چرا موضوع «دنیا و حب الدنیا» ؟

1- برای رسیدن به محبت و معرفت خداوند و رهایی از دنیای پست مادی لازم است دنیا را بشناسیم :

-       امام حسین علیه السلام : مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَفیها.(آنرا راها خواهد کرد)

      2- منشاء همه خطاها و اشتباهات و گناهان و معاصی حب دنیاست، حب الدنیا رأس کل الخطیئه،



ویژگیهای دنیا

1-    دنیا، دنیای پستی است .

-       دنیا (بسطامی)

عشق دنیا بجز خسان نرسید//جز ریاضت به عاقلان نرسید

شت بیچاره آنکه دنیا خواست//هر چه را بست دل به آن نرسید

هر که دنیا به آخرت نفروخت//هم از این مانده و هم به آن نرسید

دنیاى ممدوح

اول باید معناى دنیا را بفهمیم که منظور آن چیست و چه رابطه‏اى با آخرت دارد؟

در چهل حدیث از قول مجلسى مى‏فرمایند: «هر چه باعث رضاى خداى سبحان و قرب او شود
آخرت است اگر چه بحسب ظاهر از دنیا باشد» مثل تجارت و زراعات و صناعات که مقصود از آن‏ها
معیشت عیال باشد براى اطاعت خدا و براى کارهاى خیر پس اگر همین دنیا را به دیدِ آخرت و
«الدنیا مزرعة الاخرة» نگریست آخرت است و ممدوح مى‏باشد.

به عبارت دیگر اگر دنیا را دار التربیة و دارالتحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات
دانست و از این دید از آن استفاده کرد ـ ممدوح است و مدرسه است.

حضرت امیر وقتى شنید که شخصى مذمّت دنیا را مى‏کند فرمود:

«انّ الدنیا دار صدقٍ لِمَن صَدَقَها ودارُ عافیةٍ لِمَن فَهِمَ عنها ودارُ غِنَىٍ لمن تَزَوّد منها ودار موعظةٍ
لِمَن اتِّعَظَّ بها، مسجدُ اَحبّاء اللّه‏ ومُصَلّى ملائکة اللّه‏ ومهبطُ وحىِ اللّه‏ ومَتْجَرُ اولیاء اللّه‏ ـ اکتسبُوا فیهَا
الرّحمة ورَبَحُوا فیها الجنّة...».

 پس انسان داراى دو دنیا است، تا اینکه خود را در کدامیک قرار دهد ـ پُل و مزرعه یا جایگاه و اقامتگاه؟

اوّلى دنیاى ممدوح است و دومى دنیاى پَست است

 

چیست دنیا از خدا غافل شدن / پى قماش و نقره و فرزند و زن

مال را کز بهر دین باشى حمول /  نعم مال صالح خواندش رسول

آب در کشتى هلاک کشتى است /  آب در بیرون کشتى پشتى است

چونکه مالِ ملک را از دل براند /  زان سلیمان خویش جز مسکین نخواند

 

دنیاى پست

دنیا از دَنى و پست است که افعل التفضیل است که مذکرش اَدنى است و مؤنثش همین دنیا است
«اَفْضَل وفُضلا»

تمام آیات و روایاتى که ذمّ دنیا را مى‏کند منظور دنیاى پست است که آن را انسان از دیدِ جایگاه و اقامتگاه نگاه کند.

باید دانست که حقیقت دنیا پست است و اگر ممدوح است به آن اعتباراتى است که در روایت امیرالمؤمنین گذشت.

 

مجو درستى عهد از جهان سست بنیاد

 که این عجوزه عروس هزار داماد است

 

-     «إِعْلَمُوا أَ نَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِـبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکاثُرٌ فِى الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ
أَعْجَبَ الکُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِـیجُ فَتَراهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَفِى الآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِـرَةٌ مِـنَ اللّهِ
وَرِضْـوانٌ وَمَا الْـحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الغُرُورِ».

 

-       «وَما الحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ و لَلدّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ».

 

-       «الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً وَغَـرَّتْـهُمُ الحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هـذا وَما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ».

لعب یعنى حرکاتى که غرض عقلایى ندارد و اگر از روى هواى نفس هم نیست مثل بازى بچه‏ها
لهو یعنى حرکاتى که غرض عقلایى ندارد و از روى هواى نفس است و براى تلذذ نفس انجام
مى‏شود ـ البته لعب و لهو مثل فقیر و مسکین هستند اگر با هم بیایند فرق در معنا را دارند ولى اگر
جداگانه بیایند هر دو به یک معنایند «اذا اجتمعا افترقا وادا افترقا اجتمعا» خیلى‏ها گفته‏اند که این آیه
شریفه لذائذ دنیا را بنابر درجه بندى طول عمر بیان فرموده یعنى در چند سال اول لعب بعد لهو بعد زینت سپس تفاخر (به قبیله و زور بازو و...) سپس تکاثر...

 

-     قال الصادق علیه‏السلام: (زندگى دنیا همچون نقشى است که سر آن تکبر و چشم آن حرص و گوشش
طمع، زبانش ریا و دستش شهوت و پایش عجب و خودپرستى و قلبش غفلت و رنگ آن فنا و نتیجه
و آینده آن زوال و نیستى است پس کسى که آن را دوست بدارد به دام تکبر و آز و طمع و شهوت و
خودپسندى و غفلت افتاد و سرانجامش دوزخ است).

