است : 

▫️اولاً گاهی امر چنان مشتبه می شود که اقناع فکری هنگام شک و تردید امری دشوار یا زمان بر است که به سادگی ممکن نمی شود و یا در میان معرکه فرصت بحث نظری فراهم نمی گردد ... 

▫️ثانیاً گاهی امر ولی چنان خضرگونه است که موسیان جامعه هم دچار حیرت و شک و تردید می شوند، در ماجرای فتنه بنزین، آن تصمیم حضرت آقا که در صبح درس خارج خود مطرح کردند بدون هیچ سابقه ای در دفتر ایشان و بدون مشورت با کسی مطرح شد و می توان گفت به گونه ای یک موضع گیری الهی بود که به قلب و زبان ایشان الهام شد. خود حضرت آقا در یک موضوعی از قول حضرت امام (ره) فرموده بودند دستی پشت سر ما هست که ما را هدایت و مدیریت می کند حتی دستی که بالا می برم با عنایت ایشان است ... 

🔹به هر حال مواضع رهبری ممکن است دارای حکمت هایی باشد که قابل درک برای حتی خواص جامعه نباشد، یکی از مراجع انقلابی به حضرت آقا عرض کرده بود که چه اشکالی دارد یک امتیازی به آمریکا بدهیم و گشایشی حاصل شود (دقت کنید که گاهی اختلاف دیدگاه خواص ما با رهبری چقدر هست!) حضرت آقا فرمودند؛ برای اینکار اصلاً حجت ندارم، حجت دارم که باید محکم بایستیم و هیچ امتیازی ندهیم اما برای امتیاز دادن حجت ندارم ... البته این اختلاف دیدگاه تا حدودی بخاطر اختلاف افق دید طبیعی است، رهبری در افق اعلی و رأس حکومت چیزی را می بیند که ما نمی بینیم.

🔹گاهی نیز این اختلاف دیدگاه لازم است چون رهبری وظایفی دارد و دیگر خواص هم وظایف دیگری دارند، به آیت الله شب زنده دار فرموده اند که شما باید در مقابل برخی مسئولین مواضعی بگیرید که من نمی توانم بگیرم. از مرحوم بهشتی می پرسند که چرا شما بنی صدر را نقد می کنید و امام تأیید می کنند؟ ایشان فرمودند که امام رئیس جمهور را تأیید می کند و من بنی صدر را نقد می کنم... 

🔹به هر حال گاهی تشخیص ها از رهبری متفاوت می شود، تقریباً جبهه انقلابی و حزب اللهی در نقدهای تند و تیز به رئیس جمهور و دولت تدبیر و امید، لحظه ای فروگذار نیست در حالیکه مقام معظم رهبری در دیدار با أئمه جمعه بر حمایت از دولت تأکید می کنند و می فرمایند این دولت متعلق به نظام است و نباید طوری موضع بگیرید که احساس تقابل و تضعیف بشود... و یا در جائی فرموده اند که بعد از این ماجرای فتنه بنزین اجازه نمی دهم کسی با رئیس جمهور و دولت تسویه حساب سیاسی کند! در همین ماجرای اخیر بنزین تشخیص برخی مراجع و مسئولین انقلابی غیر از تشخیص ولی فقیه بود، حتی آیت الله سیستانی بزرگ مرجع عراق در مسئله ای مشابه، بجای حمایت از دولت و استقرار و استحکام پایه های حکومت، صحبت از استعفای دولت کردند... (البته در لبنان، سید حسن نصرالله حریری را دعوت می کند و از او قول می گیرد که کنار نرود، لکن چند روز بعد استعفاء می دهد، وقتی علت را می پرسد می گوید سفیر اسرائیل تهدید کرد که اگر استعفاء ندهی نابودت می کنیم!...) در کشور خودمان هم وقتی دو تا از فرماندهان نظامی که صحبت از کناره گیری و استعفای رئیس جمهور می کنند، مورد توبیخ و بازخواست حضرت آقا قرار می گیرند، ایشان می فرمایند؛ بی دولتی خواسته مطلوب دشمن است، باید دولت حمایت شود و البته انسجام و تبعیت از مرکزیت نظام هم باشد...


🔹بنابراین اختلاف دیدگاه بین ولی جامعه و جبهه انقلابی کم و بیش دیده می شود و تا حدودی هم طبیعی است اما گاهی بخاطر عدم درک موضع رهبری تبدیل به شک و تردید نسبت به رهبری و نظام می شود که البته برای هرکس ممکن است پیش بیاید چون حکمت امر ولی ممکن است به راحتی درک نشود اگر بخواهیم صرفاً منتظر مباحثات و مناظرات و اقناع و اجماع فکری اصحاب انقلاب شویم که کار از کار گذشته و فرصت از دست رفته است... 

🔸چاره چیست؟! نیاز به یک «پشتوانه قابل اعتماد» داریم! و آن چیزی نیست جز «حرکت جمعی جریان انقلاب بصورت شبکه ای» در واقع با شکل دادن شبکه جریان انقلابی، روابط پیوسته بین اعضاء مانع خواهد شد که عضوی قدرت یا فرصت حرکت انفرادی پیدا کند و هنگام شک و تردید و شبهه تنها بماند یا از مسیر انحراف پیدا کند. 

🔹مشکل و معضل موجود، فقدان چنین حرکت جبهه ای و شبکه ای است، نیروهای انقلاب بصورت فردی یا گروههای پراکنده هر کدام بر اساس فهم و تشخیص خودشان عمل می کنند لذا می بینیم یک روز شخص بزرگواری از یک گوشه ای علیه مجلس فریاد بلند می کند و بقیه او را نگاه می کنند، شخص دیگری از یک گوشه دیگر علیه وزیر اطلاعات فریاد می زند و همه او را نگاه می کنند، اشخاص دیگری از گوشه های دیگری احساس وظیفه می کنند در یک ماجرایی طومار بنویسند و تحصن کنند و بقیه تماشا یا مخالفت می کنند... در این میان اگر فردی یا گروهی نیز دچار شک و تردید نسبت به اصل نظام و ولایت شود، مستمسکی برای نجات ندارد و چه بسا بزرگان قوم نیز دچار اختلاف و تعارض باشند و همین بر حیرت و شک و تردیدها بی افزاید، اما این اختلافات و شک و تردیدها و شبهات با ایجاد یک شبکه اجتماعی به حداقل خواهد رسید، 

🔹به عنوان مثال در یک تیم کوه نوردی، اعضای تیم بخاطر نسبتی مشخص و روابطی محکم، در مسیر کوه پیمایی تنها نمی مانند و در صورت شک و تردید نسبت به مسیر، با اعتماد و اتکاء به تشخیص همراهان، مسیر را ادامه می دهند، در واقع هماهنگی و انسجام اعضای شبکه می تواند بر اختلاف دیدگاهها حاکم شود و در عین اختلاف دیدگاه، حرکت منسجم و هماهنگ ادامه یابد و البته آن اختلافات را نیز به حداقل برساند. 

