همیشه شاد و خندان باشید!
این جمله را زیاد از مجریان تلویزیونی یا دوستان و اطرافیانمان میشنویم، آیا همیشه شاد و خندان بودن مطلوب است؟
مقدمه اول : انسان از لحاظ روحی و روانی، قطعاً یک حالت تعادل دارد و سلامت و آرامش روح و روان و طمأنینه قلبی مورد تأیید و تأکید خالق انسان است. بنابراین، برای رسیدن به حالت تعادل می بایست، میزان مطلوب نشاط و سرور و فرح و شادی و یا حزن و غم با دستورات دین سنجیده شود.
مقدمه دوم: نشاط و شادی و سرور و فرح و در مقابل، حزن و غم و هم و اندوه و ... ، قطعا تمام این اصطلاحات، از لحاظ معنا و مفهوم، کارآیی و آثار و تبعات متفاوت می باشند، باید در متون دینی برای تشخیص صحیح آنها، دقت و بررسی نمود، اما مسامحتاً در این نوشتار آنها را به یک معنا فرض می کنیم هر چند صحیح تر آن است بین آنها فرق بگذاریم مثلا شاید بتوان گفت انسان باید همیشه نشاط داشته باشد اما سرور و شادی و فرح دائماً مطلوب نیست، امام علی علیه السلام می فرماید: «مَن قَلَّ سُروره کان فی المَوتِ راحَتُه». امام علی علیه السلام می فرماید: «السرور یبسط النفس و یثیر النشاط».
مقدمه سوم: گاهی شادی و سرور با عنصری به نام «هیجان» آمیخته میشود که خروج از حالت تعادل است و به هیچوجه مطلوب نیست و به نظر می رسد نقطه مقابل آرامش روح و قلب و طمأنینه و آرامش رفتار است که در روایات از ویژگیهای انسان مؤمن، شمرده شده است، در اینجا وقتی از نشاط و سرور سخن می گوییم، نشاط و سرور منهای «هیجان» است.
آیا شادی و سرور دائماً مطلوب است؟ اگر بنای انسان، تمتع حداکثری از دنیا و لذتهای دنیا بود، قطعاً شادی و سرور مطلقا مطلوب بود، اما در وصف مؤمن فرموده اند: المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه، از نشانه های مؤمن حزن قلبی است، پس همیشه شاد و مسرور بودن مطلوب نیست. (اینکه چرا برخلاف تصور عموم مردم، حزن خوب و لازم است در روایات به مسائلی اشاره شده است...)، به عنوان مثال آیا یاد مرگ، با شادی و سرور قابل جمع است؟ در روایات بسیار بر روزانه یاد مرگ داشتن تأکید شده است در حالیکه اغلب شادی و سرور موجب غفلت از مرگ میشود. خصوصاً در جامعه ای که همه کششها و گرایشها بسوی لذات و شهوات و خوش بودن و شادی و سرور است، برای ایجاد تعادل لازم است مقداری عنصر «حزن» تزریق گردد که البته در مورد نوع و علت حزن خواهیم گفت.
آیا شادی و سرور مطلقاً بدون جهت (در جهت قرب و بندگی خدا باشد یا نباشد) مطلوب است؟ به نظر می رسد هر رفتار و حالتی را می توان در دو مسیر حق و باطل و دو دوجهت بندگی خدا یا استکبار علی الله فرض نمود و نتیجه گرفت هر رفتار و یا حالت خوب و مطلوب که در مسیر بندگی خدا نباشد ارزشی ندارد و مطلوب نیست، پس سرور و شادی که باعث قرب و تحقق بندگی خدای متعال نشود، مطلوب نیست و این معنای «اعوذ بک من کل سرور بغیر قربک» است.
آیا نشاط و شادی منحصراً در تفریحات (پارک و جنگل و دریا، شهربازی و سینما، و...) است؟ به نظر می رسد، با توجه به روایات درصد بالایی از نشاط، قابل استحصال از عبادات و مناسک شریعت است و تا حد زیادی انسان را از تفریح و تفرج بی نیاز می گرداند (اثبات این ادعا نیاز به بررسی روایی دارد که انشاء الله ارائه خواهد شد) و البته مواردی مانند نگاه به طبیعت، ورزشهایی چون سوارکاری، تیراندازی و شنا، صله رحم، برخورد خوش و مزاح و ادخال سرور و شادیهای مذهبی و .... به عنوان عناصر نشاط آور را می توان استثناء کرد.