 

-       حکمت 77 نهج البلاغه صبحى صالح درباره ارزش دنیا و سه طلاقه کردن آن توسط حضرت امیر.

-     امام رضا(ع): لا یجتمع المال إلّا بخصالٍ خمس: 1) یخلٍ شدید 2) و اَمَلٍ طویلٍ 3) و حرصٍ غالِبٍ 4) و قطیعةِ الرّعد 5) و ایثار الدنیا علی الآخرة (بحار/73/128)

-     امام کاظم(ع): مثلُ الدُّنیا مثلُ الحَیَّةِ مسُّهما لیّنٌ و فی جَوْفِها السَّمُّ القاتِلُ، یحذَرُها الرِّجالُ ذوُوا العُقُولِ و یهوی إلیها (به سویش می‌روند) الصبیانُ بأیْدیهم (بحار/78/311)

-       امام کاظم(ع): مثل الدّنیا مثل البحر کُلَّما شَرِبَ منهُ العطشانُ اِزْدادَ عطشاً حتی یَقْتُلَهُ (بحار/78/311)

-       ارزش دنیا نزد مؤمن: امام کاظم(ع): إنَّ اعظم النّاسِ قدراً الّذی لا یری الدّنیا بنفسِهِ خَطَرا (باارزش) (کافی12)

-       بهشت بهای بدن: إنّ أبدانَکم لیس لها ثمنٌ إلا الجنّةُ فلا تبیعوهَا بغَیرِها. (همان)

-       شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُبِدُنْیاهُ، وَ شَرُّ مِنْ ذلِکَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیْرِهِ. فرمود: بدترین افراد کسى است که آخرت خود را بهدنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرىبفروشد. (من لا یحضره الفقیه : ج ۴، ص ۳۵۳، ح ۵۷۶۲ چاپ جامعه مدرّسین )

-     ان أشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الاخرة  بدبختترین بدبختان کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد . (کنز العمال، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۱۶۵۹۳)

-       قالَ صلّى اللّه علیه و آله : ثَلاثَةٌاخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى : الضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُالْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.

سه چیز است که از آن ها براى امّت خود احساس خطر مى کنم :۱- گمراهى ، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند.۲- گمراهى ها و لغزش هاىبه وجود آمده از فتنه ها. ۳- مشتهیات شکم ، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى .

-     من رُزِقَتُقىً فَقَد رُزِقَ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ   هر کس تقوا روزى ‏اش شود، خیر دنیا و آخرت روزى او شده است.
(نهج الفصاحه، ح ۳۰۱۵)

-       خسر الدنیا و الآخرة : امام علی(ع): من باع آخرَته بدنیاه خسرهما (غررالحکم)

 

-       حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه‌ای//گفت یا خوابیست یا وهمیست یا افسانه‌ای

گفتمش اینان که می‌بینی چرا دل بسته‌اند//گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه‌ای

 

2-     دنیا جای راحت طلبی نیست (حدیث قدسی) :

من شش چیز را در شش جا قرار دادم ولی مردم آن را در شش جای دیگر طلب می‌کنند و هرگز به آن نمی‌رسند:

ـ من علم را در گرسنگی قرار دادم ولی مردم آن را در سیری دنبال می‌کنند.

ـ من عزّت را در نماز شب قرار دادم ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می‌جویند.

ـ من ثروت را در قناعت قرار دادم، ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می‌کنند.

ـ من استجابت را در لقمة حلال قرار دادم ولی مردم آن را در قیل و قال دنبال می‌کنند.

ـ من بلندمرتبگی را در تواضع قرار دادم ولی مردم آن را در تکبر می‌طلبند.

ـ من راحتی را در بهشت قرار دادم ولی مردم آن را در دنیا طلب می‌کنند.

توضیحات

- درون از طعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی، رشد علمی و روحی با راحتی جسم و بدن حاصل نمی شود، سیری و راحتی با علم و تقوی سازگاری ندارد.

- عبادت خداوند بخصوص عبادت خاص مؤمنین و مقربان، عزت بدنبال خواهد داشت.

- قناعت بزرگترین ثروت است، بهره مندی از مواهب و نعمتهای دنیا وسیله ای است برای لذت ، بنابراین خود نعمتها هدف نیستند بلکه هدف لذت انسان است، لذت نیز نسبی است، اینطور نیست که معیار و میزان ثابتی نسبت به همه افراد داشته باشد، شخصی از نعمتی بیشترین لذت را می برد و شخص دیگر کمترین لذت را، البته انگیزه و نگرش انسان هم در کسب لذت بی تأثیر نیست، بنابراین می توان تصور نمود که انسانی با یک نگرش خاص، بیشترین لذت را از کمترین نعمت داشته باشد، و این نگرش چیزی جز قناعت نیست، آنچه بین انسان قانع و بین انسانهای برخوردار از نعمتهای بسیار مشترک است لذت است و فرق بین ایندو میزان نعمتهای مادی است ، بنابراین نعمت مادی بخودی خود موجب لذت نیست بلکه قناعت موجب بهره مندی و لذت می گردد چرا که بسیاری افراد برخوردار فاقد ابتهاج و لذتند در مقابل، بسیاری افراد تهی دست، سرشار از لذت و ابتهاجند.