🔹این معجزه تشکل و اجتماع منظم است که نظم و اجتماع و انسجام عملی حاکم و غالب بر اختلافات نظری گردد، اینکه می فرمایند یدالله مع الجماعه؛ به نوعی یاری و نصرت خدا اجتماعی مؤمنین را هدایت و مدیریت می کند و ایجاد این حالت شبکه ای بین مؤمنین برای رفع تردیدها و شبهات مقدم و مؤثر تر است از اقناع فکری و هماهنگی در فهم. 

🔹همچنین لازم است در این کلان شبکه، خرده شبکه های انقلابی با محوریت بزرگان و فعالان و اساتید و علماء حزب اللهی به رسمیت شناخته شده و روابط و نسبتهایی بین آنها تعریف و ایجاد شود. محورهای این خرده شبکه ها نیز با محور اصلی نظام اسلامی در یک نسبت و هماهنگی خاصی قرار خواهند داشت و جریان هدایت و ولایت از طریق ایشان در کل شبکه جاری خواهد شد.

🔹با دقت در آیات و روایات نیز می توان دید که چطور روابطی خاص بین مؤمنان در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی و معیشتی، فرهنگی و معنوی و ... را به تصویر می کشد، بنابراین تحقق این شبکه اجتماعی حقیقی بین مؤمنان حزب اللهی علاوه بر اهداف اصلی و فواید و آثار بسیاری که دارد، می تواند آسیب هایی همچون شک و تردید و شبهه و ریزش ها را به حداقل برساند.

🔸و اما نکته دوم اینکه یکی از عوامل اصلی ایجاد شک و تردید در نیروهای انقلاب، عدم توجه به حرکت تکاملی جریان انقلاب با وجود همه کاستی ها و شکست ها و ریزش ها و نابسامانی هاست، نیروی انقلابی که پیشرفت کشور و تکامل آنرا نمی بیند و در درگیری با حوادث، بحران ها و آسیب های اجتماعی نمی تواند حرکت تکاملی انقلاب را بخوبی تحلیل و فهم نماید، دچار شک و تردید می شود، وقتی نمی بیند که سکان دار کشتی انقلاب، چطور کشتی را در جهت صحیح هدایت می کند و این کشتی در حال حرکت است ولو برهه ای بخاطر موانع بسیار و دشمنی های داخلی وخارجی دچار کندی سرعت می شود لکن در مسیر صحیح رو به پیش است، و صرفاً نابسامانیها را می بیند که معلول عملکرد غلط مدیران و حضور افراد ناصالح در عرشه کشتی است، حتماً دچار شک و تردید می شود.
 

🔹متأسفانه رسانه های گوناگون نیز در پوشاندن موفقیتها و برجسته کردن ضعفها به چنین فضای شبهه ناکی دامن می زنند و اصطلاحاً در جنگ روایت ها، روایت صحیحی از واقعیت ها ارائه نمی دهند. به عنوان مثال حتی در مسئله فتنه امروز عراق ما گرفتار روایت های ناصحیح هستیم بطوریکه فکر می کنیم عراق از دست رفته است و دچار خطای محاسباتی می شویم؛ کل جمعیتی که در میدان التحریر جمع می شوند 15 الی 20 هزار نفر هستند و کل تظاهرات عراق حدوداً 250 هزار نفر کمتر از یک درصد کل مردم، تخمین زده میشوند که بسیاری از لیدرها و محرکها اجیر شده بودند، لکن این آشوب ها و اغتشاشات و پشت کردن به ایران را به کل جمعیت 40 میلیونی عراق نسبت می دهند! عربستان، آمریکا، اسرائیل، لشگر سایبری راه انداخته اند تا در فضای مجازی و دیگر رسانه ها واقعیت ها را مطابق با اهداف خود منعکس نمایند، مانند زمان حمله آمریکا به کویت که فاکس نیوز هر جا را اعلام می کرد که سقوط کرده است، سقوط نکرده بود لکن پس از اعلام و فضاسازی لازم ، آمریکا حمله می کرد و به راحتی آنجا را می گرفت.... 

🔹باید مواظب بود در جنگ روایت ها، با روایت نادرست از وضعیت کشور و برجسته سازی نقاط ضعف و پوشاندن قوت ها و پیشرفت ها در دل مردم ایجاد یأس و ناامیدی و در نتیجه شک و تردید نسبت به مواضع نظام ایجاد نکنند و لازمه مقابله با این فضاسازیهای دشمنان، روایت صحیح تکامل و پیشرفت انقلاب و مواضع صحیح نظام است. در این رابطه خوب است کارگروهی برای تدبیر و طراحی های لازم و به خدمت گرفتن ظرفیتهای موجود کشور تشکیل گردد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«انتقام گفتمانی» سخت تر از «انتقام نظامی» !

🔹در این ایام که صحبت از انتقام سخت در پاسخ به ترور ناجوانمردانه شهید قاسم سلیمانی مطرح است، حمله به یک یا چند ناو و یا پایگاه نظامی آمریکا و نهایتاً خروج آنها از منطقه گرچه لازم و ضروری و تسکینی بر آلام دلها در از دست دادن قهرمانی بزرگ است لکن قابل تحمل و یا جبران و یا قابل پاسخگویی است، اما آن ضربه نهایی که مقدمه نابودی و اضمحلال آمریکا محسوب می گردد، تغییر نگاه و تفکر مردم جهان نسبت به ابرقدرتی آمریکا و باور افول و نابودی آمریکا و مناسبات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نظام لیبرال دموکراسی به سردمداری آمریکاست و اینکه زمان مناسب برای شروع نهضتی جهانی و مبارزه فراگیر آغاز شده است.

