نکته ای راجع به کتاب «اسلام و تجدد» آقای مهدی نصیری
امروز موفق شدم مطالعه کتاب «اسلام و تجدد» جناب آقای مهدی نصیری را به پایان برسانم اما پس از آن نتوانستم احساسات خودم را در این چند سطر بروز ندهم ... بنده به جدّ معتقدم در شناخت نسبت اسلام و تجدد، خلاء اینچنین نگاه صحیح و متقن و مستدل و مستند، منشاء بسیاری از مشکلات اجتماعی جامعه ماست، در زمانه ای که جبهه بندی و منازعه و درگیری همه جانبه اسلام و دشمنانش در همه میدانهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... به اوج خود رسیده و تمدن غرب با هیمنه و سیطره بی نظیر خود در طول تاریخ با نفوذ در همه سطوح فردی و اجتماعی و همه وجوه و لایه های زندگی اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و ...، همه مناسبتها و روابط را در جهت اهداف خود به انحراف و تباهی کشانده است، نداشتن بصیرت و نشناختن دشمن و نحوه دشمنی و نفوذ او منجر به انفعال و فریب و تسلیم و بعضاً تعظیم و همراهی با او میشود. از اینرو معتقدم ترویج و نشر این نگاه برای عموم مردم از اولویتهای تبلیغی رسانه ها و مبلغین دینی است، باید اثرهای هنری و رسانه ای و مستندهای بسیاری بر اساس این نگاه ساخته شود، باید مردم را به مطالعه چنین آثاری که بخوبی به تبیین این نگاه پرداخته اند، دعوت و تشویق نمود، حتی بنده مطالعه این اثر را (فارغ از برخی ایرادات و اختلاف نظرهای جزئی)، برای عموم طلاب حتی علما و اساتید! لازم و ضروری می دانم و اگر در حوزه، قدرت تصمیم گیری داشتم آنرا در برنامه درسی طلاب قرار می دادم، در بیان اهمیت این بحث و مطالعه این کتاب، گزافه گویی نیست اگر بگویم در هر منزلی کنار قرآن و مفاتیح و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و ... وجود این کتاب که در رابطه با بزرگترین مسئله مستحدثه زمانه ما به بیان معارف دین می پردازد و مؤمنین را متوجه بزرگترین منکر زمانه (به تعبیر آیت الله میرباقری) و ضرورت هوشمندی و مراقبه در قبال آن می نماید، ضروری است. و اما از همه مهمتر نقش این مسئله در امر فقاهت و اجتهاد است، به نظر می رسد تبیین نسبت «اسلام و تجدد» بیش از آنکه میبایست مدیران را در تصمیم گیریها و ساختارسازیها و فعالیتها از انفعال در برابر مدرنیته و محصولات آن رهایی بخشد و یا روشنفکران غربزده را در مواضع خود به تعادل رساند و یا قدرت تحلیل صحیح و انتظارات به جا نسبت به نظام اسلامی و کارآمدی آن به مردم بدهد و یا ... در «فقاهت و اجتهاد» دارای بیشترین اهمیت است، امروزه فقه میبایست (حتی در حداقلی ترین رویکرد خود) در مواجهه با تمدن غرب، نسبت به موضوعات مستحدثه اعلام موضع نماید و هیچ خطایی بالاتر از این نیست که فقیه، به موضوعات مستحدثه تمدنی، با همان نگاه موضوعات شرعی بنگرد و با همان روش واسلوب در صدد تعیین حکم برآید! عدم توجه و اعتقاد کافی به بطلان و انحراف تمدن غرب و خاستگاه و جایگاه نظام نیازمندیها و محصولات آن متناسب با دنیا طلبی و پرستش طاغوت و توسعه کفر و الحاد و ... ، یک فقیه را به راحتی در معرض توجیه و تأیید و برائت موضوعات و محصولات تمدن غرب قرار می دهد ، بنابراین به عقیده اینجانب در تطور و تکامل فقاهت، میبایست این مسئله مورد توجه جدی قرار گرفته و جهت کارآمدی در شیوه اجتهاد و فقاهت، قاعده مند گردد بطوریکه یک فقیه مبنائاً در رابطه با تمدن غرب، تمدن اسلامی و حیات طیبه مورد انتظار دین، اتخاذ موضع و مبنا نماید و متناسب با این موضع و قواعد آن به امر اجتهاد و فقاهت بپردازد ...
خلاصه اینکه از مطالعه کتاب «اسلام و تجدد» لذت بردم و با مطالعه برخی نقدهای دیگر اشخاص به این کتاب، بیشتر به ارزش کار جناب آقای نصیری پی بردم ! ...، این کتاب از لحاظ ساختاری و چینش و انسجام مباحث قابلیت بازنویسی و تکمیل و چاپ جدید دارد و البته هرچه زمان می گذرد بر ضرورت و اهمیت آن افزوده میشود...