- رسیدن به اهداف و خواسته های مشروع، از طرق مشروع و حلال ممکن است، و در این بین ، آنچه از همه مؤثر تر است، لقمه حلال است، چون سوخت اعمال صحیح باید سالم باشد، غذای فاسد، نتیجه فاسد خواهد داشت، (سوره مؤمنون، آیه 51 ، کلو من الطیبات و عملوا صالحا) چه غذای روح و چه غذای جسم و البته غذای جسم مقدم بر غذای روح است چرا که جسم ظرف روح است و مظروف سالم در ظرف سالم می ماند، عقل سالم در بدن سالم است.

- یکی از قواعد و سنتهای خداوند این است که تواضع و خشوع و فروتنی در مقابل خدا و بنده خدا موجب بزرگی و عظمت و عزت در نزد خدا و در قلب خلق خدا است، تکبر سرچشمه بدیهاست. گرطالب فیضی افتادگی آموز

- دنیا دار سختی و بلاست، بخاطر ماهیت پست و دون دنیا و محدودیت ماده ، مزاحمتها ، تضادها، تقابلها صورت می گیرد و نیز بخاطر شیطان و جنودش، صفات بد بروز پیدا می کنند و همواره با صفات خوب در تنازع هستند و این تنازع نیز سختی ها و بلا می آفریند. البته خداوند این سختی و بلا را عامل رشد مؤمنین قرار داده است.

 

الدنیا سجن المؤمن

-     پیامبر اکرم : یا اباذَر، اَلدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِن وَ جَنَّةُالْکافِرِ، وَ ما اصْبَحَ فیها مُؤْمِنٌ إلاّ وَ هُوَ حَزینٌ، وَ کَیْفَلایَحْزُنُ الْمُؤْمِنُ وَ قَدْ اوَعَدَهُ اللّهُ انَّهُ وارِدٌ جَهَنَّمَ.

اى ابوذر، دنیا زندان مؤ من و بهشت کافراناست ، مؤ من همیشه محزون و غمگین مى باشد، چرا چنین نباشد و حال آن که خداوند به او در مقابل گناهان و خطاهایش وعده مجازات و دخول جهنّم را داده است .(امالى طوسى : ج ۲، ص ۱۴۲، بحارالا نوار: ج ۷۴، ص ۸۰، ح3)

 

-     داستان: روزی یک یهودی خدمت حضرت امام حسن رسید؛ در حالی که آن حضرت سوار بر اسب مجللی بودند و او بسیار فقیر بود.  گفت جد شما پیامبر فرموده است: «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است». حال من با این درماندگی در زندان هستم یا شما؟! آیا شما با این شکوه و جلال، اهل سعادت هستید و معتقدید من اهل دوزخم؟ حضرت فرمود: اگر تو مقامات ما را در آخرت می‌دیدی، می‌دانستی که دنیا با همة نعمت‌هایش، زندان ماست و اگر عذاب‌هایی را که خدا برای تو مهیا فرموده است می‌دیدی، همین فقر و بدبختی هم در نظرت بهشت می‌بود! (از کتاب انسان شناسی در قرآن اثر آیت الله مصباح یزدی)

-       اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُون.[1]

«مومنین، آنچه را که اهل خوش‌گذرانی و لذت‌گرایی در دنیا سخت و نامطبوع می‌دانند، مطبوع و خوشایند می‌بینند و با آنچه وحشت اهل دنیا را برمی‌انگیزاند، انس دارند.»

 

3-     دنیا فنا پذیر است و برای کسی نمی ماند :

روز عاشورا امام حسین(ع) می‌خواست مردم را نصیحت کند. سوار بر اسب یا شتر شدند ولی مردم هلهله و همهمه می‌کردند نمی‌گذاشتند حرف بزند، دفعتاً‌ اشاره‌ای کردند که همه ساکت شدند که غالباً می‌گویند این یک کرامتی بود یک تصرف ولایتی بود که حضرت اشاره کرد که همه ساکت شدند وگرنه اینها آرام نمی‌شدند حرف حضرت را بشنوند حالا سخنرانی می‌کند برای 30 هزار لشگر بلندگو هم نیست دو روز هم هست که آب نخورده برای چنین مردمی هم می‌خواهد صحبت کند، حالا در این شرایط ببینیم حضرت چه مطلبی را می‌خواهد بگوید: «عبادالله إتّقوالله» بندگان خدا تقوا پیشه کنید، «و کونوا من الدنیا علی خلد» از دنیا برحذر باشید... اگر قرار بود دنیا برای کسی باقی بماند یا کسی در دنیا باقی بماند سزاوارترین مردم بندگان شایستة خدا و اولیاء خدا بودند، اگر دنیا ارزشی داشت خدا آن را به بندگان خوب خود می‌داد.

امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا فرمود:

«عِبادَ اللهِ اِتَّقُوا اللهَ َوَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیا عَلی حَذَرٍ، فَاِنَّ الدُّنیا لَوْ بَقِیَتْ لاَحَدٍ أَوْ بَقِیَ عَلَیها اَحَدٌ کانَتِ الانبِیاءُ اَحَقٌّ بِالبَقاءِ وَ اَوْلی بِالرِّضی وَ اَرْضی بِالقَضاءِ؛

بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا برحذر باشید که اگر بنا بود دنیا برای فردی همیشه باش و یا فردی برای همیشه در دنیا بماند پیامبران برای بقاء سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوش‌آیندتر بود (ولی هرگز!!)