🔹انتظار داشتیم شورای عالی امنیت ملی و سخنان بسیاری از مسئولین نظام بیانگر این حقیقت باشد که شهادت این سردار بزرگ اسلام و قهرمان منطقه ای و سید و سالار جریان مقاومت، شروع مبارزه ای فراگیر در سراسر عالم علیه قدرت طلبی و زیاده خواهی ها و سیاست های مداخله گرانه  آمریکا در دنیاست و بزودی شاهد افول و نابودی هژمونی آمریکا و مناسبات آن در جهان هستیم و مستضعفان و مظلومان و عموم مردم جهان به پا خواسته و مبارزات همه جانبه آغاز خواهد شد ...

🔹زمانی بود که صحبت از نابودی اسرائیل به این راحتی و در این وسعت ممکن نبود لکن چند حادثه از جمله شهادت محسن حججی سبب شد مقام معظم رهبری گفتمان نابودی اسرائیل و یکسان کردن آنرا با خاک بر سر زبانها انداخته و انعکاس آن در رسانه ها و حتی سخنان حاکمان اسرائیلی قابل توجه بود... 

🔹اکنون که انقلابی عظیم در قلبها و جانهای همه مظلومان و آزادیخواهان جهان اتفاق افتاده، زمینه مناسبی برای دعوت مردم جهان به مبارزه همه جانبه با آمریکاست و این ضربه ای مهلک برای آمریکا خواهد بود که با هزینه چند ناو و چند پایگاه نظامی قابل جبران نخواهد بود...

🔹اکنون زمان مناسبی است که نهضتی جهانی با گفتمان مبارزه با آمریکا و نابودی آن در جهان شکل گیرد و در شعار و رفتار و اقدامات متناسبی پیگیری شود ...

🔸إن شاءالله شهادت نفس زکیه ای در بین رکن (مقام معظم رهبری) و مقام (سید حسن نصرالله) مقدمه ای برای ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«یادداشت های موضوعی»

جای خالی رجزخوانی در دیپلماسی بین المللی!

تحلیلی بر جایگاه «ولایت فقیه»

تکامل تاریخ

نقدی بر کلام سید جمال و برخی بزرگان مبنی بر «اسلام در شرق و مسلمان در غرب»!

ملاک سنجش و ارزش گزاری افراد، جوامع و حکومت ها

«الگویی برای تحلیل و تکمیل سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»

«مهندسی خانواده در اسلام و تلاش دشمن نسبت به نابودی آن»

نکاتی در موضوع «عفاف و حجاب»

تأملی در رابطه «فقر» و «ایمان»

«شبکه اجتماعی حزب الله» عامل افزایش همبستگی با نظام

تحلیلی جامعه شناختی از ضرورت شکل گیری اجتماع تشکیلاتی مؤمنین

نسخه ترکی اسلام راز بقای اردوغان!

​​​​​​​دستاوردهای انقلاب و نظام اسلامی

اسلام و تجدد

​​​​​​​دروغ سپر حزب الشیطان!
 

سایر موضوعات را در قسمت «طبقه بندی موضوعی» بیابید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اعتماد به نفس یا اعتماد به خداوند ؟!

معمولا مربیان، برای به نتیجه رسیدن تلاشها و حصول موفقیت، توصیه به اعتماد به نفس می کنند! آیا در اسلام می توان مؤیدی بر این  معنا و مفهوم پیدا کرد ؟ به نظر می رسد در معارف اسلامی به دستورالعمل بهتری توصیه شده است و آن اعتماد به خداوند است که اگر متعارض با اعتماد به نفس نباشد، جهت رسیدن به نتایج مطلوب حتما مکفی از آن هست. معمولاً با تأکید بر اعتماد به نفس تلاش می شود در فرزندان روحیه شجاعت و جسارت پرورش یابد در صورتیکه اولاً باید برای فرزندان نهادینه شود که :

-      انسانی که فقر محض است و اگر توانی و حرکتی و برکتی هست و همه حول و قوه از سوی خدای متعال است، پس لازم است به او اعتماد نماید. فقیر چه دارد که به آن تکیه و اعتماد نماید؟! اعتماد به نفس معنا ندارد!

-      باید به یاری و نصرت خداوند اعتماد داشت که فرمود إن تنصروالله ینصرکم...، باید به او توکل کرد و اگر توکل انسان به قدرت فکر و توان بدن و مهارت خودش و حتی قدرت روحی و معنویش باشد اگر شرک نباشد، حداقل سوراخ دعا را گم کرده است! همانطور که در روایات فرموده اند اگر انسان از هر کس و هر چیز قطع امید کرد، خداوند دعای او را مستجاب می کند. این انقطاع و عدم اعتماد به هرچیزی جز او حتی قدرت و توان و تجربه و دانش و ... لازم است.

ثانیاً می توان روحیه شجاعت و جسارت را در فرزند اینگونه ایجاد کرد :

-      عمل به وظیفه و رضای خداوند : بزرگترین پشتوانه فکری اثرگذار برای موفقیت فرزند وقتی ایجاد میشود که بداند به وظیفه بندگی خود عمل می کند، اگر کاری که انجام می دهد مورد رضای خداوند متعال است، در آن کار ثابت قدم و استوار خواهد بود و نیازی با اعتماد به نفس نیست!

-      خداوند شاهد و ناظر اوست : اگر کار او عمل به وظیفه و مورد رضای خدا باشد، خداوند شاهد و یاور اوست، إن تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم... و نیازی به اعتماد به نفس نیست!

-      بزرگترین سرمایه توکل به خداوند و پشتیبانی اوست : اگر خدا را داریم به هیچ چیز نیاز نداریم و اگر خدا نباشد هیچ چیز به درد نمیخورد حتی اعتماد به نفس!

