در دنیای امروز مبنای مناسبات و تحرکات بین المللی قدرت است و قدرت هر کشور نیز ناشی از علم و توانمندی علمی آن کشور است. به عبارت دیگر امروزه آنچه که در جهان نقش اساسی را در اداره زندگی بشر ایفا می کند، علوم دانشگاهی هستند، تحقق وعده های انقلاب و رسیدن به تمدن اسلامی نیز، از طریق علم و دانشگاه ممکن است، در واقع تحقق عینی آرمانهای دینی و ایده های مذهبی بدون راهکارهای علمی ممکن نیست، توسعه اسلامی از طریق دانشگاه امکان پذیر است، چنانچه بنیان گذار کبیر انقلاب در این باره می فرماید:«ما برآنیم دانشگاه را مجری وحی خدا سازیم»، ونیز بدیهی است دانشگاه برای نیل به این مقصود باید متحول شود.
این نوشته تلاش دارد ضمن بررسی ماهیت و اهمیت دانشگاه، کارکردها و رسالت دانشگاه و دانشجو را برشمرد و نیز با بررسی شاخصه های دانشگاه مطلوب اسلامی، بایسته های اسلامی شدن دانشگاه را در دو گام اساسی تلاش علمی و تربیتی، معرفی نموده و با اشاره به دانش مطلوب اسلامی و ضرورت مهندسی فرهنگی و نقش حوزه در آن، مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را بررسی نموده و رویکرد مناسبی را در این جهت معرفی نماید.
کلیدواژه ها :
ماهیت و اهمیت دانشگاه، کارکردهای دانشگاه، رسالت دانشگاه و دانشجو، دانشگاه مطلوب اسلامی، اسلامی شدن دانشگاه، دانش مطلوب اسلامی، مهندسی فرهنگی دانشگاه، وحدت حوزه و دانشگاه
ماهیت و اهمیت دانشگاه
در دنیای امروز مبنای مناسبات و تحرکات بین المللی قدرت است و قدرت هر کشور نیز ناشی از علم و توانمندی علمی آن کشور است. به عبارت دیگر امروزه آنچه که در جهان نقش اساسی را در اداره زندگی بشر ایفا می کند، علوم دانشگاهی هستند، تحقق وعده های انقلاب و رسیدن به تمدن اسلامی نیز، از طریق علم و دانشگاه ممکن است، در واقع تحقق عینی آرمانهای دینی و ایده های مذهبی بدون راهکارهای علمی ممکن نیست، توسعه اسلامی از طریق دانشگاه امکان پذیر است، چنانچه بنیان گذار کبیر انقلاب در این باره می فرماید:«ما برآنیم دانشگاه را مجری وحی خدا سازیم»، ونیز بدیهی است دانشگاه برای نیل به این مقصود باید متحول شود. در اهمیت دانشگاه همین بس که فرموده اند:
"دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه، سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه مىگیرد. دانشگاه را باید جدیت کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید، دانشگاه را اسلامىاش کنید. مملکت ما براى اسلام زحمت کشیده است و باید براى اسلام زحمت بکشد و مىکشد و همه چیزش باید اسلامى بشود. (رهبر کبیر انقلاب، صحیفه امام، جلد8، صفحه64)
"دانشگاه مهمترین زیرساخت پیشرفت و توسعۀ کشور است، یعنی هیچ یک از زیرساختهای گوناگون کشور اهمیت و نقش دانشگاه را ندارند؛ چون دانشگاه نیروی انسانی را تربیت می کند که مهمترین سرمایۀ کشور نیروی انسانی است." (مقام معظم رهبری، بیانات در دانشگاه علم و صنعت، 7/11/87)
"اهمیت دانشگاه, بهقدر اهمیت آینده کشور است. اگر ما میخواهیم در آینده, یک کشور بزرگ, آباد, پیشرفته, مترقی, متمدن و دارای دو جناح مادی و معنوی باشیم, باید به دانشگاه بپردازیم؛ چارهای نداریم. همه چیز ما باید علمی باشد ... (مقام معظم رهبری، بیانات 6/12/76)
"اهمیت دانشگاه و نقش دانشگاهیان در نظام جمهوری اسلامی و برای آیند ة آن، از جمله اموری است که مدیران کشور و مخصوصاً متصدیان امور فرهنگی نباید لحظه ای نسبت به آن غفلت ورزند ." (مقام معظم رهبری، بیانات 1375)
کارکردهای دانشگاه
کارکردهای دانشگاه را در سه دسته می توان اینگونه شمرد :
الف ) کارکردهای اصلی:
- تولید علم: فلسفه وجودی دانشگاه دانشی است که که متکفل تولید آن است.
- تربیت نیروی انسانی: نیروهای متخصص، متعهد و کارآمدی که تربیت دینی شده اند.
