مشکلات و مسائل مبتلابه طلاب پایه اول حوزه

 عدم آشنایی با حوزه: نداشتن شناخت کافی و ابهام نسبت به گذشته، حال و بخصوص آینده حوزه، بزرگترین معضلی است که حرکت یک طلبه را دچار سردرگمی، کندی، توقف ویا انحراف می کند...

مشکلات و مسائل مبتلابه طلاب ورودی حوزه عبارتند از :

1-    عدم آشنایی با حوزه: نداشتن شناخت کافی و ابهام نسبت به گذشته، حال و بخصوص آینده حوزه، بزرگترین معضلی است که حرکت یک طلبه را دچار سردرگمی، کندی، توقف ویا انحراف می کند، در واقع چنین حرکتی بدون نقشه و هدف مشخص باعث از بین رفتن انگیزه ها، کاهش کارآمدی و عدم بهره وری مناسب از توان و نیروی موجود و گاهی اوقات ایجاد بحرانهای روحی و فکری خواهد شد، این ابهام و عدم آشنایی ابعاد گوناگونی دارد :

·       عدم شناخت کافی نسبت به جایگاه، نقش، رسالت و وظایف حوزه و مسئولیت های پیش روی یک روحانی در جامعه ( عدم درک نیازهای جامعه و نحوه پاسخگویی به آن نیازها ؛ مثلا برخی نیازها بصورت بلند مدت و با تولید علم و فکر رفع می شوند برخی دیگر از نیازها با مدیریت فرهنگی و دینی جامعه، برخی نیازها با فعالیت های تبلیغی سنتی و برخی دیگر با روشهای نوین تبلیغی و ارتباط چهره به چهره و... ، بینش و شناخت کافی در این موارد باعث افزایش انگیزه های طلبگی می شود.)

·       ابهام نسبت به آینده تحصیلی (غایت علمی یک طلبه ) و عدم آشنایی با سیر و روند تحصیلی آینده ( تعداد پایه های تحصیلی، موضوع دروس، نحوه تدریس، محیط تدریس، نحوه آزمون، انتخاب استاد و...)

·       ابهام نسبت به نقش و وظایف طلبگی و بایدهای فعالیت و ارائه خدمات طلبگی (یک طلبه جدای از بحث موضوع و رشته تحصیلی، اینکه در چه جایگاهی با چه فعالیتی در چه زمانی[1] چه نوع خدماتی را ارائه دهد نیز از مسائل قابل توجه می باشد مثلا تدریس، تألیف، تحقیق و پژوهش، ادامه تحصیل، تبلیغ و... میزان هر کدام، اولویت آنها، وقت مناسب پرداختن به آن و ... مسائل مبتلابه یک طلبه می باشد که علم به آنها از ابتدای طلبگی لازم است.)

·       عدم علم به مشکلات و موانع در حوزه یا حکمت آن [2]( مشکلات و معضلات تحصیلی نظیر پایین بودن کیفیت و روش تدریس، نامناسب بودن موضوعات و محتوای درسی، بی نظمی ها و ناهماهنگی های اداری، محدودیتهای رفاهی، مشکلات معیشتی و اقتصادی و ... . در بدو ورود به حوزه تبیین مشکلات، معضلات و موانع پیش رو و توجیه و اصلاح دیدگاه طلاب نسبت به آنها لازم است چرا که اگر خوش انگاری و انتظارات بالای طلاب مخصوصاً دانشجویان از حوزه تعدیل نشود باعث دلسردی و سستی و بی انگیزگی در آنان می شود و اگر از ابتدای راه این بینش اصلاح نشود آسیب های آن در آینده جدی خواهد بود.)

 

-       تذکر : ممکن است گفته شود مسائل فوق در پایه های بالاتر مبتلابه است و در پایه اول اهمیت کمتری دارد، ولی به عقیده بنده طلبه قبل از ورود به حوزه! باید شناخت دقیقی نسبت به این مسائل داشته باشد[3] و اگر یک طلبه در پایه اول این شناخت را پیدا نکند و به اصطلاح با نقشه راه حرکت نکند، همانطور که گفته شد حرکت وی دچار کندی، توقف، انحراف یا سردرگمی می شود. به عبارت دیگر یک طلبه از ابتدای راه باید برنامه داشته باشد و برنامه ریزی بدون پیش بینی آینده ممکن نخواهد بود.[4]