آدرس تلگرامی این مطلب  : https://telegram.me/mahdiabdollahi/33

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رویکردی اساسی در تربیت دینی

به نظر می رسد، مقوله تربیت، باید اساس و اصولی داشته باشد و در یک نگاه کلان، اساسی ترین و اصولی ترین و محوری ترین رویکرد تربیتی باید مبتنی بر محوری ترین واساسی ترین بعد وجودی انسان یعنی قلب و روح باشد، در این نگاه به تربیت، جهت گیری قلبی (حب و بغض، تولی و تبری) در متربی می تواند شروع یک فرایند تربیتی باشد و نهایتاً می بایست تمام رفتار (سبک زندگی) و موضع گیریهای فردی و اجتماعی بر اساس آن تنظیم شوند ...

این نوشتار که تخلیصی است از سخنرانی جناب استاد میرباقری که تحت عنوان تربیت موفق ایراد فرموده­اند، به صورت بسیار اجمالی به «تولی و تبری الهی» به عنوان رویکرد اساسی در تربیت دینی می پردازد.

 اصلی ترین کاری که انبیاء عظام علیهم السلام انجام می داده اند، مدیریت حبّ و بغض و میل و نفرت انسان ها بود. چرا که اعمال ما، براساس حبّ و بغض جریان دارد. به فرموده ی امام باقر علیه السلام، هَل الدِّین إِلَّا الْحب وَ الْبُغْض، آیا دین چیزی غیر از حبّ و بغض است. امام صادق علیه السلام نیز فرمودند هَل الْإِیمَان إِلَّا الْحب وَ الْبُغْضُ ، ایمان چیزی جز حبّ و بغض نیست، بنابراین تربیت صحیح بر اساس جهت دهی میل و نفرت، حب و بغض و تولی و تبری مراحلی دارد :

1-    إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّب نَبِیَّه عَلَى مَحبّتِه فَقَال وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم، اولین مرحله از مراحل نهادینه کردن تولی و تبری در فرزندان، ایجاد محبت نسبت به خدا و بغض نسبت به دشمنان خداست که البته این حب و بغض فطری است، اینکه فرموده اند در سه سالگی ، «لااله الاالله» را به فرزندان بیاموزید، از آنجهت است که این تولی به الله، و نفی شرک و تبری از هرآنچه غیر از اوست، در فطرت انسانها وجود دارد و آموزش در اینجا نوعی یادآوری و زنده کردن امیال فطری انسان است. فرزندان باید به گونه ای تربیت شوند که محبّت و نفرت او، بر مدار خداوند متعال باشد. سپس به آرامی این محبّت را رفعت و ارتقاء دهیم تا زمانی که این محبّت، خالص در خدا شود که این درجه، بالاترین درجه است ...  أَوْثَق عُرَى الْإِیمَان الْحبّ فِی اللَّهِ، وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ، وَ تَوَالِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ، وَ التَّبَرِّی مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

2-    در قدم و مرحله دوم از مراحل چند گانه حبّ و بغض، حبّ بر محور محبّت دوستان خدا، و بغض بر محور دشمنیِ دشمنان خدا می باشد. در این مرحله، باید حبّ و بغض بر محور خدا را، در جهت حبّ و بغض بر محور دوستان و دشمنان او قرار دهیم. چرا که خدا دوستان و دشمنانی دارد که در زیارت جامعه کبیره می فرماید: مَن أَحبّکُم فَقَدْ أَحب اللَّه وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّه و نیز شیاطین محور دشمنان خدا می باشند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه قاصعه در مورد ابلیس می فرماید فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَام الْمُتَعَصِّبِین، کار ابلیس و سپاهیان او، دشمنی با خداست. بنابراین مرحله دوم در تولّی و تبرّی، آشنا کردن فرزندان، با این دو جریان تاریخی و جاری در عالم می باشد. باید در این مرحله، در نگاه اوّل، جریان تاریخی حقّ، به پرچم داری انبیاء و اولیاء الهی، و جریان تاریخی باطل، به پرچم داری شیاطین و فراعنه، برای دانش آموزان ترسیم و شناسانده و محبّت انبیاء و اولیاء، و دشمنی شیاطین و فراعنه در دل آنان کاشته شود. قرآن از اول تا آخر اینگونه است که صحبّت از خدا، محبّت خدا و توحید، و در ادامه صحبّت از اولیاء و دشمنان خداست که با این بیان می خواهد ما را تربیت کند.

3-    مرحله سوم، تبدیل شدن دستگاه و ساختار حبّ و بغض به جریان عظیم تاریخی و تطبیق آن با عصر حاضر است. هر چند این تعبیر دقیق نمی باشد، اما می توان گفت که در عالم، دو حرکت تمدنی وجود دارد. چرا که فراعنه نیز همچون انبیاء عظام علیهم السلام، دارای تمدن می باشند. مربیان باید این حبّ و بغض را از محور توحید که گام اول بود، به محور ولایت بکشانند تا تولّی و تبری دانش آموزان را اصلاح کنند. سپس از مرحله ولایت به بستر تاریخی کشانده و بر آن تطبیق کنند. چرا که جریان تقابل انبیاء به پایان نرسیده و در حال حاضر نیز جاری است. در حال حاضر نیز، نبی اکرم در تقابل و مجاهده با ابلیس می باشند. در حال حاضر هم، امیرالمومنین علیهم السلام با سقیفه و سید الشهداء با بنی أمیّه، در تقابل و در گیری می باشند. بنابراین دو جریان در این عالم وجود دارد که اگر معلّمان محترم نتوانند این محبّت و دشمنی را در در مقام تربیت تطبیق دهند، بذرِ درختی که در دل دانش آموزان خود کاشته اند، ناتمام می ماند و بارور نمی شود. جهت تطبیق حبّ و بغض دانش آموزان بر عصر حاضر، باید در مدت تربیت و تعلّم، جریان حقّ و باطل را، در بستر اجتماعی و تاریخی مربوط به آن دو، به آنان آموزش دهند. به گونه ای که قادر به تشخیص حق و باطل در زمان معاصر و تاریخ خود بوده و نسبت به آنها حبّ و بغض داشته باشند. تطبیق جریان انبیاء و فراعنه بر جریان امروز، جریانی که به تعبیری جنگ تمدن ها می باشد. در یک جانب این نزاع و درگیری، جبهه و تمدن اسلامی قرار دارد، و جانب دیگر تمدن غرب است. وظیفه ما، وارد کردن حبّ و بغض فی الله در محور تمدنی و سپس و تطبیق آن بر عصر و تمدن معاصر است. به عبارتی دیگر، باید به گونه ای دانش آموزان را تربیت نمود که نسبت به اسلام، دنیای اسلام، پیشرفت و آرمان های اسلام حساس و در مقابل، نسبت به دنیای کفر نفرت داشته باشد. این نوع تربیت، همان تربیتی است که امام خمینی رحمة الله علیه در جامعه اجراء کردند ...