"دانشگاه مهمترین زیرساخت پیشرفت و توسعۀ کشور است، یعنی هیچ یک از زیرساختهای گوناگون کشور اهمیت و نقش دانشگاه را ندارند؛ چون دانشگاه نیروی انسانی را تربیت می کند که مهمترین سرمایۀ کشور نیروی انسانی است."( رهبر عزیز انقلاب، بیانات در دانشگاه علم و صنعت، 7/11/87)
"اصل قضیه این است که ما برویم سراغ اینکه در دانشگاه چه میخواهیم بسازیم. اگر پاسخ به این سؤال این است که میخواهیم یک متخصص مؤمن به مبانی انقلاب و معتقد به انقلاب و تلاشگر در راه هدفهای انقلاب بسازیم – که از نظر ما همین است و غیر از این نیست – آنوقت بایستی در دانشگاه برنامهریزی کرد تا چنین چیزی را تربیت کند." (مقام معظم رهبری 19/8/71)
"آن چیزى که من در مورد دانشگاهها و اسلامى کردن دانشگاهها یک وقتى عرض کردم، این است که توقع ما از دانشگاه کشور و مرکز علم کشور این است که اگر یک جوان کماعتقادِ لاابالى وارد دانشگاه شد، در حالى از دانشگاه بیرون بیاید که عمیقاً متدین و داراى تعهد دینى و اخلاق دینى است؛ توقع ما از دانشگاه این است؛ مثل حوزهى علمیه. حالا اگر بنیان دانشگاه را از اول در کشور ما کسانى گذاشتند و جورى گذاشتند که گوئى باید دانشگاه غیر دینى یا حتى ضد دینى باشد، این مطلب دیگرى است؛ اما واقع قضیه این نیست. علم همراه است با دین؛ هر کسى صادقانه با دانش برخورد کند، ایمان دینى در او رشد پیدا مىکند؛ همچنانى که دانش، همدوش است با فضائل اخلاقى و با احساس تعهد؛ این طبیعتِ دانشگاه است." (مقام معظم رهبری 25/2/86)
"گویى اینطور باور شده که اگر کسى یا جوانى به دانشگاه آمد، باید از لحاظ رتبه دینى و فرهنگى تنزل کند و از دانشگاه بیرون بیاید! چرا عکس این قضیه اتفاق نیفتد؟ دانشگاه طورى باشد که وقتى جوان فارغالتحصیلِ دبیرستان به دانشگاه آمد و از آن بیرون آمد، از لحاظ عمق دینى و رعایت دینى و اخلاق دینى پیشرفت کرده باشد؛ این را اصل قرار بدهید؛ این باید بشود. کجا بهتر از دانشگاه و زمینهى بسیار نورانى دل دانشجویان جوان؟ شما مىبینید امروز چقدر تلاش میشود که جوانان ما را از دین و از مظاهر دینى دور کنند. شما دانشگاه ما را ببینید؛ آن اعتکافش است و آن نماز جماعتش است. باید کارى کنیم که عوامل دورکنندهى جوان از محیط دینى و تربیت دینى و اخلاق دینى کم اثر بشود. همه یکجور نیستند و خانوادهها و پدر و مادرها مختلف هستند و تأثیراتى هم هست. کارى کنیم که این تأثیرات به حداقل برسد." ( بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رؤساى دانشگاهها، مؤسسات آموزش عالى و مراکز تحقیقاتی (23/5/1385)
"بایستى به تربیت دینى و گرایشها و روحیهى پُرشور انقلابى جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمىشود. این کار، مقدماتى لازم دارد. عناصرى که در دانشگاهها به کار گرفته مىشوند، آنهایى که مؤثرند، آنهایى که در مراکز حساس واقع مىشوند، واقعاً باید از کسانى باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند." (بیانات در دیدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى 1368)
ب) کارکردهای فرعی:
- نقش آفرینی های سیاسی : دانشگاه به عنوان یک کانون اثرگذار بر مدیریت عرصه های مختلف جامعه، به پشتیبانی علوم و دانش خود، توانسته است، در گرایشات و رفتارهای سیاسی منشاء اثر باشد.
"دانشگاه محل دو جریان حیاتیست اول جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگرائی و آرمانخواهی و هدفگذاریهای سیاسی و اجتماعی" (رهبرانقلاب دانشگاه علم و صنعت)
- نقشآفرینیهای فرهنگی : دانشگاه در پی تولید دانش و تربیت نیرو، جایگاه ویژه ای در عرصه فرهنگ جامعه خواهد داشت، بطوریکه در سطح فرهنگ عمومی جامعه این تأثیرگذاریها بسیار مشهود است.
- نقش آفرینی های صنعتی و اقتصادی: طبیعی است، دانشگاه به عنوان مولد علم کاربردی بومی، در ارتباط با مدیریت صنعت و ساختار اقتصادی جامعه، می تواند تأثیر و نقش آفرینی های جدی داشته باشد.