آیا نبودن حزن و اندوه مطلوب است؟ برخلاف تلقی عموم مردم که حزن واندوه را نامطلوب می دانند، به نظر می رسد، اتفاقاً آنچه موجب تعادل روحی بلکه نشاط میشود، حزن است! البته نوع و علت حزن را مشخص فرموده اند از جمله حزن نسبت به بلاها و مصائب اهل بیت علیهم السلام خصوصاً سید الشهدا علیه السلام که آثار عجیبی بر سلامت روح و روان و کسب نشاط روحی دارد. وقتی هر روز سفارش به ذکر مصیبت ابا عبدالله علیه السلام میشود و یا امام زمان عج خطاب به سیدالشهداء می فرماید : « لَاَبکِینَّکَ صَباحَاً وَ مَساءَ ... فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً» نشان از حزنی دائمی و آثار مطلوب و برکات آن دارد.
علت، نوع و میزان حزن و فرح انسان با چه معیاری تنظیم و هماهنگ شود؟ به نظر می رسد هم تکویناً قلوب انسانهای مؤمن بخاطر اتصالشان به قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، و همچنین آمیخته بودن سرشت آنها به وجود امامان علیم السلام که فرموده اند «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا»، حالات روحی و قلبی آنها اعم از حزن و سرور، سخط و رضا، حب و بغض و ... بر مدار و محوریت امامان علیهم السلام باشد «یفرحون بفرحنا و یحزنون بحزننا» و نیز مطلوب است که انسان تلاش نماید بر حالات امام احوالش را تنظیم نماید، مثلاً در زمانیکه دائماً در منطقه کشتار شیعیان و زنان و کودکان بیگناه با بدترین وضعیت صورت می گیرد و میدانیم دل امام زمان عج از این وقایع و جنایات خون است، آیا می توانیم شاد و مسرور باشیم و به تفریح و تفرج بپردازیم؟!
«در مواردی، شادی و سرور در افراد موجب می¬شود که از مصالح معنوی و اخرویشان غافل شوند. چون شادی، خود به خود خوشایند است، انسان میل دارد این حالت ادامه پیدا کند. حال اگر ادامه¬اش به وسایل نامشروع باشد یا موجب انجام کاری نامشروع شود، در این صورت، ارزش منفی دارد. اما اگر به این حد نرسد، دست کم موجب غفلت¬هایی مثل غفلت از خدا و آخرت و غفلت از انجام تکالیف مهم اجتماعی انسان خواهد شد و به هر اندازه که انسان را از آنچه گـفتیم غـافل کند، در همان حد ارزش منـفی خواهد داشت. خـداوند متعال مـی¬فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون».
الا اى اهل ایمان، مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازند، و البته کسانى که به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند آنها به حقیقت زیانکاران عالمند».( محمد تقی مصباح یزدی، مشکات، ج 2، ص 303)
سئوال :
صراط مستقیم یعنی عدم افراط و عدم تفریط، آیا لذت نبردن افراط نیست؟
جواب:
افراط و تفریط موجب خروج از صراط مستقیم می شود، پس خوب است صراط مستقیم را بشناسیم تا از افراط و تفریط در امان باشیم، صراط مستقیم را نیز باید از قرآن و کلام و سیره معصومین (ثقلین) شناخت، کلام، سیره و سنت معصومین هم این بوده است که از حلال خدا هم دوری می کرده اند و به حداقل ضروری اکتفاء می نموده اند و بسیاری روایات بر این دلالت دارد که نه تنها باید از حرام دوری نمود (فی حرامها عقاب) بلکه خوب است به حداقلها اکتفاء نمود (فی حلالها حساب). انسان اگر هر چه می تواند بهره مندی خود را از مواهب، نعمات و لذات مادی دنیا کمتر کند، نه تنها افراط و تفریط نیست بلکه برای او بهتر است، تفریط آنجاییست که انسان را از دایره حلال خارج سازد و وارد محرمات کند، مثل آنکسی که به بهانه زهد از خانواده و نزدیکانش دوری می کرد و حقوق آنها را رعایت نمی کرد و در کوه زندگی می کرد و مورد توبیخ حضرت واقع شد و ....