4-    در گام آخر تربیت بر اساس حبّ و بغض، باید این دو را در زندگی فرزندان وارد کنیم. این مرحله، نتیجه و ثمره اصلی زحمات معلّمان است. چرا که اگر حبّ و بغض فی الله در زندگی کسی وارد شود، موجب می شود که تمام شئونات زندگی این فرد، از جمله درس خواندن، لباس پوشیدن، انتخاب شغل، و حتی انتخاب همسر بر مدار حبّ و بغض و با این انگیزه باشد. زیرا جوانی که تمدن اسلام و غرب، و مواجهه و مقابله آن دو را بشناسد، علی القاعده این شناخت او، در لباس پوشیدن، راه رفتن، انتخاب شغل، سبک زندگی و در آینده نگری او تاثیر گذار است. اگر دانش آموز چنین تربیت شد، و معلّمان حبّ و بغض فی الله را در دل آنان کاشته و به درختی پر بار و پر شاخ و برگ تبدیل کنند، به گونه ای که بدانند در چه زمانی جهت گیری و موضع گیری کنند، این امر باقیات صالحات خوبی برای آنان خواهد بود. یکی از نتایج مهم جریان حبّ و بغض فی الله در زندگی فردی و اجتماعی، موضع گیری مناسب در مقابل جریان باطل، تهدیدات دشمن و حضور در صحنه های اجتماعی و حساسیتهای انقلابی و تلاش جهت پیشبرد اهداف نظام اسلامی است.... نباید فضای تربیتی به گونه ای شود که خروجی آن، افرادی غرب گرا و فریفته ی غرب و دنیا و تمدن مادی باشند و در نتیجه نتوانند این درگیری تمدنی و صحنه درگیری اسلام و کفر را تحلیل و حق و باطل را بر مبنای حبّ و بغض الهی در دنیای معاصر تطبیق دهند. راهکار رهایی از غربزدگی این است که تربیت، بر مدار حبّ و بغض الهی باشد تا ثمر دهد. در این هنگام است که تمام انتخاب ها مانند انتخاب شغل و جهت گیری های فرد تربیت شده، بر اساس این حبّ و بغض می شود. به عنوان مثال، مارکسیست ها در دوره ی مبارزه ی با سرمایه داری، در دوران جنگ سرد، انسان هایی را تربیت می کردند که اعضای این گروهک ها، انتخاب شغل آنان نیز بر اساس ایدئولوژی مارکسیستی خودشان بود. مثلا اگر کسی از آنان می خواست راننده شود، راننده اتوبوس می شد نه راننده تاکسی. چرا که می گفتند، اتوبوس وسیله مورد استفاده طبقه کارگر جامعه و تاکسی مخصوص افراد خاص است. یعنی شغل خود را نیز براساس ایدئولوژی انتخاب می کرد. این حبّ و بغض باید به چیزی تبدیل شود که نتیجه بدهد. باید این حبّ و بغض به گونه ای نتیجه بدهد که در تمام زمینه ها، همچون انتخاب شغل، انتخاب همسر نیز بر اساس حبّ و بغض الهی صورت بگیرد. در گذشته، اعضای گروهک ها، ازدواج ایدئولوژیک می کردند. باید ازدواج هم ایدئولوژیک باشد. یعنی ازدواج در مسیر پیشرفت اسلام باشد. باید انسانی تربیت شود که ایدئولوژی او، تمام زندگی او باشد. این امر وظیفه آموزگاران و اساتید می باشد. آنان باید حبّ و بغض را در رفتار اجتماعی شاگردان خود جاری کنند و لذا می گوییم تقوای تربیت شدگان باید تقوای اجتماعی باشد... چرا که یک تربیت شده در صورتی کامل است که رابطه کار خود با درگیری اسلام و کفر را بفهمد و در میان میدان این درگیری، در سپاه اسلام سربازی می کند. انسانی که بزرگ بیاندیشد. یعنی با تلاش های علمی و پژوهشی خود، به دنبال برتری اسلام باشد نه تامین زندگی خصوصی و رفاه فردی خودش. نباید خروجی مجموعه های آموزشی به گونه ای باشد که نسبت به درگیری تمدنی اسلام بی تفاوت باشد. بلکه باید اشخاص تربیت شده ما، در جهت برتری و پیشتازی اسلام، سرباز این میدان باشند.... افق نگاه آنان، ظهور و غلبه اسلام باشد. افرادی که میدان های درگیری، جبهه حقّ و باطل را به خوبی شناخته و در آن برای غلبه اسلام تلاش و حرکت می کنند ... میدان فرهنگ نیز میدان جنگ است. میدان اقتصاد نیز میدان جنگ است. مقام معظم رهبری می فرمایند ما جنگ اقتصادی داریم. مثلا سرمایه داری که سرمایه را از طلا بدست بیاورد و به گونه ای سرمایه گذاری کند که موازنه اقتصادی، به نفع اقتصاد اسلام و جمهوری اسلامی باشد، مجاهدی اقتصادی می شود... باید انسان هایی تربیت کنیم که افق های وسیع و ایده های بزرگ داشته باشند و رابطه ی بین حبّ وبغض الهی و موضع گیری هایشان را بفهمند....

متن اصلی و کامل فرمایشات استاد میرباقری توضیحات و نکات بسیار خوبی دارد که توصیه میشود این متن بصورت کامل مطالعه گردد :

https://telegram.me/mahdiabdollahi/31

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/27

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ولایت مداری (خاطره ای از سفر به لبنان)

سفر به لبنان و دیدار با آقا سید حسن!

