چرا حجیت خبر واحد را به فروعات و حجیت ظواهر را به احکام محدود می کنیم؟ اساساً خبر واحد موثق غیرمحفوف به قراین در تولید چه نوع قضایایی می‌تواند کارکرد و کارایی داشته باشد؟

آنچه روشن است، برای تولید علوم انسانی اسلامی می بایست از همه ظرفیتهای علمی موجود بهره گرفت و از تجمیع قابلیتهای علوم موجود در جهت تنقیح علوم جدید استفاده نمود، نمی توان علمی مانند فلسفه را متصدی تولید علم انسانی اسلامی بدانیم و علم دیگری مانند اصول را از جرگه تولید و تکامل دانش حذف نماییم یا بی اثر بدانیم، هر کدام از این علوم می توانند نقشی در این صحنه کارزار ایفاء نمایند و البته شرط اساسی در حصول نتیجه مطلوب، مدیریت، طبقه بندی و سازماندهی ظرفیتهای هر علم در یک نقشه جامع و هماهنگ است که متأسفانه تا کنون واقع نشده است. برای دست یابی به نقشه جامع طبقه بندی علوم، قدم اول ظرفیت شناسی علوم است که در این راستا سه شاخصه «غایت»، «کارآمدی» و «روش» در هر علمی مورد بررسی قرار می گیرد، و در واقع بایستی تعریف مشخصی از غایت، کارآمدی و روش هر علم را به دست آورد و نسبت آن را با غایت، کارآمدی و روش علوم انسانی اسلامی مشخص نمود.

همچنین از آنجا که در تعریف و تفسیر علوم موجود از لحاظ غایت، کارآمدی و روش اختلافاتی وجود دارد می بایست به تعریف جامع و واحدی از این شاخصه ها دست یافت.

در مقوله «روش» و مبادی روش شناختی، بحث از «منبع» آن علم، یک شاخصه اساسی محسوب میشود و سه منبع برای تحصیل علوم انسانی قابل تصور است : «نقل»، «عقل» و «تجربه»، در یک تقسیم بندی اولیه سه علم اصول، فلسفه و فلسفه مضاف به هر علم را متناسب با این منابع می توان در طبقه بندی علوم در نظر گرفت.

آیت الله فیاضی در باره نقش فلسفه در تولید دانش اسلامی می فرماید: آنچه را که ما با عقل درباره هستی در تولید علوم انسانی اسلامی باید درک کنیم، از طریق روش فلسفی کشف می­کنیم، بنابراین فلسفه را می‌خواهیم برای اینکه یک معرفت جامعی و کلی‌نگری از کل هستی به ما بدهد تا در علوم انسانی که می‌خواهیم وارد شویم در یک جزء بدانیم که در کجا هستیم و در چه جایگاهی هستیم... همچنین فلسفه مادر علوم است.  شما در هر  علمی بخواهید وارد شوید یک مسائلی هست که به آنها به عنوان مبادی باید تکیه کنید، مبادی تصدیقی آن علم است و این مبادی تصدیقی همان مسائل فلسفی هستند که فیلسوف به آنها پرداخته و آنها را تحقیق کرده و به کرسی نشانده است. اما با اینحال، قدرت عقل در مواجهه با حقایق و معارف، کافی نیست چنانکه حتی فلاسفه ای مانند ابن سینا در مسئله معاد جسمانی می گوید باید به سراغ وحی برویم، بنابراین ضرورت توجه به نقل مشخص است. [1]

همچنین نقش علم اصول در پرداختن به منبع نقل و تولید علوم انسانی، قابل توجه می باشد، هر چند علوم انسانی اعم از گزاره های وصفی(حقیقی) و حکمی(اعتباری) است، و بخش اعظمی از اصول فقه (اصول عملیه) به دنبال کشف واقع و تولید گزاره های وصفی از حقیقت و واقعیات عالم نیست و به همین دلیل برخی مانند محقق اصفهانی، اصول علمیه را جزئی از اصول فقه نمی دانند! لیکن با تکامل علم اصول خصوصاً در مباحث الفاظ و مستقلات عقلیه می توان نقش علم اصول را در تولید علوم انسانی اسلامی جدی تر بررسی نمود اما با اینحال علم اصول روش استنباط از منابع نقلی است، و نسبت به استنباط از منابع عقلی و تجربی ناکارآمدتر است.