غَیْرُ اَنَّ الله تَعالی خَلَقَ الدُّنیا لِلْبَلاءِ وَ خَلَقَ اَهْلَها لِلْفَناءِ فَجَدیدُها بالٍ و نَعیمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرورُها مُکْفَهِرٌّ، (وَ المَنْزِلُ بُلْغَةٌ وَ الدّارُ قُطْعَةٌ، فَتَزْوَدُّوا: فَاِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی؛)

چراکه خداوند دنیا را برای کهنه شدن (و یا امتحان) آفریده و اهل آن را برای فانی شدن خلق نموده است. پس تازه‌هایش کهنه و نعمت‌هایش زایل و شادی آن به غم و اندوه مبدّل خواهد شد.

 

خطبه حضرت در صبح عاشورا :

الحَمدُ للّه‏ِ الّذى خلق الدنیا فَجَعَلها دار فناءٍ وزَوال، مُتَصّرِفَةً بِاَهلها حالاً بعدَ حال (که پیوسته اهل خود را از حالى به حال دیگر درآورد)  فالمغرور مَن غَرَّتْه (فریب خورده کسى است که فریب دنیا خورد ) والشقّى مَن فَتِنَتْه (بدبخت کسى است که دنیا گمراهش کرد ) فلا تَغُرَّنکم هذه الدنیا (پس فریب دنیا نخورید ) فانّها تقطع رجاء مَن رَکَن الیها  (دنیا امیدواران خود را ناامید می کند ) وتُخَیِّبُ طمع مَن طَمِعَ فیها (طمعکاران خود را محروم مى‏کند) »[2].

«عِبادَ اللهِ اِتَّقُوا اللهَ َوَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیا عَلی حَذَرٍ، فَاِنَّ الدُّنیا لَوْ بَقِیَتْ لاَحَدٍ أَوْ بَقِیَ عَلَیها اَحَدٌ کانَتِ الانبِیاءُ اَحَقٌّ بِالبَقاءِ وَ اَوْلی بِالرِّضی (جلب خشنودی آنان اولی) وَ اَرْضی بِالقَضاءِ (راضی تر به این قضای الهی بودند)؛ غَیْرُ اَنَّ الله تَعالی خَلَقَ الدُّنیا لِلْبَلاءِ (کهنه شدن) وَ خَلَقَ اَهْلَها لِلْفَناءِ فَجَدیدُها بالٍ (تازه‌هایش کهنه) و نَعیمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرورُها مُکْفَهِرٌّ (تبدیل به غم و اندوه میشود) (وَ المَنْزِلُ بُلْغَةٌ وَ الدّارُ قُطْعَةٌ، فَتَزْوَدُّوا: فَاِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی؛)

امام حسین علیه السلام : وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیا حُلْوُها (شیرینی اش) وَ مُرُّها (تلخی اش) حُلْمٌ  (رؤیا، خواب و خیال) وَ الاِْنْتِباهُ (آگاهی، بیداری، هوشیاری) فِى الاْخِرَةِ

-     داستان مرگ حضرت موسی بعد از 2500 سال و اینکه به ازرائیل گفت عمر من مانند خوابی بود... (کتاب قصص الانبیاء)

-       امام سجاد: کسی که دنیا را دوست بگیرد مانند کسی است که آب را در دست بگیرد و از لای انگشتانش بیرون رود.

-     پیامبر اسلام(ص): خداوند دنیا را خانة گرفتاری و بلا و آخرت را خانة جزا قرار داده پس بدی دنیا را سبب پاداش آخرت و عوض آن معین کرده ـ دنیا زودگذر است و به سرعت پیموده می‌شود پس از شیرینی آن بگذرید که به تلخی جدا شدنش نمی‌ارزد. پس لذت امروز را به خاطر سختی فردا رها کنید و تا می‌توانید خود را از وابستگی‌های دنیا نجات دهید جهت آبادی دنیا تلاش نکنید چرا که خداوند خرابی‌اش را مقدّر نموده.

 

 

4-     اگر به دنبال دنیا باشی خدا به اندازه ای مشخص می­دهد اما آخرش عذاب دردناک است :

-       الاسرا/18 مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُور

آن کس که (تنها) زندگى زودگذر (دنیا) را مى‏طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم- و به هر کس اراده کنیم- مى‏دهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى‏سوزد در حالى که نکوهیده و رانده (درگاه خدا)است

[مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ (زندگی زودگذر دنیا) عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا (نکوهش شده و رانده شده از درگاه خدا)]

-     مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ‏ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ(15) أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ  وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(هود/16)

آنان که زندگى و زینت این دنیا را بخواهند، پس همه مزد کردارشان را در این جهان مى‏دهیم و در آن نقصانى نمى‏بینند. (15) اینان کسانى هستند که در آخرت جز آتش نصیبى ندارند و هر چه کرده‏اند ناچیز شود و هر چه به جاى آورده‏اند باطل است. (هود/16)

تفاوت دار با حیات، چرا در دنیا حیات گفته شده است و در آخرت دار؟

-       انعام /44 ، مائده 5 و 6، نسا 110

-     آبادی دنیا در نظر روشنفکران غربی : توسعه تمدن موجود، حاصل تحول در روش علوم و مبتنی بر مذهب‌‌گریزی بشر است؛ ماکس وبر این نکته را نیک دریافت کرده است. از نقطه‌‌نظر او، اگر ما در معنای دین‌‌داری تحول ایجاد کنیم و دین‌‌داری را دنیا‌‌پرستانه معنا نمائیم و ادعا کنیم که اساسا دعوت ادیان صرفا برای فلاح و رستگاری در این جهان و آبادانی دنیا است؛ آن‌‌هم آبادانی دنیا به مفهومی که در توسعه مادی تعریف می‌‌شود، در این صورت، این دینداری حامی توسعه است و با آن همراهی می‌‌کند. از همین رو، مذهب پروتستان در غرب شکل گرفت تا شکست کلیسا را جبران نماید. (رجوع شود به : ماکس وبر، «دین، قدرت، جامعه (ترجمه احمد تدین)»، تهران، انتشارات هرمس، ص 413ـ 301)

