1- سیاست گام به گام
استادی می فرمود :
«همانطور که شیطان نه یکباره بلکه بر اساس سیاست گام به گام، آرام آرام انسان را به سوی گناه و ظلمت می کشاند (خطوات الشیطان)، اگر قدرت ترک یکباره گناه یا کسب مقامات و انجام عبادات نیست، می توان با بهره گیری از همین سیاست گام به گام، مرحله به مرحله به مقابله با شیطان پرداخت، به عنوان مثل برای کسی که در ابتدای سلوکش، بیدارشدن در سحرگاهان و ادای 11 رکعت نماز شب دشوار است، می تواند ابتدائاً هرشب که بیدار میشود، لحظاتی بنشیند استغفاری بنماید، سلامی محضر ائمه اطهار علیهم السلام عرض نماید و بخوابد، قطعاً این اندازه برایش خیلی آسان تر است و می تواند در شبهای بعد آنرا توسعه دهد ...»
2- شیخ انصارى(ره) در زمان گمنامى، به سلمانى مىرفت و یک قِران مىداد. بعد هم که مشهور شد به همان سلمانى مىرفت و یک قِران مىداد. پیرایشگر گفت: زمانى که ناشناخته بودید یک قِران مىدادید، حالا هم یک قران؟!. شیخ گفت: نامم مشهور شده، مساحت سرم که زیاد نشده است!
3- یکی در نماز، سوره نوح را پس از حمد می خواند. در همان آیه اول "اِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً"؛ "ما نوح را فرستادیم"، باز ماند و بیش از آن به یاد نیاورد! اعرابی که حوصله اش سر رفته بود، گفت: اگر نوح نمی رود دیگری را بفرست و ما را باز رهان!
4- نقل شده برای آیت الله میرزای شیرازی از نجف مرقومه ای نوشتند که فلانی مشکلی دارد کمکش کنید، وقتی به نزد میرزا رفت، او را به میرزا معرفی کردند ، میرزا پرسید مشکلاتت چیست؟ گفت عادت کردم به قلیان و تنباکویی مصرف میکنم که اگر نکشم در روز بیهوش میشوم، چشمم هم ناراحتی دارد که قطره ای باید درونش بریزم و گوشم نیز مشکلی دارد که باید دارویی درونش بمالم، بیماری ای هم دارم که مرتب باید انفیه بکشم و اینها خرج دارد! میرزا می گوید : شهریه ای که به طلاب میدهیم کفایتشان می کند اما اینکه شما هر سوراخ از بدنتان را به چیزی عادت داده اید تقصیر من نیست!
5-گویند مرحوم شیخ عبدالکریم حائری به دیدن یکی از شاگردهایشان می روند، اما او در منزل را دیر باز می کند، شیخ به او می گوید : با خود گفتم شاید خواب باشید، وقت دیگری بیایم، شاگرد جواب داد: اختیار دارید، ما در روز یکساعت میخوابیم و آنهم سر درس جنابعالی است!!
6- گویند در عهد حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست؟ گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی شرم! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟!
7- آیتاللَه سید ابوالحسن اصفهانى مرجع بزرگ تقلید، نسبت به خانوادههاى بىبضاعت خیلى حساس بود و هر یک از آنان که صاحب فرزند مىشد یکصد تومان براى خرج زایمان همسرش به او مىداد.مردى نزد خود گفت: آقا سنش زیاد شده و هوش و حواس درستى ندارد و میتوانم پول بیشتری از او بگیرم. اعیاد مذهبى که مىرسید در شلوغى خدمت آقا مىرسید و مىگفت: دیشب خداوند بچهاى به ما داده است، آقا هم صد تومان به او مىداد. آن مرد به دوستانش گفت: نگفتم آقا توجه ندارد....بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان هشتم خدمت آقا رسید، آقا پول را به او داد و آهسته کنار گوشش فرمود: قدر خانمت را داشته باش که در یک سال هشت بار برایت زایمان کرده است!!
