🔹کتمان «تجربه» روشن برجام و حقانیت آشکار «ایستادگی و مقاومت» با «دروغ» و «وعده» منافع ملی
🔸وقتی به نصیحت و تذکر ولی امر جامعه توجه نکنیم، مجبور میشویم پنج شش سال کشور را معطل اشتباه محض خودمان کنیم تا ناکامی مذاکره با دشمنان «تجربه» شود، درحالیکه می توانستیم بدون آنکه شکستی را تجربه کنیم، با اعتماد و اطمینان به تجربیات و نصایح امام جامعه، انتخاب درست تری داشته باشیم و سالها حرکت کشتی انقلاب اسلامی را متوقف یا کند نکنیم...
در این ناکامی بزرگ برجام، دلخوش به «تجربه» کسانی هستیم که نصیحت بزرگان را باور نمی کردند و میبایست این مسیر بن بست را تا آخر میرفتند و انتهای مسدود این راه را مشاهده می کردند تا صداقت و حقانیت تابلوی بن بست ابتدای مسیر را باور کنند...
🔸اکنون تجربه ناموفق برجام را به عنوان دستاوردی بزرگ میشماریم که عامل مصونیت بسیاری افراد خواهد بود از اشتباه انتخاب مسیر اعتماد و سازش بجای مسیر ایستادگی و مقاومت ... و نیز اتفاقات مهم اخیر نظیر اسقاط پهباد آمریکا، توقیف کشتی انگلیس، رد پیام ترامپ، پیروزیهای جبهه مقاومت و یمن و ... همه حقانیت و حسن عاقبت «ایستادگی و مقاومت» را آشکار ساخته است، اما، چه میشود که پس از این تجربیات گرانقدر بازهم زمزمه مذاکره و سازش از برخی مدعیان تدبیر و سیاست می شنویم؟! آیا حق برای آنها روشن نشده است و هنوز ابهامی در راه و مسیر درست دارند یا مشکل از جای دگر است؟!
🔸آیه 6 سوره انفال می فرماید: «یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ» ؛ ای پیامبر! از میان یاران و اصحاب تو کسانی هستند که پس از روشن و آشکار شدن حق، با تو بر سر آن مجادله می کنند!
🔸با مروری بر شأن نزول این آیات متوجه خواهیم شد همان کسانی که با پیامبر بر سر جهاد و ایستادگی و مقامت مجادله می کردند، امروز مانند ایشان با ولی امر بر سر ایستادگی و جهاد و مقاومت مجادله میکنند با اینکه پس از تجربه ناکامی برجام، حقانیت ایستادگی و بطلان سازش و مذاکره آشکار و روشن شده است ...
🔸شأن نزول این آیه، جریان جنگ بدر است که پیامبر همراه 313 نفر از مدینه بسوی منطقه بدر آمدند تا کاروان تجاری ابوسفیان را مصادره نمایند، لکن این کاروان تجاری وقتی متوجه سپاه پیامبر شدند به قافله قریش پناه بردند، با اینحال جبرئیل دستور حمله به کاروان قریش و وعده پیروزی را به پیامبر ابلاغ کرد و پیامبر دستور بسیج و نبرد را اعلام کرد، برخی یاران رسول خدا ص از کثرت و قدرت دشمن ترسیدند و اعتراض نمودند، ابتداء ابوبکر برخاست و گفت: افراد قافله قریش زیاد است و ممکن است نتوانیم در مقابل کثرت افراد و ازدیاد نفرات آنها تاب مقاومت بیاوریم، پیامبر به ابوبکر فرمود بنشیند و دستور آمادگی و جهاد داد، سپس عمر برخاست و گفته ابوبکر را تکرار کرد، پیامبر به او نیز دستور نشستن داد، سپس مقداد از جا برخاست و گفت: یا رسول اللّه اگر چه افراد قریش زیاد هستند ولى ما مردانه خواهیم جنگید و از آنها به دلهاى خویش هراس و ترس راه نخواهیم داد و مانند بنىاسرائیل نخواهیم بود که به موسى گفته بودند: «اذهب انت و ربّک فقاتلا انّا هاهنا قاعدون؛ تو با خداى خود بجنگ با فرعونیان برو، ما در اینجا مى نشینیم» بلکه ما مى گوئیم که ما هم با شما در این جنگ به نبرد و کارزار خواهیم پرداخت. پیامبر مقداد را دعا کرد. پس از مقداد، سعد بن معاذ از جا برخاست و گفت: یا رسول اللّه پدر و مادرم فداى تو باد و کلماتى که مقداد گفته بود، تکرار کرد. رسول خدا رو به اصحاب کرد و فرمود: خداوند در این جنگ به من وعده فتح و پیروزى داده است و به هیچ وجه در وعده خداوند خلافى وجود نداشته و ندارد. سپس این آیات سوره انفال بر پیامبر نازل گردید.
🔸طبعاً چنین کسانی که در جبهه خودی جای خوش کرده اند و بخاطر حفظ منافع شخصی، حزبی و سیاسی خود حاضرند هر حقی را پایمال و به هر باطلی متمسک گردند، برای کتمان حق و جلوه نمایی باطل، چاره ای ندارند که به مردم «دروغ» بگویند! لذا روزی از آفتاب و گلابی برجام گفتند روزی مردم را از سایه جنگ ترساندند، روزی از خزانه خالی سخن گفتند و امروز وعده فقر و نیاز میدهند که لازم است برای رفع آن نیاز و تأمین منافع با هرکسی مذاکره نمایند!
🔸خوب است در اینجا به این روایت اشاره نمایم که اشاره به عاقبت ترجیح منافع دنیایی بر منافع دینی دارد :
امام علی علیه السلام فرموده اند: لا یترک الناسُ شیئاً من أمر دینهم لاستصلاح دنیاهم إلّا فتح الله علیهم ما هو أضرّ منه ؛ مردم بخشی از دین را به انگیزه اصلاح امور دنیوی خود رها نمیکنند؛ مگر آنکه خداوند برای آنها چیزی پیش میآورد که زیانش از آن اصلاح بیشتر است. (نهجالبلاغه، حکمت103)
🔸و اما خداوند در قرآن کریم، آیات آخر سوره مجادله از دسته ای افراد تحت عنوان «حزب الشیطان» در مقابل «حزب الله» سخن می گوید که ظاهرا غیر از کفار و یهود و ... و دشمنان داخلی هستند که در جامعه مؤمنان حضور دارند و دو شاخصه و ویژگی را برای آنها می شمرد، «دوستی با دشمنان خدا» (الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) و «دروغگویی» (ألا إِنَّهُمْ هُمُ الْکَاذِبُونَ) دو ویژگی آنهاست. دروغ بهترین ابزار ایشان برای کتمان حق و توجیه باطل و فریب مردم و حفظ مواضع و منافعشان است...
🔸امام رضا در روایتی خطر ایشان را از دجال بیشتر دانسته است چون باعث آمیختگی حق و باطل و ایجاد فتنه می شوند:
امام رضا علیهالسلام می فرمایند: «إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال. فقلتُ: بماذا؟ قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافق» (وسائل الشیعه؛ ج ۱۶؛ ص ۱۷۹)، « همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنهگری برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. گفتم: برای چه؟ فرمود: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته میشود و مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود.»