 

5-   قناعت و بهره مندی حداقلی و در حد ضرورت از دنیا و مواهب دنیایی مطلوب است، تلاش برای بدست آوردن دنیا نتیجه ندارد :

-     ابن مسعود که یکى از دانشمندان اصحاب رسول اکرم بود روزى وارد اتاق پیغمبر (صلى الله علیه و آله ) شد، در حالى که حضرت روى حصیر خوابیده بود. همین که پیغمبر از خواب بیدار شد، ابن مسعود ملاحظه کرد اثر چوبهاى خشک و زبر حصیر روى بدن پیامبر دیده مى بود. با مشاهده این وضع عرض کرد: یا رسول الله ! اگر صلاح است ، براى اتاق خواب شما وسایل آسایش تهیه کنیم ؟ حضرت فرمود: ابن مسعود! وسایل آسایش این دنیا، برایم مهم نیست . زیرا من همانند مسافرى هستم که پس از استراحت اندک در سایه درختى ، به سوى مقصد حرکت کند. اینجا خانه اصلى من نیست که در آبادى آن بکوشم [3]

 

-     قال الصادق علیه‏السلام: «من اصبَحَ واَمْسَى والدّنیا اکبرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّه‏ الفقرَ بین عَینَیْهِ وشَتَّتَ اَمْرَهُ ولم ینل
مِنَ الدنیا الاّ ما قُسِمَ له ـ وَمَن اصبَحَ واَمْسى والاخرة اکبر همّة جَعَل اللّه‏ الغِنى فى قَلْبِه وجَمَع له
اَمْرَه»

 

 

6-     با اصلاح آخرت، دنیا هم اصلاح میشود :

-       امام علی(ع): من اصلَحَ امرَ آخرتهٍ اصلَحَ اللهُ لَهُ اَمْرَ دُنیاهُ (غررالحکم)

-       امام علی(ع): من عمل لِدینِهِ کفاهُ اللهَ أمره دُنیاهُ .

-     من کان همّه الآخرة جمع اللّه شمله، و جعل غناءه فى قلبه، و أتته الدّنیا و هى راغمة، و من کان همّه الدّنیا فرّق اللّه أمره، و جعل فقره بین عینیه، و لم یأته من الدّنیا إلّا ما کتب له‏ - رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود : کسى که همه اندیشناکى او آخرت باشد، خداوند کار و بارش را پیوسته مى‏دارد و غناى خود را در دل او مى‏نهد و دنیا با خوارى به سوى او مى‏آید...

-       علیک بالآخرة تَأتِکَ الدُّنیا صاغرةً (غررالحکم) به آخرت بپرداز دنیا ذلیل و تسلیم تو می‌شود.

-     امام علی علیه السلام : راه دنیا و آخرت، راه شرق و غرب، اگر به سمت دنیا بروی به هیچکدام نمیرسی و اگر به سمت آخرت بروی به هردو میرسی.

-     قال الصّادق «علیه السلام»:  فَإِنَّ الدُّنْیَا خَلَقَهَا اللَّهُ تَعَالَى بِمَنْزِلَةِ ظِلِّکَ إِنْ طَلِبْتَهُ أَتْعَبَکَ وَ لَا تَلْحَقْهُ أَبَداً وَ إِنْ تَرَکْتَهُ تَبِعَکَ وَ أَنْتَ مُسْتَرِیحٌ

همانا خداوند، دنیا را همچون سایه تو آفریده؛ اگر در پی آن باشی تو را به سختی و مشقت اندازد و هرگز به آن نخواهی رسید و اگر آن را پشت سر اندازی، خود به دنبال تو آید در حالی که تو آسوده ای.

-     امام صادق(ع):  من أصبح و أمسی و الآخرة اکبر هَمِّهِ جعل الله الغنی فی قلبه و جَمَع لهُ امرُهُ (امور زندگیش را سامان می‌دهد) ولم یخرُج من الدّنیا حتی یستکمِلَ رزقَهُ (روزیش را کامل مصرف می‌کند) و من اصبح و أمسی و الدنیا اکبر همِّهِ جعل الله الفقر بین عَیْنَیهِ  (همیشه خود را فقیر و محتاج ببینید) و لم یَنَلْ من الدنیا إلّا ما قَسِمَ له و شتّت امره (کارهایش شفته و همیشه یک گوشه کار لنگ است).

-     رسول اکرم(ص): ان الله جلَّ جلالُهُ أوحی الی الدُّنیا أنْ اَتْعِبی (به رنج و زحمت بینداز) مَنْ خَدَمَکِ (هر که به دنبال اوست) وَ اخْدِمی مَنْ رَفَضَکِ (در خدمت کسی باش که به تو بی‌اعتناست.)

-     امام علی(ع): من أصلح سریرتَهُ أصلَحَ الله علانیَّتَهُ و من عمل لِدینِهِ کفاهُ اللهَ أمره دُنیاهُ و من أحْسَنَ فیما بینَهُ و بین اللهِ أحْسَنَ اللهُ ما بینَهُ و بین النّاس.