8- آیت الله سبحانی میگوید در حرم مطهر پیامبر اکرم (ص) بچه ای را بغل کردم که ضریح پیامبر را ببوسد ، شرطه وهابی اعتراض کرد، گفتم : رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم ! (تکلیفی بر کودک نیست تا به بلوغ برسد) آن شرطه فوراً ادامه روایت را خواند و پاسخ داد : و عن المجنون حتی یفیق (بر دیوانه هم تکلیفی نیست تا عقلش افاقه کند و سرجایش بیاید!)
توضیح : حدیث یاد شده، حدیثی مشهور است که شیعه و سنی آن را از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل کردهاند که فرمود: رُفِعَ القَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ: عَنِ النائِمِ حَتّی یَسْتَیْقِظَ وَ عَنِ الَمجْنونِ حَتّی یُفیقَ وَ عَنِ الطِفلِ حَتّی یَحْتَلِمَ ( تکلیف از دوش سه گروه برداشته شده است: از خوابیده تا زمانی که بیدار شود، از دیوانه تا هشیار گردد و از کودک تا آنگاه که به سن بلوغ برسد.) مراد این است که این سه دسته چنانچه قبل از رسیدن به حد تعیین شده، حرامی را مرتکب شوند یا واجبی را ترک کنند، گناهکار تلقی نگشته و کیفر نمیشوند.
9- نقل ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﺧﻄﺒﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪند ... و ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﻣﺤﻮ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ علیه السلام بودند ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻼمشان ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ ... ﻣﻌﺎﻭﯾﮥ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻣﺤﻤﺪ! ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﺪ: ﻻ ﺭﻃﺐ ﻭ ﻻ ﻳﺎﺑﺲ ﺍﻻ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺒﻴﻦ (ﻫﻴﭻ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ) ( ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ) .. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮﯾﺪ ..! ﭘﺲ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ: ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺭﺍﺑﻄﮥ ﺭﯾﺶ ﻣﻦ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ؟! ﺍﺷﺮﺍﻑ ﺣﺎﺿﺮﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ .. (ﺭﯾﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ علیه السلام ﭘﺮﭘﺸﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺭﯾﺶ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮐﻢ ﻭ ﮐﻮﺳﻪ ﻭﺍﺭ ) ... ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩند ﻣﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ: ﻭَ ﺍﻟْﺒَﻠَﺪُ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺐُ ﻳﺨَْﺮُﺝُ ﻧَﺒَﺎﺗُﻪُ ﺑِﺈِﺫْﻥِ ﺭَﺑِّﻪِ ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻯ ﺧَﺒُﺚَ ﻟَﺎﻳﺨَْﺮُﺝُ ﺇِﻟَّﺎ ﻧَﻜِﺪًﺍ ... ؛ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﮔﯿﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ( ﺧﻮﺏ ﻭ ﭘﺮ ) ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺍﻣّﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﯿﺚ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ، ﺟﺰ ﮔﯿﺎﻩ ﮐﻢ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ... ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻋﺮﺍﻑ، ﺁﯾﻪ ۵۸
ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﺩﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ... ﻋﻤﺮوﻋﺎﺹ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻏﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﻧﯿﻔﺖ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻧﺸﺎﻥ ﺷﻤﺸﯿﺮ اﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻤﺸﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ... ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺧﺮﺍﺏ ﻟﮕﺪﯼ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻋﻤﺮوﻋﺎﺹ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ..... ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺤﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﻟﯿﻔﺎﺕ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺿﯿﺎﺀﺁﺑﺎﺩﯼ ﺻﻔﺤﻪ 354
10-دعوت از آیت الله بهجت به باغ
شاگرد شاگرد آیت الله بهجت برایم نقل می کرد که روزی باغی را هماهنگ می کنند و از ایشان دعوت می کنند ساعاتی تفرج نمایند، با اصرار ایشان را راضی می کنند، جمعی از طلاب خوش گعده را هم خبر می کنند که به ایشان خوش بگذرد! اما ایشان از ابتدا تا انتها در گوشه ای سجاده ای را پهن کردند و مشغول نماز و عبادت شدند و تنها لحظاتی برای صرف ناهار همانجا فارغ از عبادت شدند!
