بررسی نظریه فهم اجتماعی نص 

شهید صدر

فقها در مواجهه با موضوعات جدید و مستحدثه، تلاش می کنند که با ابداعات و نظریات جدید بتوانند بر پویایی فقه بیافزایند و شاید یکی از این دریچه ها به سوی پویایی فقه، نظریه فهم اجتماعی نص می باشد که روشی برای توسیع در ظهورات کلام شارع و تعمیم موضوع به غیر از موضوعات منصوص است.

شهید صدر معتقد است بسیاری از منصوصات، در مقام پاسخگویی به راویان و متناسب با موقعیت مخصوص آنان بوده است و اگر بخواهیم به دلالت لفظی این منصوصات اکتفاء کنیم، حکم را محدود به موضوعی خاص و در موقعیتی خاص نموده ایم، اما اگر نص را با  فهمی اجتماعی فراتر از ظهورات الفاظ ادراک نماییم به حقیقت گستره احتمالی این احکام نزدیک تر می شویم.

دلالات ظهور کلام که بر پایه دلالت لفظی و سیاقی استوار است، در فرایند فهم نصوص به کار گرفته می شود و از لحاظ لفظی و زبان شناختی، سطحی از معنا و مفهوم نص را نمایان می سازند اما فراتر از جنبه لفظی و زبان شناختی فهم نص و ظهور لفظی کلام، جنبه اجتماعی فرایند فهم نص است که شهید صدر با الهام از کتاب «فقه الامام الصادق علیه السلام» نوشته شیخ محمدجواد مغنیه، آن را مطرح نموده است.

ارکان نظریه «فهم اجتماعی نص» عبارت است از :

-       انسان اجتماعی است و با دیگر عقلا دارای اشتراک در فهم است،

-       آگاهی مشترک و ذهنیت هماهنگ، بر پایه ارتکازات عمومی و دریافت های مشترک در عرصه های گوناگون اجتماعی از جمله عرصه تشریع و قانونگذاری وجود دارد، مانند بحث «مناسبتهای حکم و موضوع» در فقه که بر پایه ذهنیت عرفی و بدیهی یکسان و ارتکاز تشریعی عمومی، به تعمیم موضوع فراتر از ظهور لفظی حکم می شود (مثال نجس شدن بواسطه نجاست که فراتر از لفظ منصوص لباس، به هر شیئی تعمیم داده میشود)

-       این آگاهی و ارتکازات مشترک و هماهنگ اجتماعی، سبب توسعه فهم نسبت به نصوص شده و ظهور لفظی را موسع یا مضیق می سازد.

قواعد نظریه «فهم اجتماعی نص» عبارت است از :

-       در عبادات منصوص، فهم ارتکازی اجتماعی جایز نیست و تنها دلالت زبانی و لفظی حجیت دارد چرا که ارتکازهای اجتماعی در فهم نظام غیبی عبادات ناکارآمد است.

-       دلیل حجیت فهم اجتماعی نیز همان حجیت ظهور است زیرا همانطورکه ظهور لفظی کلام برای اهل لغت و زبان حجت است، ظهور اجتماعی کلام نیز برای انسان اجتماعی حجت است و به اعتبار اینکه فرد اجتماعی است فهم اجتماعی خواهد داشت و شارع نیز این روش فهم را تأیید کرده است.

دو سئوال مهم که شهید صدر مطرح نموده و البته پاسخ آنرا به فرصت دیگری حواله داده است :

-       ملاک و میزان و حدود و ثغور فهم اجتماعی معتبر در فهم نص چیست؟

-       با توجه به تغییر ارتکازات به تناسب شرایط اجتماعی، چگونه ارتکازات اجتماعی قابل استفاده در فهم نصوص هستند؟

و اما سئوال مهمی که باید مورد دقت قرار گیرد :

-       آیا قیاس به لحاظ دقت عقلی و برهانی، دقیق تر از ارتکازات عرفی در تعمیم موضوع و توسیع و تضییق ظهورات نیست؟

در نقد این نظریه به نظر می رسد می بایست بین «فهم اجتماعی نص» با «تعمیم موضوع بر پایه ارتکازات عرفی»، تفاوت قائل شد، فهم اجتماعی نص بر ضرورت توسعه معنا و مفهوم الفاظ با ملاحظه اقتضائات و ضرورتها و الزامات حیات اجتماعی و حکومتی تأکید دارد که در کلام بسیاری از فقهای متأخر نیز دیده می شود، اما تعمیم موضوع بر پایه ارتکازات عرفی، در واقع توسعه موضوع بر پایه قیاسی پنهان است که موجه به نظر نمی رسد.