آن کس که درونش را اصلاح کند خداوند ظاهرش را اصلاح می‌نماید و هر کس برای دینش کار کند خدا دنیایش را کفایت می‌کند و آن کس که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد.

-       امام حسن علیه السلام : وَاعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأنَّکَ تَعیشُ أبَدا، وَاعمَلْ لاَِّخِرَتِکَ کَأنّکَتَمُوتُ غدَا

در دنیا چنان برنامه ریزى کن( از نظر اقتصاد و صرفه جوئى و) مثل آن که مى خواهى همیشه دوام داشته باشى ، و نسبت به آخرت به نوعى حرکت و کارکن مثل این که فردا خواهى مُرد. (کلمة الأمام الحسن علیه السلامص ۳۷، بحارالأنوار. ج ۴۴، ص ۱۳۸، ح ۶٫)

-     امام حسین علیه السلام در مسیر حرکت به جانب کوفه : « فَإِنْ تَکُنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفیسَةًفَدارُ ثَوابِ اللّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُوَ إِنْ تَکُنِ الأَمْوالُ لِلتَّرْکِ جَمْعَهافَما بالُ مَتْرُوک بِهِ الْمَرْءُ یَبْخَلُوَ إِنْ تَکُنِ الاَْرْزاقُ قِسْمًا مُقَسَّمًافَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِى الْکَسْبِ أَجْمَلُوَ إِنْ تَکُنِ الاَْبْدانُ لِلْمَوْتِ أُنـْشِأَتْفَقَتْلُ امْرِء بِالسَّیْفِ فِى اللّهِ أَفْضَلُعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ یا آلَ أَحْمَدَفَإِنّى أَرانى عَنکُمْ سَوْفَ أَرْحَلُدر »

زندگى دنیا گرچه نفیس و پربهاست، ولى پاداش خدا در جهان دیگر بالاتر و پربهاتر است و اگر سرانجامِ جمع آورى مال و ثروت، ترک نمودن آن است، پس نباید مرد براى آن بخل ورزد و اگر روزى‌هاى بندگان، تقسیم و مقدَّر شده است، پس کمىِ حرصِ مرد در کسب، زیباتر. و اگر بدن ها براى مرگ آفریده شده است، پس کشته شدن مرد در راه خدا چه بهتر. درود بر شما اى خاندان پیامبر، که من به زودى از میان شما کوچ خواهم کرد.

 

 

7-    ولایت اهل بیت علیهم السلام بزرگترین سرمایه اهل ایمان در دنیا :

گروهى از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت حضرت نشسته بودند که ایشان فرمودند: خزانه هاى زمین و کلیدهایش در نزد ماست ، اگر با یکى از دو پاى خود به زمین اشاره کنم ، هر آینه زمین آنچه را از طلا و گنج ها در خود پنهان داشته ، بیرون خواهد ریخت !بعد، با پایشان خطى بر زمین کشیدند. زمین شکافته شد، حضرت دست برده قطعه طلایى را که یک وجب طول داشت ، بیرون آوردند! سپس فرمودند: - خوب در شکاف زمین بنگرید! اصحاب چون نگریستند، قطعاتى از طلا را دیدند که روى هم انباشته شده و مانند خورشید مى درخشیدند. یکى از اصحاب ایشان عرض کرد: - یا بن رسول الله ! خداوند تبارک و تعالى این گونه به شما از مال دنیا عطا کرده ، و حال آنکه شیعیان و دوستان شما این چنین تهیدست و نیازمند؟ حضرت در جواب فرمودند: - براى ما و شیعیان ما خداوند دنیا و آخرت را جمع نموده است . ولایت ما خاندان اهلبیت بزرگترین سرمایه است ، ما و دوستانمان داخل بهشت خواهیم شد و دشمنانمان راهى دوزخ خواهند گشت ![4]

 

 

برزخ

«میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین تعلقات است هر چه آن‏ها کمتر باشد برزخ و قبر

انسان گشاده‏تر و روشن‏تر و مکث انسان در آن کمتر است و لذا براى اولیاء خدا بیش از سه روز عالم

 

قبر و برزخ نیست» (آن هم براى همان علاقه طبیعى و تعلق جیلّى). البته شنیده ام که برزخ برای انسانهای مؤمن به اندازه یک لیوان آب خوردن طول میکشد.

مرگ

 

-          قال على علیه‏السلام: عجبتُ لمن نسى الموت وهو یرى من یموت .

-          سعدى شیرازی:

جوانمردا چه کنى سرایى را که اوّلش پَستى و میانش مَستى و آخرش سستىِ منتهى به نیستى

است؟

-          سعدى شیرازى :

یا من بدنیاه اشتغل قد غره طول الأمل

الموت یأتى بغته والقبر صندوق العمل

اى کسى که به دنیاى خود مشغول گردیده است، آرزوهاى طولانى و دراز مدت او را فریفته است. مرگ، ناگهانى در آید. و گور، صندوق عمل انسان است

-          امام حسین علیه السلام :  وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیا حُلْوُها وَ مُرُّها حُلْمٌ وَ الاِْنْتِباهُ فِى الاْخِرَةِ

بدانید که دنیا شیرینى و تلخى‌اش رؤیایى بیش نیست، و آگاهى و بیدارى واقعى در آخرت است.