2-    نا مأنوس بودن با فضای حوزه : یک جوان از محیطی متفاوت وارد محیط جدیدی می شود که شرایط جدیدی دارد که اولاً آداب، رفتار و روش و منش خاص خود را می طلبد، آداب حجره نشینی[5]، آداب معاشرت، برنامه جدید زندگی (استراحت، درس و مطالعه،ورزش، عبادت و...) و ثانیاً این تغییر موجب بروز برخی اختلالات رفتاری می شود (که البته در سنین 19-20 سالگی که یک جوان دیپلمه وارد حوزه می شود بیشتر است از سنین دانشجویان) چرا که شرایط جدید یک استقلال شخصیتی و مدیریتی[6] در زندگی را می طلبد که تا قبل از این وجود نداشته و یا در شرایط گذشته در خانواده ای زندگی می کرده که روابط عاطفی و صمیمیت خاصی حاکم بوده و در شرایط جدید ممکن است احساس کمبود عاطفه و دلتنگی ها[7] و... بروز و ظهور داشته باشد. خصوصا آنکه در شرایط متفاوت تربیتی خانواده ها و نوع تربیت طلاب، وجود برخی سلیقه ها، ویژگیهای رفتاری و صفات اخلاقی نیاز به توجه خاص و شاید درمان داشته باشد.

3-    عدم علم کافی به مسائل ازدواج : اولا حداقل اشاراتی به زمان مناسب ازدواج و مسائل مرتبط به آن در ابتدای طلبگی لازم است چرا که همانطور که گفته شد در برنامه ریزی زندگی لازم است که مورد توجه قرار گیرد[8]، ثانیا با توجه به سن دانشجویانی که وارد حوزه می شوند اغلب آنان در سن ازدواج قرار دارند لذا به نظر می رسد این مسئله در همین ابتدای ورود به حوزه مورد اهمیت و قابل توجه می باشد.

4-    عدم توان کافی در برنامه ریزی زندگی :

·       عدم انتخاب برنامه صحیح ( مثلا انتخاب نوعی تفریح یا ورزش خاص که در شأن طلبه نیست یا ...)

·       عدم اولویت بندی برنامه ها ( ترجیح مهم بر اهم مثل ترجیح فعالیت فرهنگی بر مباحثه یا...)

·       عدم تعادل در مقدار برنامه ها ( مثلا پرداختن بیش از حد به عبادت یا مطالعه یا ورزش یا ...)

·       عدم زمانبندی مناسب در برنامه ها ( مثلا انتخاب زمان نامناسبی برای استراحت یا مطالعه یا...)

5-    عدم علم به مهارتهای تحصیلی ( روش مطالعه، مباحثه، فیش برداری، منابع درسی، مهارتهای نوین مانند تایپ و ....)

6-    تأمین معیشت : از آنجا که طلاب پایه اول دانشجویانی هستند که تشکیل خانواده داده اند یا در شرف تشکیل خانواده هستند و نیز یا قبلاً مشغول فعالیت و کسب و کار بوده اند و در صدد ادامه آن هستند یا اینکه احساس نیاز و ضرورت به تأمین مخارج زندگی می کنند لذا مقوله کار و کسب درآمد از مباحث مبتلابه طلاب حتی در پایه اول می باشد.

7-    فعالیتهای جانبی: احساس می شود که اکثر دانشجویان یا مشغول فعالیت جنبی نظیر پژوهش و تحقیق یا امور اداری هستند یا بخاطر دارا بودن شرایطی نظیر مدرک تحصیلات دانشگاهی مستعد جذب و فعالیت در بسیاری از مراکز و ارگانها می باشند لذا ارائه بینشی صحیح در این باره به آنان ضروری به نظر می رسد.

مهدی عبدالهی-14/6/88



[1]  برخی از طلاب تصور می کنند که از همان ابتدای طلبگی باید یک خروجی و بازدهی تعریف شود در صورتیکه در برخی شرایط لازم است مقدمات آن مهیا شود.

[2]  هر چند هیچ حکمتی بجز کوتاهی مسئولان حوزه قابل تصور نیست ولیکن لازم است در برخی موارد توجیه شوند.

[3] اگر کار دست ما بود یک کتاب جامع و کامل را در مورد حوزه جزء متون امتحانی ورودی حوزه یا قبل از آن قرار می دادیم.

[4]اگر نگاه و دید جامع و کاملی نسبت به حوزه و وظایف و تکالیف، وجود داشته باشد قطعا طلاب سالهای ابتدایی و ادبیات عرب را با جدیت بیشتری پشت سر می گذارند.

[5]  در ایام حجره نشینی با طلبه ای هم حجره بودیم که صبحانه، ناهار و شام خود را سر سفره ای جداگانه میل می نمود و رفتارهای خاص وی، دیگر دوستان را آزرده می کرد!

[6]  مدیریت مالی (دخل و خرج)، زمانی، ارتباطات، و ...

 

[8]  آقای مجتهدی به شاگردان و طلاب مدرسه از ابتدای طلبگی تأکید می کرده است که تا پایان پایه 6 حق ازدواج ندارند! تا در تحصیل موفق تر باشند، کاری به درست یا اشتباه بودن آن ندارم ولی یکی از شاگردان ایشان می گفت از همان ابتدا بنای ما بر ازدواج نکردن بود و باعث می شد اصلا به این مسئله فکر هم نکنیم.