در واکنش به حقوقهای نجومی، گاهی سخنان عجیبی شنیده میشود، از جمله اخیراً وزیر بهداشت افاضه فرموده اند که : به نظرم وزیر پولدار خوب است، چون وقتی پولدار باشد، خودش را وقف می کند و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کند. در ضمن شائبه ای هم به وجود نمی آید که او می خواهد از این فرصت برای خودش، خانواده و نزدیکانش استفاده کند. وزیر پولدار بخشنده است، با دید وسیع تری نگاه می کند و در ایجاد فرصت برای دیگران، سخاوتمند است.

هر چند اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند اما بالاخره این سئوال مطرح میشود که آیا وزیر غیر پولدار! خودش را وقف کار و خدمت نمی کند؟ آیا به دنبال موقعیت و فرصت برای خودش و خانواده اش است؟ آیا بخشنده و سخاوتمند نیست؟ آیا این ویژگیها منحصر در انسان ثروتمند است؟!

بد نیست به این مناسبت چند سئوال مطرح نموده و در حد بضائت پاسخ دهیم :

  • آیا ثروت خوب است؟ آیا ثروتمند بودن خوب است؟!

  • آیا شخص ثروتمند غالباً خود را وقف امور خیر می کند و بخشنده و سخاوتمند می شود؟!

اولاً باید بین تولید ثروت (درآمدزایی) و مصرف آن تفاوت قائل شد، چرا که تولید ثروت که حاصل کار و تلاش و برنامه است، نه تنها مذموم نیست بلکه بسیار مورد سفارش است خصوصاً آنکه در بعد اجتماعی، ثروت به قدرت جبهه حق و اعتلای پرچم اسلام بیانجامد. اما در بعد شخصی گاهی سفارش شده است که تلاش و کوشش برای تحصیل رزق مادی، متناسب با مصرف حداقلی (در حد ضرورت) روزانه باشد یعنی بطور متوسط روزانه قدری فعالیت نماید که مصرف حداقلی او را پاسخگو باشد و بقیه وقت خود را به مسائل مهمتری (مانند تحصیل معارف دین و علم و مهارت و یاری جبهه حق و خدمت به نظام و امور خیریه و ...) بپردازد هرچند اغلب این موارد در جامعه اسلامی، روزی مادی را همراه خود دارد. همچنین گاهی کسب درآمد برای امور خیریه و تقویت امور جبهه حق، خود از آن جمله مسائل مهمتر از کسب معیشت مادی شخصی است.

بنابراین کار و تلاش برای تولید ثروت و درآمدزایی و ایجاد اشتغال و تقویت تولید داخلی و ... مورد تأیید است و اما کم و کیف مصرف، بنابر روایات، در بعد شخصی، حالت ایده آل و مطلوبش، به اندازه حداقلهای ضروری برای زندگی زاهدانه است و بیش از آن مصرف غیر صحیح و مذموم است. چرا که به رفاه (بیش از حد مطلوب) و اسراف و تجمل و ... می انجامد. یکی از مصادیق مصرف غیر صحیح، «ذخیره» است که به نظر می­رسد در اسلام ذخیره اموال مورد تأیید نیست بلکه خلاف آن سفارش شده است، (مگر مواردی که لازمه تقویت نظام اسلامی و مطابق با مصالح آن باشد)، جمع آوری مال در روایات مذموم شمرده شده است چنانکه امام رضا علیه السلام فرموده اند : لا یجتمع المال إلّا بخصالٍ خمس: بخلٍ شدید و اَمَلٍ طویلٍ و حرصٍ غالِبٍ و قطیعةِ الرّحم و ایثار الدنیا علی الآخرة (بحار/73/128)

و اما انسان ثروتمند غالباً چه ویژگیهایی دارد ؟

یک سنت الهی و قاعده غالبی تکوینی در جهان وجود دارد که طبعاً اغلب انسانها را در بر می گیرد، و آن اینکه نعمت، رفاه و ثروت انسان را از یاد خدا غافل می کند و سرگرم چرب و شیرین دنیا می گرداند.

  • فصلت/51: وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلى الإِنْسانِ أَعْرَضَ وَنَئا بِجانِـبِهِ وَ إِذا مَسَّـهُ الشَّـرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِیضٍ؛

  • وَلَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِـبادِهِ لَبَـغَوْا فِى الأَرْضِ وَلـکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِـبادِهِ خَبِیرٌ بَصِـیرٌ؛

  • الأنعام/44 : فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ؛

بنابراین اغلب اینطور است که اهل دنیا ثروتمند هستند و اهل آخرت فقیر چنانکه امام صادق علیه السلام فرموده است: کُلَّما أزدَادَ العَبدُ إیماناً ازدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ.

ثروتمندان معمولاً اهل دنیا هستند و گرفتار صفاتی چون بخل، حرص و طمع، خودخواهی و خودپسندی و فخرفروشی و ... هستند.  آیا اگر انسان وقتی که تا حدی به ثروت می رسد، احساس بی نیازی و اغناء می کند و می بخشد و حرص و ولع او از بین می رود؟! یا به فرمایش امام کاظم علیه السلام، هرچه بیشتر از آب شور دریای دنیا می خورد بیشتر تشنه میشود تا جائیکه هلاک شود ؛ مثل الدّنیا مثل البحر کُلَّما شَرِبَ منهُ العطشانُ اِزْدادَ عطشاً حتی یَقْتُلَهُ (بحار/78/311)

اگر اهل دنیا شویم، خداوند فقر و احساس نیاز را بین دوچشممان قرار می دهد که همواره بدنبال دنیا و ثروت دنیا و ذخیر مال دنیا بدویم! من أصبح و أمسی و الآخرة اکبر هَمِّهِ جعل الله الغنی فی قلبه و جَمَع لهُ امرُهُ  ولم یخرُج من الدّنیا حتی یستکمِلَ رزقَهُ و من اصبح و أمسی و الدنیا اکبر همِّهِ جعل الله الفقر بین عَیْنَیهِ  و لم یَنَلْ من الدنیا إلّا ما قَسِمَ له و شتّت امره

اگر نخواهیم در حق آقای وزیر بی انصافی کنیم، در صحبتهای ایشان نکات خوب و جالبی هم بود که به آن اشاره می شود : «من سال هاست دیگر به این پول ها نیاز ندارم، چون سبک زندگی ام همان سبک قدیم پدر و مادرم است و اهل ولخرجی و تجملات نیستم... هر کسی برای خودش شکلی از زندگی را تعریف می کند و بسرعت هم می گذرد. چیزی که از انسان باقی می ماند، فرزندان و اعمال اوست.... از سبک زندگی ام خوشحالم و برایم مهم نیست دیگران چه قضاوتی درباره زندگی ام انجام می دهند. فقط آن چیزی که برایم مهم است، رابطه بین خودم و خداست. این که در رفتارمان نفاق وجود نداشته باشد و ظاهر و باطنمان یکی باشد.»