یکی از دریچه های توسعه کارآمدی علم اصول در استنباط گزاره­های توصیفی و حقیقی علوم انسانی اسلامی، حجیت خبر واحد در حوزه علوم اعتقادی و تکوینی است، و این سئوال که آیا خبر واحد برای تولید گزاره های عقیدتی نیز حجت است، از گذشته های دور در بین فقهاء مطرح بوده و مخالفین مشهوری دارد و حتی کسانی مانند سید مرتضی در الذریعه مدعی است که خبر واحد ثقه در احکام نیز حجت نیست! اما نظر مشهور این است که خبر واحد ثقه یا موثق در احکام و احیاناً اخلاق حجت است اما در مباحث عقیدتی حجت نیست. با اینحال اکنون یک سئوال جدی و قابل بحث این است که چرا حجیت خبر واحد را به فروعات و حجیت ظواهر را به احکام محدود می کنیم؟ و اساساً خبر واحد موثق غیرمحفوف به قراین در تولید چه نوع قضایایی می‌تواند کارکرد و کارایی داشته باشد؟

مخالفان حجیت ظنون در اعتقادات معتقدند که در حوزه اعتقادات به دنبال کشف واقع نفس الامری و تکوینی هستیم و این با کشف ناقض یا غیر کاشف سازگار نیست، (در کشف احکام، چون امکان یقین در همه موارد نیست، و به دنبال حجتی بین خود و خدای خود هستیم، خداوند ظنون خاصی را با شروط خاصی حجت قرار داده است، بنابراین از طریق کشف ناقص یا حتی غیر کشف می توان به قضایای اعتباری و مجعول (تکلیفی و تهذیبی) دست یافت اما در قضایای واقعمند و حقیقی نمی توان از طریق غیر کشف اقدام نمود) ممکن است در اعتباریات کشف واقع، مطرح نباشد، لهذا خبر واحد و محکی تفسیربردار (فهم های متفاوت) کفایت کند اما در جایی که مقصود نهایی کشف واقع و دریافت حقیقت است، حاکی موثق و حتی محکی تفسیربردار وافی و کافی نیست.[2] در پاسخ یه این ادعا به نظر می رسد اگر نتوانیم به واقع از طریق سنت محکی (دریافت مستقیم از معصوم) دست پیدا کنیم عدم حجیت خبر حاکی (خبر واحد) بی حجت و دلیل است، چرا که حجیت در گزاره های حقیقی و واقعی معنایی غیر از حجیت در گزاره های اعتباری دارد، در گزاره های اعتباری خصوصاً حکمی (احکام) معیار منجزیت و معذریت است و بر این اساس حجیت به معنای کفایتی است که موجب ایمنی از عقاب و تعلق ثواب می شود، هر چند در اینجا از حجیت خبر واحد، انتظار کشف واقع نداریم، اما در خصوص اعتقادات یا تکوینیات که حجیت خبر واحد حاکی از آنها به معنای «مستمسکی معتبر و مطمئن» است و نه تعذیر و تنجیز، اگر چه به دنبال کشف واقع هستیم اما نمی توانیم صرفاً بخاطر «عدم یقین»، «اطمینان» حاصل از وثوق اخبار معصومین را نادیده بگیریم، همچنانکه در سیره عقلاء، در کشف واقع، «اطمینان» حکم یقین منطقی دارد، و به قول ثقه یا خبر موثق اطمینان می کنند، یعنی با ظن منطقی معامله علم عرفی می کنند هرچند احتمال خطا هم بدهند اما به این احتمال خطا اعتنا نمی کنند، و اگر بخواهند به یقین منطقی خودشان را محدود کنند زندگی ممکن نیست! و شارع نیز سیره عقلاء را تأیید فرموده است[3]، در نتیجه این اطمینان همان حجیت خبر واحد است.

آیت الله فیاضی در رابطه با حجیت خبر واحد و ظهورات نکات دیگری مطرح فرموده­اند[4] که عبارت است از :

-    اعتقاد نیز یک عمل جوانحی است و اگر بپذیریم خبر واحد تنها در اعمال و احکام حجیت دارد، شامل عمل جوانحی نیز می شود، چرا که ملاک حجیت خبر واحد منحصر به عمل جوارحی نیست.

-    ظواهر اگر حجت نباشد، کلام امام صادق علیه السلام برای زراره هم حجت نیست چون که امام در زراره تصرف نمی کند و شهود ایجاد نمی کند!

-    ظهورات حجتند و همانطور که اصول فقه برای صحت دلالت و سندیت و ... راهکار ارائه می دهند اینجا هم در تولید علوم انسانی اسلامی و کشف واقعیات عالم، اصول فقه کاربرد دارد.

-    در اخبار واحده ممکن است عمومات و مطلقاتی باشد که حکم عقل نیز به عنوان قید لبی یا قید عقلی لحاظ شود، مثلاً عقل به عنوان یک دلیل مستقل که در کشف احکام حجت است، می تواند ولایت فقیه را اثبات نماید. (قرینه صارفه یا معینه) البته در علوم تجربی، معتقدند که هیچ یافته ای یقینی نیست چون ادعای شناخت و کشف همه عوامل تجربی وجود ندارد.



[1]  نشست بررسی ظرفیتهای علم اصول در تولید علوم انسانی اسلامی، مجمع عالی حکمت اسلامی

[2] همان، حجت الاسلام رشاد

[3] همان، حجت الاسلام فیاضی

[4] همان