یاد داستانی از علامه طباطبایی افتادم که وقتی ایشان را به باغی دعوت می کنند تمام لحظات مشغول نوشتن کتابشان بودند، وقتی به ایشان می گویند لحظاتی را خوش بگذرانید، گریه می کند و می گوید تمام عمر امام زمان عج به من عنایت داشته است و یک لحظه از ما غافل نبوده چطور لحظاتی از ایشان و وظایفم در قبال ایشان غافل باشم؟!
11- آقای قرائتی می گفت : «اطلبوا العلم ولو من المجانین» از دیوانه هم چیز یاد بگیرید. من خودم از یک دیوانه چیز یاد گرفتم. یک دیوانه در مسجد کاشان آمد. مسجد پر بود. یک فحش داد. پدر سوختهها! خوب مردم دیدند دیوانه است، خندیدند. گفت: مادرسوختهها! هرچه فحش داد خندیدند. رفت در محراب و گفت: حضرت آقا به تو بودم! آمد صف اول گفت: به تو بودم. به تو بودم. به تو بودم. تا گفت: به تو بودم این دیوانه را بغل کردند و بیرون انداختند. و من از این دیوانه یک نکته یاد گرفتم که سخنرانی عمومی فایده ندارد. (خنده حضار) باید گفت با تو بودم!
جای دیگری می گفت : معتاد برای اینکه دیگران را معتاد کند سخنرانی نمی کند! تبلیغ چهره به چهره می کند...
12- به ملاآخوند همدانی اعتراض می کنند که این دهه مباحث تکراری بود و عیناً مانند سال قبل بود الا این یک جلسه! آخوند جواب میدهد معلوم شد که شما آن یک جلسه پارسال را غائب بودی!!
13-از شهید دستغیب نقل شده که : مردی زنی را به دوش گرفته بود و برای زیارت ضریح داخل حرم می برد، به او اشکال کردم که بدن او به بدن نامحرم میخورد و حرام است درحالیکه زیارت مستحب است! اینکار را نکن، گفت : نمیشود، من به زن همسایمان قول داده ام که حتما او را برای زیارت به ضریح برسانم!
14- ذکر اخلاص
مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُون (الشعراء/93)
به نظر می رسد مرور این آیه و معنای عمیق آن هنگامی که انسان مورد وسوسه انجام کاری برای غیر خدا قرار می گیرد، مفید باشد، آیا این شخص که جلب نظر او برای من مهم است می تواند مرا در دفع عذاب یاری دهد یا خود نیز محتاج یاری خداوند است؟! (مِنْ دُونِ اللَّهِ ای آلهتکم الذین تزعمون انّهم شفعاؤکم هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ بدفع العَذاب عنکم أَوْ یَنْتَصِرُونَ بدفعه عن أنفسهم)
تکرار این دعا هم مؤثر است :
خدایا مرا محتاج محبت و توجه دیگران قرار مده!
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم (محمد/7)
15- آقای لواسانی نقل میکرد: در درس آقای حکیم بودیم بحث درباره پرستو بود که آیا خون جهنده دارد یا ندارد؟ آقای حکیم فرمود: ندارد، در منزل ما پرستو بود و من سرش را بریدم و خون جهنده نداشت!
سیدی _ که الان از دنیا رفته است _ در درس حاضر بود. به آقای حکیم گفت: آقا آن پرستو از خارج به منزل شما آمده بود، یا در منزل شما زندگی میکرد؟
آقای حکیم فرمود: همانجا بود.
آن سید گفت: آقا، آن حیوان چیزی گیرش نمیآمد تا خون تولید بشود!
آقای حکیم گفت: لااله الا الله!