چندسال پیش در دوران جوانی، همراه با عده ای از طلاب و روحانیون و اساتید حوزه سفری به سوریه و لبنان داشتیم و در لبنان میهمان حزب الله بودیم و از بسیاری مناطق دیدنی لبنان از جمله مناطق جنگی جنوب لبنان و بلندیهای جولان و محل جنگهای 6 روزه اعراب و اسرائیل، محل شهادت حجت الاسلام موسوی(دبیرسابق حزب الله) و ... بازدید نمودیم، شاید مهمترین اتفاق در آن روزها جلسه دیدار با سیدحسن نصرالله بود که آنموقع به اندازه امروز قدر آن را ندانستیم، در دیدار با ایشان، دو نکته جالب وجود داشت اول اینکه ایشان با زبان فارسی و با تسلط کامل برای ما صحبت کرد که هرچند برای ما خارج از انتظار بود اما بخاطر حضور چندساله ایشان در ایران و شهر قم، طبیعی بود. دوم اینکه ارادت و مودت و اعتقاد و محبتی که ایشان به ولایت فقیه و شخص حضرت آیت الله خامنه ای داشتند، بی نظیر بود و بنده هیچ مسئول و مدیر و عالم ایرانی نمی شناسم که به اندازه ایشان این اعتقاد و مودت را لااقل ابراز نماید!

ایشان در آن جلسه بیش از همه از چند مورد کرامات و پیش گوییهای مقام معظم رهبری که محقق شد و راهنمایی های مؤثرشان برای حزب الله گفتند ... از جمله اینکه جمعی از فرماندهان حزب الله همراه با سید حسن نصرالله بعد از آزادی جنوب لبنان، خدمت مقام معظم رهبری می رسند و می گویند حدود 24 سال طول کشید تا جنوب لبنان آزاد شود انشاء الله بتوانیم یک روزی قدس را آزاد کنیم و مقام معظم رهبری می فرمایند کمتر از این مدت انشاء الله قدس آزاد میشود! 

بعدها این مطلب هم با یک واسطه از ایشان نقل شد که در ابتدای جنگ 33 روزه، پس از آنکه حزب الله دو متجاوز اسرائیلی را دستگیر می کند و به این بهانه جنگ شروع می شود، و حملات و صدمات و خرابیها به بار می آید، سیدحسن تردید می کند که آیا دستگیری دو سرباز اسرائیلی درست بود یا نه، بخاطر این کار متحمل خسارات زیادی شده ایم، آیا نباید آنها را آزاد کنیم که جنگ تمام شود ... نهایتاً پیکی را به ایران و خدمت مقام معظم رهبری می فرستند و ایشان می فرمایند که کار شما درست بود، اسرائیل از قبل قصد حمله به شما داشت و آن جنگ را زودهنگام آغاز کرد، مقاومت کنید که پیروز هستید و حتی پس از پیروزی به قدرتی تبدیل می شوید که کسی جلودارش نیست!... سیدحسن می گوید علیرغم اینکه تمام محاسبات ما خلاف آنچیزی بود که ایشان می فرمود ولی به مقاومت ادامه دادیم و الحمدلله پیروزی نصیب حزب الله شد.

به نظر می رسد این محبت بین دو این دو سید بزرگوار، متقابل است تا جائی که حضرت آقا به حاج قاسم سلیمانی می گوید تمام اقدامات و عملیات شما در منطقه با هماهنگی و جلب نظر و راهنمایی سید حسن باشد... 

تکمله :

یکی از نشانه های ارادت و محبت سید حسن نصرالله به مقام معظم رهبری، سخنان ایشان در یک همایش در بیروت است که می گوید : شناخت شخصی و مستقیم و نزدیک بنده از امام خامنه‌ای به سال ۱۹۸۶ باز می‌گردد، سالی که دیدارهای متعدّد و فشرده‌ای برای بنده فراهم شد و باعث شد تا با افکار، آرا، مبانی، طرز تفکّر و تحلیل وقایع، روش ره‌بری و حکومت و تصمیم‌گیری و شاخصه‌های اخلاقی دل‌پذیر ایشان که با تواضع، نرم‌خویی، مهربانی، صبر، سعه‌ی صدر، زهد و ساده‌زیستی و… هم‌راه بود، بیش‌تر آشنا شوم.

بنده اکثر کتاب‌های ایشان را خوانده‌ام و می‌توانم ادّعا کنم قریب به اتّفاق نگاشته‌ها، گفت‌گوها و بیانات ایشان را از هنگام رحلت امام خمینی قدّس سرّه الشّریف تا کنون دنبال کرده‌ام. این‌ها را می‌گویم تا شهادتی بدهم. هم‌چنین حجم وسیعی از دروس فقهی ضبط شده‌ی ایشان، در چند باب از فقه، را گوش کرده‌ام. و پس از اطّلاع از شهادت تعداد پر شماری از کسانی که ایشان را از نزدیک می‌شناسند، حال یا فقها، متفکّران، سران یا نخبگان سیاسی و فرهنگی و پس از کنکاش در سیره‌ی شخصی، علمی، فکری، جهادی و سیاسی ایشان، می‌توانم با اطمینان کامل بگویم: ما در برابر امامی هستیم در ره‌بری و حسن حکومت، در تقوا و زهد، در فقه و اجتهاد، در تفکّر و تفکیک ساحات و نوآوری، عظیم الشان. ما در برابر امامی هستیم که نگاهی همه‌جانبه، عمیق، مستحکم و استوار دارد... 

متن کامل این سخنرانی بسیار جالب و خواندنی را که به برخی پیشگوییهای مقام معظم رهبری و فضائل وکرامات ایشان اشاره دارد و در همایش «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای» در بیروت ارائه شد و به بررسی ابعاد علمی و اجتهادی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته شد و اندیشمندان و صاحب‌نظرانی از کشورهای مختلف اسلامی حضور داشتند، در این آدرس بخوانید :

http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12605

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/22
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق هدف و آرزو

ظاهراً آمال و آرزو داشتن، در لسان روایات و ادعیه ، مذموم است، (فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی و ...)، در عین حال به نظر می رسد هدفمندی نیز بسیار مورد تأیید است، اهدافی که انسان برای خود در نظر می گیرد، چه اهداف مادی و چه اخروی و معنوی، نباید حالت آمال و آرزو پیدا کند، شاید مهمترین فرق بین هدف و آمال و آرزو در تعلق قلبی انسان به نتایج مطلوب تلاش خود است، شاید رسیدن به هدفی بخاطر خواسته شدید و علاقه زیاد، حالت آرزو پیدا کند و نیز آرزوها بیش از آنکه منشاء عقلانی داشته باشند، منشاء شهوانی و دنیایی دارند ... به هرحال چند نکته در بحث هدفمندی خصوصاً در راهنمایی فرزندان برای انتخاب هدف، لازم به ذکر است:

-  اهداف صرفاً مادی و دنیوی نباشند و اهدافی مانند قبولی در امتحان، پیروزی در مسابقه و ... که ظاهراً به امور دنیوی مربوط است، با پشتوانه معنوی و اخروی آن مورد توجه قرار گیرند، مثلاً گفته شود باید در امتحان قبول شوی تا در تحصیل علم رشد و ارتقاء پیدا کنی و ... و تناسب اهداف خرد با اهداف کلان و کلان ترین هدف خلقت یعنی بندگی و تکامل و تقرب به خدای متعال بیان شود.