حب الدنیا

حب الدنیا رأس کل الخطیئه

رسول‌الله(ص): لکل شی آفة و آفة امّتی حب الدّنیا و الدّرهم.

در احادیث داریم که «حُبُّک لشى‏ء یُعْمى ویُصِمَّ»

قال امیرالمؤمنین علیه‏السلام «مَنْ عشق شیئا اَعْشى بصرَه وامرضَ قلبه، فهو ینظُرُ بعین غیر صحیحه
ویسمع باُذُنٍ غیر سمیعه قد خَرَقتِ الشهوات عقلَه واَماتَتِ الدنیا قلبه»

یعنى حُبّ دنیا مانع شناخت حقائق است.

دو تا از علامات حبِّ دنیا عبارتند از:

1ـ خوف از مرگ

2ـ تلخى و یا ترک عبادت و مناسک و ریاضات شرعیه

-       رسول اکرم(ص): حُب الدنیا و حب الله لا یجتمعانِ فی قلبٍ ابداً. (تنبیه الخواطر/362)

-     ناکامی محبت به دنیا : امام صادق(ع): من تعلَّق قلْبُهُ بالدنیا تعلَّقَ قلبُهُ بثلاثِ خصالٍ: همٌ لا یفنی (اندوهی بی‌پایان)، أمَلٌ لا یُدْرک (آرزویی دست نیافتنی)، رجاءٌ لا یُنالُ (امیدی که محقق نمی‌گردد)

-     مَرَّ رسول‌الله بمجنونِ: فقالَ: مَالَه؟ فقیل: إنّهُ مجنونٌ. فقال: بل هو مصابٌ (بیمار) انمّا المجنون من آثَرَ (ترجیح دهد) الدُّنیا علی الآخرةِ. (مشکوة الانوار/270)

-     امام کاظم(ع): خداوند به حضرت داوود وحی فرستاد که: یا داوود حَذِّر و أنذِر اصحابک عن حُبِّ الشَّهوات فإنَّ المعلَّقتَ قلوبُهُم شهوات الدنیا قلوبهم محجوبةٌ عنّی «ای داوود بترسان و هشدار بده اصحاب خود را از دل‌بستگی به هوس‌ها و شهوات دنیا زیرا دل‌های وابسته به شهوات از من محجوب و پوشیده‌اند» (میزان الحکمه/قلب)

-     حب دنیا نابود کنند محبت و معرفت ، حدیث معراج خطاب به پیامبر: یا احمدُ لوصلیَّ العبدُ صلاةَ اهل السّماء و الأرض و طَوی من الطعامِ مثل الملائکةِ و لَبِسَ لباسَ العاری (برهنگان) ثم نری فی قلبِهِ مَن حُبِّ الدّنیا ذرّةً أو سُمْعَتِها (علاقه به خوشنامی) أو ریاسَتها أو صُبَّتِها (آوازه) أو زینَتِها لا تجاورنی فی داری (در جوار قرب من نخواهد بود) و لأنزَعنَّ مِن قلبِهِ محبَّتی و لأظلِمَنَّ قَلبَهُ حتّی ینسانی و لا أُذیقُهُ حلاوَةَ معرفَتی و علیک سلامی و رحمتی.

-     علم حاصل بی رغبتی به دنیا : رسول خدا(ص): هر کس بی‌رغبت به دنیا شد و آرزویش کوتاه شد خداوند بدون آموختن به او علم عنایت می‌کند و بدون راهنما هدایتش می‌کند و کوری باطن را از او برطرف کرده و به او بینش می‌دهد. بحار77، ص263

-     پایان ناپذیری محبت دنیا : امام کاظم(ع): مثل الدّنیا مثل البحر کُلَّما شَرِبَ منهُ العطشانُ اِزْدادَ عطشاً حتی یَقْتُلَهُ (بحار/78/311)

-        

داستان حب دنیا

1-   آیت اللّه‏ مظاهرى از آیة اللّه‏ گلپایگانى نقل کردند: که ایشان بر سر یکى از رفقاى روحانى خود که در حال احتضار بود حاضر شدند ـ هر چه به او مى‏گفتند بگو لا اله الاّ اللّه‏ نمى‏گفت تا دمهاى آخر که با آه به جاى لا اله الا اللّه‏ گفت خدا چه ظالمى است مى‏خواهد من را از اولادم جدا کند (طور دیگر
هم شنیده‏ام که گفته تو را به این مقام رسانده و من را مشهور نکرده و کسى مقام و منزلت من را نمى‏شناسد).

2-   حاج آقا حسین حائرى زاده نقل مى‏کرد: که در محله قدیمى ما (چهارمردان قم) شخصى که در حال احتضار بوده را هر چه گفته بودند بگو لا اله الاّ اللّه‏ نگفته بود و این صحنه را یکى از مؤمنین محله مشاهده کرده بود ولى خوشبختانه آن شخص مریض نمرد و بهبودى یافت ولى مى‏دید که آن شخص مؤمن دیگر به او اعتنا نمى‏کند وقتى دلیل را پرسید او هم گفت راستش را بخواهى وقتى در حال احتضار بودى هر چه گفتیم بگو لا اله الاّ اللّه‏ نگفتى ـ شخص مریض گفت مى‏دانى چرا؟ هر  وقت شما مى‏گفتید بگو لا... شیطان مى‏آمد با کبریتى در دستش و مى‏گفت اگر بگویى مغازه‏ات را با تمام جنس‏هایش آتش مى‏زنم ـ حاج آقاى حائرى مى‏گفت من خودم رفتم مغازه‏اش را دیدم ـ مغازه‏اى بود یک متر در دو متر زیر پله یک پاساژ که جنسش چند بوکس سیگار بیشتر نبود!!!