(جرعهای از دریا، ۳: ۵۲۸)
16- چندجمله اخلاقی از آیت الله بهجت
چند جمله اخلاقی از یکی از اساتید که توفیق شاگردی و انس و معاشرت با حضرت آیت الله بهجت را نیز داشته اند :
🔹حاج آقای بهجت به صلوات خیلی اعتقاد داشتند. می فرمودند: به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفتم، دیدم جمعیت به اندازه ای است که جای سوزن انداختن نیست، من سرم را پایین انداختم و صلوات فرستادم. بعد از لحظاتی دیدم کنار ضریح هستم.
🔹یکی از علماء خواب دیدند که سگی به ایشان حمله می کند، می فرماید متوسل شدم به اباعبدالله الحسین علیه السلام، آن سگ دور شد. وقتی بیدار شدم، فکر کردم متوجه شدم به دلیل این است که اخلاقم با مراجعینم خوب نیست، و راه حلش نیز توسل به سیدالشهداء علیه السلام است.
🔹[گاهی منافع و عادات نفسانی ما منشاء عبادات و خیرات ما میشود] شخصی از متدینین هفتاد هشتاد ساله گریه می کرد. از او پرسیدند چرا گریه می کنی؟ گفت: امروز فهمیدم هفتاد سال عبادتم برای خدا نبوده است! پرسیدند چرا؟ گفت : چون در مسجد جای مشخصی داشته ام امروز دیر رسیدم، جا پر شده بود. نماز خواندم ولی دیدم ضمیر من نمی پسندد. لذا فهمیدم این چند سال برای خدا نماز نخوانده ام!
🔹[می توانیم حالات، احساسات و نوع لذات را در وجود خود تغییر دهیم] یک آقایی بود که از هیچ چیز لذت نمی برد. می گفت حتی وقتی که غذا می خورم، لذت نمی برم، چون فکر می کنم که دارم یک کیسه ای را پر می کنم. فقط از نماز لذت می برم.
17-مداومت بر زیارت سیدالشهداء
🔹بعضی علما و بزرگان، هر روز توفیق مداومت بر زیارت عاشوراء داشتند و برخی با صدلعن و صدسلام می خواندند...
🔹میرزا ابراهیم محلاتی سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و عالمی از شیراز او را در خواب، در بهترین وضعیت دید ...
🔹آیت الله علامه امینی در خواب پسرش، توفیقات خود را از خواندن زیارت عاشورا می داند و نه از کتاب الغدیر و تدریس و تربیت طلاب و ...
🔹آیت الله میرزا سید علی آقای قاضی در عالم رؤیا به شخصی فرموده بود که پشیمانم چرا روزی یکبار زیارت عاشورا خواندم و بیشتر نخواندم!
🔸اگر هر روز توفیق خواندن زیارت عاشورا نداریم، لااقل در عمل به این سه جمله از امام رضا علیه السلام خوب است بعد از هر نماز یک سلام به اباعبدالله ع بدهیم، یک بار لعنت بفرستیم (اللهم العن اول ظالم ...) و این جمله را یکبار بگوییم : یالیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما .
🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع.
ای پشر شبیب، اگر میخواهی خداوند را طوری ملاقات کنی که هیچ گناهی برای تو ثبت نشده باشد، حسین علیه السلام را زیارت کن.
🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ.
ای پسر شبیب، اگر میخواهی در بهشت، در اتاقهایی همجوار با پیامبر و آلش قرار بگیری، بر قتله حسین علیه السلام لعنت بفرست.
🔹یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.
ای پسر شبیب اگر میخواهی ثواب کسانی که با حسین علیه السلام شهید شدند را داشته باشی، هرگاه یاد حسین علیه السلام میفتی، بگو ای کاش با شما همراه بودم تا به فوز عظیم نائل میشدم.
18- نَفَسها گامهایی بسوی مرگ!