-  به همان میزان که بر تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف، تأکید می شود به همان میزان دستیابی به نتیجه مهم و ضروری شمرده نشود، اینکه فرموده اند ...لا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ، شاید در حصول نتایج هم صادق باشد و نباید از به ثمر رسیدن تلاشمان خشنود شویم و یا از دست نیافتن به اهدافمان ناامید و ناخشنود. 

-  این حالت در فرزندان باید نهادینه شود که اگر تلاش خود را به تناسب وسعشان انجام داده اند، از نتیجه عمل خود همیشه راضی باشند و این حالت، رافع اضطراب نیز در فرزندان خواهد بود. در واقع آنچه باید برای فرزندان مهم و ضروری تلقی شود، عمل به وظیفه است و حصول نتیجه نباید مشغولیت ذهنی و یا حالت آرزو پیدا نماید. 

-  شاید لازمه رضایت به نتیجه، ایجاد حالت «توکل» و سپردن نتیجه کار به خداوند متعال است و این باور ایجاد شود که هر چه خداوند مقدر گرداند به مصلحت دین و دنیای ماست، الخیر فی ما وقع ...، و تلاش ما گرچه نتیجه مطلوب نداشته اما بخاطر آنکه عمل به وظیفه بوده نزد خداوند مأجور است...


آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/19
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هدفمندی و برنامه ریزی در زندگی

یکی از مفاهیم کلیدی که به زندگی انسان جهت و بلکه شتاب میدهد، «هدفمندی» است، به نظر میرسد این مفهوم برای فرزندان باید تبیین و نهادینه شود تا امور زندگی خود حتی تفریح و بازی را برای دستیابی به اهدافی بدانند، طبیعتاً نتیجه درک این مفهوم، «برنامه ریزی» است چرا که رسیدن به اهداف بدون برنامه ریزی ممکن نیست، و گاهی اگر به برنامه ریزی و نظم در امور زندگی تأکید میشود ولی چون بر اهداف تأکید نشده است، برنامه ریزی، جایگاه، ارزش و ضرورت خود را در ذهن فرزند، بخوبی پیدا نمی کند و یا با شکست مواجه میشود، بنابراین می بایست اهدافی در زندگی تعیین و تبیین گردند، اما قبل از آن به نظر می رسد، ضرورت دارد که از هدفمندی خلقت و زندگی صحبت شود، اینکه خدای متعال عوالم را برای هدفی خلق کرده است و آن هدف چیزی جز عبودیت و تکامل و تقرب نیست، عوالم قبل از دنیا، دنیا و آخرت همه سیر رشد و تکامل را برای تقرب به خدای متعال فراهم می کنند... در این سیر عوالم هستی و در راستای تقرب به خدای متعال، لازم است ما هم در زندگی اهدافی داشته باشیم و برای رسیدن به آنها تلاش کنیم، پس از بیان مفاهیم، لازم است به تعیین برخی اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت به اقتضای سن فرزندان، بپردازیم، اهداف کوتاه مدتی که تحقق آنها شیرینی تعیین هدف، برنامه ریزی و رسیدن به نتیجه را در کام آنها ماندگار سازد و بر عمق باور آنها بیافزاید. اهداف میان مدتی که در زندگی و انجام وظایف، انگیزه تلاش و کوشش و همت مضاعف و امید ایجاد نماید و اهداف بلند مدتی که به زندگی جهت میدهد و او را از لغو و لهو و باطل باز می دارد و ... (نکته ظریف و مهمی در رابطه با نوع اهداف و تحقق آنها وجود دارد که انشاء الله در آینده ارائه می گردد.)

 آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/17
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اساسی ترین مفاهیم تربیتی

به نظر می رسد اگر بخواهیم به تمام آموخته ها و دانش های لازم برای رشد و پرورش فرزندان، نظم و انسجام ببخشیم، یکی از مهمترین مفاهیمی که در ذهن فرزندان از همین ابتدا باید نهادینه شود و این قابلیت را دارد که ظرفی شود برای جای دادن بقیه مفاهیم ارزشی و معارف دینی، تبیین و تشریح دو جریان حق و باطل در دنیا و درگیری دائمی این دو جریان و ضرورت جهاد و مبارزه با باطل است، در واقع قدم اول جهت گیری قلبی (ایجاد محبت و مودت) نسبت به جریان حق به سرپرستی نبی اکرم ص و اولیاء الهی است و سپس شناخت (معرفت) مختصات این جریان و نیز جریان مخالف به سرپرستی ابلیس و اولیای طاغوت...  و نیز مفهوم جهاد و مبارزه که مبتنی بر مفهوم حق و باطل قابل فهم است، و مهمترین بستر و دامنه این مبارزه درون نفس ماست که جهاد اکبر است و باید ضرورت مبارزه با هوای نفس به خوبی برای فرزندان تبیین شود (آقای پناهیان هم می گفتند از مهمترین مسائلی که باید در نظام آموزش و تربیت فرزندان تبیین شود مبارزه با نفس است...) و نیز بستر بیرونی این مبارزه که الان مصداق مهم آن تقابل مدرنیته غرب با ارزشهای انقلاب اسلامی است، تمام خوبی ها و بدی ها باید در این ظرف تبیین شوند. این مسئله بسیار مهمی است که شرح و بسط آن می تواند زوایای پنهانش را آشکار و ضرورت و اهمیتش را بیش از پیش بقبولاند، انشاء الله در آینده اگر توفیق باشد این مباحث با استدلال و برهان و شواهد روایی قابل تبیین است...