سئوال:
آیا این نگاه شما، حرام کردن حلال خداوند نیست؟
جواب:
«حرام کردن حلال خداوند» درست نیست، اما خود داری کردن از حلال خدا نه تنها بد نیست! بلکه از جهات متعددی به نفع انسان است (در صورت نیاز به آنها اشاره خواهم کرد) ، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: «خوشا به حال کسى که براى خداوند، عزّ ذکره، فروتنى کند و از آنچه برایش حلال کرده نیز کناره گیرد بى آنکه از سنّت من روى گرداند؛ زرق و برق دنیا را کنار نهد، بى آن که از سنّت من منحرف شود ».(تحف العقول : 30 )
سئوال:
آیا اجتناب مطلق از زیباییها و لذتها درست است؟
جواب:
اولاً آیا زیبایی های دنیا ارزشی دارند ؟! یکی از رسالتهای شیطان این است که دنیا و لذات دنیا و شهوات دنیا و ابزار دنیا پرستی را در نظر مردم زینت کرده و زیبا جلوه دهد، آیات بسیاری اشاره به این مأموریت شیطان با تعبیر «زُیِّن» دارد، (مثل آیه زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا ، بقره/212) ، دنیا و مافیها در حقیقت امور پست و بی ارزشی هستند که در نظر انسان زینت داده شده و زیبا به نظر می رسد: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً (کهف/46) اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ (افزون طلبی) فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ... وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (حدید/20) زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران14) پس زینت و زیبایی های مادی دنیا هیچ ارزشی ندارند و آنچه نزد خداست (والباقیات و الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا) ، (والله عنده حسن المآب) ارزش دارد.
ثانیاً اجتناب مطلق یعنی چه ؟ اگر منظور این است که مطلقاً استفاده نکنیم که چنین چیزی را کسی نگفته، اگر منظور این است که در حد ضرورت استفاده کنیم، به نظر من این بهترین دستورالعملی است که می توان از دین آموخت.
پس هر چه از زینت و زیبایی های دنیا دوری کنیم، ضرر نکرده ایم بلکه عین سود و منفعت است و افراط و تفریطش در جایی است که مرتکب حرام شویم.
سئوال:
به نظر می رسد «حرص مال اندوزی و اشرافیگری» افراط است و «اجتناب از لذات دنیا» هم تفریط!
جواب:
«حرص مال اندوزی و اشرافیگری» صحیح نیست اما اینها حد افراط برای دوری از دنیا و لذات و شهوات دنیا نیستند! توضیح اینکه اعتدال، افراط و تفریط در مورد همه مسائل و موضوعات ، کارآیی و کاربرد ندارد، مثلاً نمی توان گفت عدم شرب خمر تفریط است و زیاد نوشیدن آن افراط است و باید حدوسط را رعایت کرد! بلکه در بسیاری امور گفته اند هرچه بیشتر انجام دهی کم است! و حد ندارد! مانند تحصیل علم، ذکر خدا، نیکی به پدر و مادر، دوری از شیطان، نداشتن حب دنیا و ... ، بله اگر انسان در زهد و دوری از دنیا از صراط مسقیم و دستورات شرع و دین خارج شود و مرتکب حرام گردد، همانطور که برخی مرتاضان و راهبان اینگونه اند، اشتباه است، اما کسی نگفته که بهره گیری حداقلی از دنیا و مواهب و نعمات و لذات دنیا مذموم است بلکه روایات بسیاری مدح کرده اند که در صورت نیاز تقدیم می گردد.
سئوال:
مگر خداوند نفرموده است که انسان هدف خلقت است و همه چیز را برای او خلق کرده ام و در تسخیر او قرار داده ام، چطور لذت بردن از این دنیا درست نیست؟
جواب:
اگر خداوند فرموده است که یا ابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک، در جای دیگری هم فرموده است، و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، هدف خلقت، عبادت و بندگی و تقرب به خدای متعال است (و انّ الی ربک المنتهی)، پس باید دید که آیا بهره مندی ما از دنیا و مافیها به شکلی باشد که منجر به بندگی و تقرب به خدا میشود و این نحوه و سبک زندگی را باید از دین آموخت و به نظر می رسد بر اساس آیات و روایات، شاه کلید سبک زندگی اسلامی، بهره مندی حداقلی (در حد ضرورت) از حلال دنیاست.
سئوال:
آیا معصومین از دنیا لذت نمی برده اند؟
جواب:
معصومین علیهم السلام، رسالت خود می دیده اند که در حد فقیرترین مردم زندگی کنند، هر چند رعایت حد فقراء بخاطر جایگاه و منزلت ایشان است اما هر کس در مقام امامت (به معنای عام) قرار می گیرد (چنانکه ما هم دعا می کنیم وجعلنا للمتقین اماماً) شایسته است در حد ضعیف ترین مأمومین خود زندگی کند و البته برتر از آنها در معنویات و ایمان و اخلاق باشد. معصومین علیهم السلام بهترین الگو در سبک زندگی هستند و مبنای ایشان هم بهره مندی حداقلی از مواهب و نعمات بوده است، البته قطعاً ما نمی توانیم مانند آنها کمترین بهرهها را از زندگی مادی و تمتعات دنیایی و مواهب و نعمات و لذات داشته باشیم اما می توانیم در مسیر آنها گام برداریم و خود را شبیه بسازیم.