🔹استاد مفیدی حفظه الله از قول آیت الله بهجت رحمت الله علیه می فرمودند : من تعبیری رساتر در بیان حقیقت زندگی دنیا و مرگ انسان از این جمله نهج البلاغه ندیدم که: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ» هر نفسی که میکشی یک گام بسوی اجل است. در حکایتی آموزنده در ارتباط با معنای گذر زمان، نقل کرده اند که ساعتی برای پادشاهی هدیه بردند. ساعت قشنگی بود و خیلی خوشش آمد و آن را در قصر گذاشت. بعد از چند روز که گذشت یکی از خدام قصر را صدا کرد و گفت این ساعت را بردار و نابود کن! گفتند چرا؟ گفت این چند روزه که اینجاست گذر زمان را به من نشان میدهد. او که کاملاً به این دنیا چسبیده بود و میخواست همیشه بماند از احساس گذر زمان واهمه داشت که مبادا از این تخت و تاج جدا شود ، هر حرکت ساعت، حکایت از جدایی می کرد و او را آزار می داد ... آن سلطان اگر این روایت را از امیرالمؤمنین دیده بود می پرسیدیم که ساعت را میخواهی محو کنی! نَفََسهایت را هم میتوانی محو کنی؟ با نَفَسهایت به عنوان یک ساعت همیشه حاضر نمیتوانی هیچ کاری کنی...
19- محبت امیرالمؤمنین علیه السلام
در دنیای امروز برخی چیزها مانند «آسایش و راحتی»، «برکت»، «تندرستى و عافیت»، «شادى و محبّت» و ... همچون درّ گرانبها و کیمیای نایابی است که بسیاری به دنبالش می گردند ولی آدرس درستی ندارند و به آن نمی رسند، این روایت که آدرس دقیقی از آن میدهد را دیدم و پسندیدم که شما هم ببینید و لذت ببرید :
پیامبر صلى الله علیه و آله : اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الْفَلَجُ وَ الْفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ الْبَرَکَةُ وَ الْعَفْوُ وَ الْعافیَةُ وَ الْمُعافاةُ وَ الْبُشْرى وَ النَّصْرَةُ وَ الرِّضا وَ الْقُرْبُ وَ الْقَرابَةُ وَ النَّصْر وَ الظَّـفَرُ وَ الْتَّمْکینُ وَ السُّروُر وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَنْ اَحَبَّ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ علیهالسلام وَ والاهُ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضْلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَنْ اُدْخِلَهُمْ فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَنْ یَسْتَجیبَ لى فیهِم وَ هُمْ اَتْباعى وَ مَنْ تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛(بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۹۲.)
آسایش و راحتى، کامیابى و رستگارى و پیروزى، برکت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت از سوى خداى متعال، بر کسى باد که على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم. بر پروردگار من است که خواسته مرا درباره آنان اجابت کند. آنان پیروان من هستند و هر که از من پیروى کند، از من است.
و اما یک نکته اینکه «محبت قلبی امیرالمؤمنین علیه السلام» چقدر کارساز است! و یک سئوال جدی اینکه برای «اقتدای به امامان و پذیرش ولایت آنان» دقیقاً چه کاری باید انجام بدهیم؟
20- آداب نقد خودی ها!
🔹 یک سفارش مهم متناسب با احوال امروز برخی خودیها !
🔹روایت سفارشات امام صادق علیه السلام به عبدالله ابن جندب (از علمای پارسا و بزرگ شیعه و راویان مورداطمینان درسده دوم هجری و از یاران امام صادق، امام کاظم وامام رضا علیهم السلام و دارای مقام رفیع نزد ایشان که امام رضا علیه السلام به او فرمود من و خدا و رسولش از تو راضی هستیم...) را مرور می کردم که سرشار از مطالب آموزنده و تذکرات مفید است و خوب است با تأمل مورد توجه قرار گیرد، اما جمله ای توجه مرا جلب کرد که نقل می نمایم :
🔹 یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَا تَقُلْ فِی الْمُذْنِبِینَ- مِنْ أَهْلِ دَعْوَتِکُمْ إِلَّا خَیْراً- وَ اسْتَکِینُوا إِلَى اللَّهِ فِی تَوْفِیقِهِمْ وَ سَلُوا التَّوْبَةَ لَهُمْ- فَکُلُّ مَنْ قَصَدَنَا وَ تَوَلَّانَا- وَ لَمْ یُوَالِ عَدُوَّنَا وَ قَالَ مَا یَعْلَمُ- وَ سَکَتَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَوْ أَشْکَلَ عَلَیْهِ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ ...