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/16
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ماندگاری انقلاب!

خدا شمر را روی سینه امام حسین علیه السلام دید و ککش هم نگزید!

این جمله به ظاهر عامیانه، از معنایی عمیق حکایت دارد و هفته قبل آقا مرتضی تهرانی در سخنرانی دعای ندبه اش، از قول مرحوم آیت الله میانجی آنرا بیان کرد،  موضوع صحبت، خطر مهم از دست رفتن نعمت بزرگ انقلاب اسلامی بود و اینکه بعید ندانیم بخاطر ناشکری مردم، این انقلاب از دست برود، چرا که خدا شمر را روی سینه امام حسین علیه السلام دید ککش هم نگزید! چه برسد به جمهوری اسلامی ایران!

ایشان بعد از گزارشی از سفر خود به اسپانیا از طرف مجلس، به دو مسئله ای که در این سفرها متفتن به آنها شده بود اشاره نمود ، دو جریان بزرگ اسلامی که پس از قرنها نابود شدند! امپراطوری بزرگ عثمانی و خصوصاً تمدن بزرگ اسلامی در آندلس! 

و اما امپراطوری بزرگ عثمانی که به مدت بیش از 5 قرن، بخش قابل توجهی از جهان را تحت حکومت خود داشت، در قرن 7 و 8 هجری،  در سرزمین آناتولی ظهور کرد و در قرن 14 به اروپا گسترش یافت و در قرن 15 جای امپراطوری روم شرقی (بیزانس) را گرفت و به اوج اقتدار و عظمت دست یافت اما سرانجام در سال 1922 میلادی از جغرافیای سیاسی جهان حذف شد! جالب است که یکی از عوامل فروپاشی امپراطوری عثمانی، عامل اقتصادی بوده است که به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، قدری راجع به آن توضیح خواهم داد.

در سال 92 هجری قمری، موسی بن نصیر حاکم شمال آفریقا، با لشکری هفت هزارنفری وارد شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پرتقال) شد و پس از فتح این مناطق وارد فرانسه شدند و حکومت اسلامی اندلس را در شبه جزیره برقرار کردند که تا سال 897 هجری قمری (8قرن) ادامه یافت ، لاین پل مستشرق انگلیسی می نویسد : «اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود . . . علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایى رونق داشت و از همین رهگذر بود که علوم ریاضى، فلکى، گیاه‏شناسى، تاریخ، فلسفه و قانونگذارى فقط در اسپانیاى اسلامى تکمیل شده و نتیجه داده بود .» این تحول و تمدن در زمانی بود که اروپا گرفتار دوره رکود علمی و جهل و عقب افتادگی قرون وسطی بود! جالب آنکه مهمترین عامل شکست حکومت اسلامی اندلس نیز تفرقه داخلی، و اعتماد به قدرت خارجی (مسیحیان) بود بطوریکه پس از اختلافات داخلی، 26 حکومت کوچک و مستقل شکل گرفت و هرکدام از دولتها برای توسعه قلمرو خود برای جلب حمایت مسیحیان، به آنها باج می داد ، نتیجه آنکه دولتها یک به یک  توسط مسیحیان از میان برداشته شدند و در سال 897 هجری سرزمین آخرین دولت اسلامی را تصرف و به عمر حکومت اسلامی اندلس پایان دادند!

شاید در ذهن همه ما حک شده است که انقلاب اسلامی تا ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برقرار است و البته دعا می کنیم اینطور باشد اما هیچ کسی تضمین نکرده است! فاعتبروا یا اولی الابصار ....

همانطور که گفته شد، یکی از دلایل فروپاشی امپراطوری بزرگ عثمانی، عامل اقتصادی بود، ... پس از آنکه اروپاییان به سرزمین تازه کشف شده قاره آمریکا مهاجرت نمودند و با استفاده از زمینهای حاصلخیز آنجا، اقتصاد خود را رونق دادند، سیل کالاهای ارزان قیمت به سمت مرزهای امپراطوری عثمانی روانه شد، مردم نیز از کالاهای وارداتی ارزان استقبال کردند لذا حجم قابل توجهی از نقدینگی به سمت غرب و اروپای غربی سرازیر و موجب وابستگی عثمانیها به غرب شد، واردات بی رویّه کالاهای ارزان قیمت به ممالک عثمانی موجب تضعیف شدید اقتصاد این مملکت و افزایش تورّم و فقر گشت!

شاید اگر فقیه زمان شناس و آگاهی بر آن حکومت ولایت داشت و بر اقتصاد مقاومتی و تولید ملی و عدم خرید کالای خارجی تأکید می کرد، حداقل از ناحیه اقتصادی کمتر آسیب می دیدند!

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/14
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تفرج اهل دل!

شاگرد شاگرد آیت الله بهجت برایم نقل می کرد که روزی باغی را هماهنگ می کنند و از ایشان دعوت می کنند ساعاتی تفرج نمایند، با اصرار ایشان را راضی می کنند، جمعی از طلاب خوش گعده را هم خبر می کنند که به ایشان خوش بگذرد! اما ایشان از ابتدا تا انتها در گوشه ای سجاده ای را پهن کردند و مشغول نماز و عبادت شدند و تنها لحظاتی برای صرف ناهار همانجا فارغ از عبادت شدند! 

یاد داستانی از علامه طباطبایی افتادم که وقتی ایشان را به باغی دعوت می کنند تمام لحظات مشغول نوشتن کتابشان بودند، وقتی به ایشان می گویند لحظاتی را خوش بگذرانید، گریه می کند و می گوید تمام عمر امام زمان عج به من عنایت داشته است و یک لحظه از ما غافل نبوده چطور لحظاتی از ایشان و وظایفم در قبال ایشان غافل باشم؟!

پدر بزرگم حاج آقا عبدالخالق عبدالهی از علمای کرمانشاه هم اینطور هستند به ندرت قبول می کنند به تفرج روند اما اگر بروند از ابتدا تا انتها مشغول ذکر و مطالعه هستند، خدا سایه ایشان را بر سر خاندان عبدالهی حفظ نماید...


همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی


آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/12
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