3-   بزغاله مرده گوش بریده: روزى حضرت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با اصحاب خود از محلى مى‏گذشتند ـ بزغاله مرده گوش بریده‏اى در مزبله (زباله دان) افتاده بود، آن جناب فرمود: این بزغاله چند مى‏ارزد عرض کردند اگر زنده بود قیمتش به یک درهم نمى‏رسید، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود سوگند به کسى که جانم در دست او است دنیا در نظر خداوند خوارتر از این بزغاله در پیش صاحبش است.
4-   امام صادق علیه السلام : حضرت عیسى (ع ) با پیروانش سیاحت مى کرد. به دهکده اى رسید که تمام ساکنین آن در بین راه و خانه هایشان مرده بودند. حضرت عیسى (ع ) فرمود:  اینان به مرگ طبیعى نمرده اند، قطعا گرفتار غضب الهى شده اند، اگر غیر از این بود یکدیگر را دفن مى کردند. پیروانش گفتند: اى کاش ما مى دانستیم قضیه اینان چه بوده است !به عیسى (ع ) خطاب رسید مردگان را صدا بزن ! یک نفر از آنان تو را جواب خواهد داد. حضرت عیسى صدا زد:  اى اهل قریه !یکى از آنان پاسخ داد:  بلى ! چه مى گویى یا روح الله ؟  حالتان چگونه است و قضیه شما چه بوده است ؟ ما صبحگاه با کمال سلامتى و آسوده خاطر سر از خواب برداشتیم ، شبانگاهان اما همه در هاویه افتادیم ! هاویه چیست ؟ دریایى از آتش است که کوههاى آتش در آن موج مى زند.  به چه جهت به این عذاب گرفتار شدید؟ «قال حب الدنیا وعبادة الطاغوت».  محبت دنیا و اطاعت از طاغوت ما را چنین گرفتار نمود.  چه اندازه به دنیا علاقه داشتید؟  مانند علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر! هر وقت دنیا به ما روى  مى آورد خوشحال مى شدیم و هرگاه روى برمى گرداند غمگین مى گشتیم .آن گاه حضرت عیسى (ع ) مکثى کردند و سپس پرسیدند:  تا چه حد از طاغوت اطاعت مى کردید؟ هر چه مى گفتند اطاعت مى نمودیم . چرا از میان مردگان فقط تو جوابم دادى ؟  زیرا آنان دهانشان لجام آتشین زده شده و ملائکه تندخو و سختگیرى ماءمور آنان هستند. من در میان آنان بودم ولى در رفتار از ایشان پیروى نمى کردم .هنگامى که عذاب خداوند نازل شد، مرا نیز فرا گرفت . اکنون با یک موى کنار جهنم آویزانم ، مى ترسم در میان آتش بیفتم !عیسى (ع ) رو به جانب پیروانش کرد و گفت : در زباله دان خوابیدن و نان جوین خوردن شایسته خواهد بود، اگر دین انسان سالم بماند(بحار، ج 14، ص 322.   )«فقال عیسى لاصحابه أنّ النوم على المزابل واکل خبز الشعیر خیرٌ کثیر مع سلامة الدین»
5-     اَوّل مردم سپس افتادم: پهلوانى صاحب ادّعا از دو پله افتاد و مُرد و مردم به نزدیکان او سرکوفت مى‏زدند پدرش او را در خواب دید و گفت اى کاش از ارتفاع بیشترى مى‏افتادى و این اتفاق مى‏افتاد، پسر در پاسخ به پدر گفت: به مردم بگو دنیا بى‏وفاتر از این حرفها است من اول مُردم سپس افتادم!

 6-   حقیقت دنیا، غفلت : مردى از دست شتر مَست فرار کرد و از ترس خود را به چاهى انداخت در وسط راه دستش به دو شاخ رسید آن را گرفت و پا بر چیزى رسانید، دقت که نمود دید شاخه‏ها را دو موش یکى سیاه و یکى سفید مى‏جوند و پا بر سر چهار مار گذاشته و در قعر چاه اژدهایى هولناک منتظر او است ناگهان کندوى عسل جلو خود دید و مشغول زبان زدن به آن شد و از همه چیز غافل شد. چاه دنیا ـ موشها روز و شب و چهار مار چهار فصل و اژدها جهنم و عسل لذتهاى دنیا است.

 7-   نمل و سلیمان: «حَتّـى إِذا أَتَـوْا عَلى وادِى النَّـمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیـُّها النَّـمْلُ ادْخُـلُوا مَساکِنَـکُمْ لایَحْطِمَنَّـکُمْ سُلَیْمانُ وَجُـنُودُهُ وَهُـمْ لا یَـشْعُرُونَ * فَتَبَسَّـمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِـها». مورچه در جواب اعتراض سلیمان گفت خواستم قناعت آنها لِه نشود و به زندگى ساده خود راضى باشند.



[1] الارشاد، شیخ مفید، ج1 ص227

[2]- مأخذ، ص 467.

[3] 4-  بحار: ج 16، ص 383 و ج 73، ص 68 و ج 16، ص 263 و 256 و 282 و ج 73، ص 123 و 126 و ج 79، ص 322.

[5] بحار، ج 14، ص 322.



2-