🔹 پسر جندب، درباره گنهکاران از همکیشان خود جز سخن نیک مگو از خدا براى آنها توفیق بخواه و توبه تقاضا نما، هر کس بما توجه کند و ما را دوست بدارد و با دشمنان ما رابطه دوستى نداشته باشد و فقط آنچه میداند بگوید و از آنچه نمیداند یا چیزى که بر او مشتبه است ساکت باشد اهل بهشت است ...
🔸 این جمله را قابل توجه کسانی میدانم که در این کشور به هر بهانه ای از وضع موجود حکومت و نظام (جریان خودی و انقلابی) زبان به گله و شکایت می گشایند و حتی برخی شایعات و شبهات را بی محابا مطرح میکنند درحالیکه اولاً در صحنه درگیری حق و باطل، نسبت به جبهه خودی نباید خصوصاً در رسانه ها و تریبون ها زبان انتقادی تندی داشت (لَا تَقُلْ فِی الْمُذْنِبِینَ مِنْ أَهْلِ دَعْوَتِکُمْ إِلَّا خَیْراً) ، ثانیاً به شبهات و شایعات توجه نکنیم و جز آنچه یقین داریم نگوییم (قَالَ مَا یَعْلَمُ- وَ سَکَتَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَوْ أَشْکَلَ عَلَیْهِ) ... (قید «ولم یوال عدونا» هم شاید گویای این حقیقت باشد که معمولاً چنین رویکردی مقدمه یا نشانه تمایل به دشمنان است!)
21- گزیده هایی از سفارشات امام صادق علیه السلام به عبدالله ابن جندب :
🔸1- شیعیان کسانی هستند که از بیگانگان چیزی طلب نمی کنند ...
🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یُعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّى ... لَا یُجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوّاً وَ لَا یَسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً- وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً
▫️پسر جندب شیعیان ما همنشین با دشمنان ما نیستند و از کینه توز ما درخواستی نمیکنند، گرچه از گرسنگى بمیرند!
🔸2- حسرت دنیای کفار (جلوه های تمدنی غرب) را نخوریم!
🔹طوبَى لِعَبْدٍ لَمْ یَغْبِطِ الْخَاطِئِینَ- عَلَى مَا أُوتُوا مِنْنَعِیمِ الدُّنْیَا وَ زَهْرَتِهَا- طُوبَى لِعَبْدٍ طَلَبَ الْآخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا.
▫️خوشا بحال آن بندهاى که غبطه خطاکاران را نخورد بواسطه مال دنیائى که بآنها داده شده، خوشا بحال بندهاى که در جستجوى آخرت است و کوشش براى آن مىکند .
🔸3- مسیر بندگی خدای متعال، نیاز به صبر و استقامت دارد تا سعادت دنیا و آخرت فراهم شود ...
🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِیعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ- وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمَامُ وَ لَأَشْرَقُوا نَهَاراً- وَ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ- وَ لَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُمْ .
▫️پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت بورزند ملائکه با آنها مصافحه خواهند نمود و ابر بر سرشان سایه میافکند و روزهاى روشن و تابان دارند و از بالا و پائین نعمت بر آنها فرو میریزد و هر چه از خدا بخواهند بایشان مىبخشد.
🔸4- دلخوش اعمال صالح خود نباشیم! بی باک از ارتکاب گناه به امید رحمت خدا نباشیم!
🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ یَهْلِکُ الْمُتَّکِلُ عَلَى عَمَلِهِ- وَ لَا یَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الْوَاثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ- قُلْتُ فَمَنْ یَنْجُو قَالَ- الَّذِینَ هُمْ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ- کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ فِی مِخْلَبِ طَائِرٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ- وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ .
▫️پسر جندب هر که بر عمل خود تکیه داشته باشد هلاک مىشود و آن کس که بىباکانه گناه میکند و دل برحمت خدا بسته نجات نخواهد یافت عرضکردم پس چه کسى نجات مىیابد؟ فرمود کسانى که بین امید و ترسند مثل اینکه دلهایشان در چنگال پرندهایست. بواسطه اشتیاقى که بثواب و ترسى که از عذاب دارند.
🔸5- چشم از خواب و زبان از کلام نگاه داریم!
🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ أَقِلَّ النَّوْمَ بِاللَّیْلِ وَ الْکَلَامَ بِالنَّهَارِ- فَمَا فِی الْجَسَدِ شَیْءٌ أَقَلُّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ وَ اللِّسَانِ- فَإِنَّ أُمَّ سُلَیْمَانَ قَالَتْ لِسُلَیْمَانَ - یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ النَّوْمَ- فَإِنَّهُ یُفْقِرُکَ یَوْمَ یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى أَعْمَالِهِمْ .
▫️پسر جندب هر چه میتوانى خواب شب و صحبت کردن روز را کم کن. در بدن انسان عضوى کمتر شکرگزارتر از چشم و زبان نیست مادر سلیمان به فرزندش گفت پسرم، بپرهیز از خواب چون خواب ترا محتاج و نیازمند میکند در روزى که مردم باعمال خود نیاز دارند.
🔸6- آیا نماز ما پذیرفته و قبول می شود؟!
🔹یا ابْنَ جُنْدَبٍ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فِی بَعْضِ مَا أَوْحَى- إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاةَ مِمَّنْ یَتَوَاضَعُ لِعَظَمَتِی- وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِی- وَ یَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِکْرِی وَ لَا یَتَعَظَّمُ عَلَى خَلْقِی- وَ یُطْعِمُ الْجَائِعَ وَ یَکْسُو الْعَارِیَ وَ یَرْحَمُ الْمُصَابَ وَ یُؤْوِی الْغَرِیبَ - فَذَلِکَ یُشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ- أَجْعَلُ لَهُ فِی الظُّلْمَةِ نُوراً وَ فِی الْجَهَالَةِ حِلْماً- أَکْلَأُهُ بِعِزَّتِی وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلَائِکَتِی یَدْعُونِی فَأُلَبِّیهِ- وَ یَسْأَلُنِی فَأُعْطِیهِ فَمَثَلُ ذَلِکَ الْعَبْدِ عِنْدِی- کَمَثَلِ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ لَا یُسْبَقُ أَثْمَارُهَا- وَ لَا تَتَغَیَّرُ عَنْ حَالِهَا.
▫️ پسر جندب، خداوند در بعضى از وحىهاى خود فرموده. من نماز کسى را مىپذیرم که در مقابل عظمتم تواضع کند و از شهوتها بخاطر من چشم بپوشد و روزش را بیاد من بپایان برد و بر مردم فخر نفروشد و گرسنه را سیر و برهنه را بپوشاند و گرفتار را رحم کند و غریب را پناه دهد چنین شخصى نورش مانند خورشید میدرخشد. در تاریکیها برایش نور و در جهالت حلم و بردبارى قرار میدهم بوسیله عزت خود او را حفظ میکنم و با ملائکه خویش محفوظش میدارم. مرا صدا میزند جوابش را میدهم، از من درخواست مىکند عطایش مىکنم. چنین بندهاى در نزد من همچون بهشت برین است که میوهاى بهتر از آن وجود ندارد و تغییرپذیر نیست.