سئوال :
سلام. گمان میکنم آیات (زین...) منظور زینتهایی است که در مقابل خدا قرار بگیره و ترمز انسان بشه در راه کمال.
ان الله جمیل یحب الجمال، علما و امامان و رهبران باید سطح حداقلی داشته باشند در عرف جامعه. به این مطلب توجه کنید. میگویند خرید گل برای مجالس اصراف است چون گل عمر نهایت دو روزه دارد و دور ریخته میشود بهتر است مخارج خرید گل صرف ایتام شود اما توجه ندارند اگر گل خریداری نشود صنعت پرورش گل نابود و بچه های باغبان و باغدار و گلخانه دار و گارگران و باربران و توزیع کنندگان گل یتیم میشوند.در حقیقت پول میان اقشار مردم دست اندرکار گل تقسیم میشود صرف معیشت حلال. همین نگاه برای آیینه کار.طلا کار. کاشیکار.و....هنرهای معماری اسلامی. اگر مکانهای عمومی عام المنفعه زیارتگاه به این هنرها مزین نشود.کجا این هنرها بکار میرود. منازل بنده و شما؟
جواب :
- درست میفرمایید، دنیا و مخلوقات خداوند (مال و بنون و ...) از آن جهت که نظام احسن و صنع خداوند است، قطعاً زیباست و آنچه زشت است حب دنیا است (زین للناس حب الشهوات من النساء و ....) و هر آنچه در مسیر بندگی خدای متعال نباشد. پس آنچه ملاک زیبایی و زشتی است، کارآمدی در جهت بندگی خداوند است، با این معیار بلا و مصیبت و کشته شدن و از دست دادن جان (شهادت) و مال (انفاق) هم زیبا میشوند چنانکه فرمود «ما رأیت الا جمیلا» و غرق شدن در لذات مادی و رفاه و شهوات هم قبیح و زشت میشود.
- عرض بنده این بود که نمی توان برای هر چیزی حدوسط و افراط و تفریط تصور نمود از جمله لذت مادی دنیا، و در این موارد هرچه بهره حداقلی برده شود بهتر است اما اگر مصر به تعیین حد وسط هستید، می گویم حد وسط همان بهره مندی حداقلی (در حد ضرورت) از لذات، سرور و رفاه دنیاست و حد افراط آن حرص و ولع به دنیا و حد تفریط آن حرام کردن حلال خدا و به تعبیر شما اجتناب مطلق است.
- آیا میبایست سبک زندگی و نوع و میزان مصرف را با نوع و میزان تولید هماهنگ کنیم یا برعکس؟ نوع و میزان تولید باید با مصرف صحیح هماهنگ شوند ؟ صنعت یا هنری که جایگاهی در سبک زندگی اسلامی ندارد همان بهتر که از بین برود و دست اندرکارانش به فکر شغل صحیحی باشند، همچنانکه مقام معظم رهبری فرمودند سینمایی که به ارزشهای اسلام و انقلاب نپردازد همان بهتر که تعطیل شود! تحمل و تحقق این قاعده ممکن است کمی ناگوار و سخت باشد اما بالاخره حق همین است!
- آیینه کاری های حرم ائمه، گنبد طلا، زرق و برق مساجد و مصلی و حرم امام و... و امثال اینگونه تشریفات و تجملات برای بنده حل نشده است! بعید می دانم اگر امام زمان هم بودند، کاشی کاری حرم امام رضا و گنبد طلا را بر نان شب محرومین و مستضعفین و ازدواج و شغل آنها ترجیح می دادند. بله حرم اهل بیت و مساجد باید دارای جلال و شکوه و عظمت و وسعت باشد اما اینها به طلاکاری و آینه کاری و امثالهم نیست و لذتی هم که از اینها برده میشود چه توجیهی دارد؟!
- لذتهای معنوی قابل مقایسه با لذتهای مادی نیستند، لذتهای مادی کوچک و حقیر، زودگذر، همراه با درد و رنج و زحمت و دارای آثار و تبعات منفی است در حالیکه لذتهای معنوی بی انتهاء و نامحدود هستند در واقع لذات هم انواع و مراتبی دارد، متناسب به سه بعد وجود انسان (روح و قلب، عقل و فکر، جسم و جوارح) سه سطح لذتهای معنوی، لذتهای عقلی، لذتهای حسی وجود دارند که این مراتب اگر در جهت خدا و آخرت باشند ارزشمند است و در آنها افراط و حدوسط معنا ندارد و اگر در جهت دنیا و مافیها باشد پست و بی ارزش است و باید به صفر برسد و تفریط در آن معنا ندارد.