ج) کارکردهای تبعی :
- رساندن جامعه به سعادت و اهداف متعالی
- رساندن جامعه به آبادانی و پیشرفت و توسعه
رسالت دانشگاه و دانشجو
بر اساس کارکردهای مذکور دانشگاه، رسالت دانشگاه و دانشجو نیز مشخص می شود، رسالت اصلی تلاش علمی و تربیتی است، رسالت فرعی، نقش آفرینی در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است و رسالت تبعی تلاش در جهت تعالی، سعادت، پیشرفت و توسعه جامعه است. البته انقلاب اسلامی و رسالت آن در مبارزه با استکبار جهانی و نیز رسیدن به تمدن اسلامی این رسالت و وظایف دانشجو و دانشگاه را جهت دهی می کند، چنانچه مقام معظم رهبری فرموده اند:
"دانشجویان و دانشآموزان, فریضه آموزش علم را با کسب مهارت و تجربه توأم ساخته و آنگونه که شأن آنان است که به مثابه پیشاهنگ حرکتهای انقلابی, در سمت هدفهای والای اسلام و در مقابله با توطئههای استکبار جهانی و مثلث آمریکا, صهیونیسم و ارتجاع, مجاهدتی جانانه بکنند." (مقام معظم رهبری 23/4/68)
" انقلاب اسلامى، جهتگیرى دانشگاه را یکسره دگرگون کرد و خودباورى، و ابتکار، و استقلال، و پایبندى به ارزشهاى اسلامى، و جهاد علمى، و آزادى از اسارت و تبعیت، را جهت اصلى آن قرار داد. امروز رسالت اول دانشگاهیان، حفظ این جهتگیرى و تلاش براى شکوفا شدن استعداد علمى و فکرى نسل جوانِ بالندهى کشور است." (مقام معظم رهبری 1378/03/12)
"به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیهى اسلامى و انقلابى آنها، خیلى توجه بشود. حقیقتاً جوانان موتور و راهاندازندهى حرکتهاى بزرگ - هم مثبت و هم منفى - در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعهى جوان با فرهنگ را که در نقطهایى به نام دانشگاه جمع شدهاند، به سمت روحیهى انقلابى و اسلامى جهت بدهیم، به نظرم مىرسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد."(مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، 21/09/1368)
شاخصه های دانشگاه مطلوب اسلامی
اسلامی شدن دانشگاهها موضوع مهمی است که پس از انقلاب، امام خمینی (ره) و سایر بزرگان و در سالهای بعد هم، رهبر انقلاب بر آن تأکید و توصیه داشته اند و در تاریخ 14/5/1376 در جلسه 402 شورای عالی انقلاب فرهنگی، رسما شکلگیری «شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی به منظور تدوین سیاستهای لازم برای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی» به تصویب رسیده و گفتمان بسیاری پیرامون آن شکل گرفته است. شاخصه های دانشگاه مطلوب اسلامی در کلام این بزرگان اینچنین است:
" آنی که اسلام میخواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد، آنکه از آن اسلام میخواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی جنبة الوهیت در آن باشد، یعنی انسان طبیعت را که میبیند خدا را در آن ببیند، ماده را که میبیند خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند خدا را در آن ببیند. آنکه اسلام برای آن آمده است: برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهی. و از دانشگاهها هم این معنا مطلوب است. نه اینکه خود طب را ـ البته طب هم باید باشد، علوم طبیعی هم همه باید باشد، معالجات بدنی هم باید باشد ـ لکن مهم آن مرکز ثقل است که مرکز توحید است. تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت" (صحیفه امام، جلد 8، ص 435)
"معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم، آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است، ما از دانشگاه استعماری می ترسیم، ما از دانشگاهی می ترسیم که جوانهای ما را آن طور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند." (صحیفه نور جلد7 صفحه187)
"امروز کشور به دانشگاهى که حقیقتاً اسلامى باشد، نیازمند است. در دانشگاه اسلامى علم، با دین، و تلاشگرى با اخلاق، و تضارب افکار با سعهى صدر، و تنوع رشتهها با وحدت هدف، و کار سیاسى با سلامت نفس، تعمق و ژرفنگرى با سرعت عمل، و خلاصه دنیا با آخرت همراه است. چنین دانشگاهى است که کشور را آباد مىکند، و به نظام اسلامى آبرو مىبخشد. و به پیشرفت توأم علم و اخلاق در جهان کمک مىکند. اگر اسلامى شدن دانشگاه را با این دید در نظر آورید، خواهید دید که براى این کار، تلاش استاد و شاگرد و مدیر دانشجو و درس و برنامه و کتاب، همه و همه ضرور و دخیل است و البته نقش مجتمعات دانشجویى اسلامى و به ویژه دفاتر نمایندگى در آن ممتاز و برجسته است."(مقام معظم رهبری 1375)
" دین را باید در دانشگاهها زنده کرد. دانشگاه ما بىدین متولد شده است؛ اینکه روشن است. دانشگاه به سبک کنونى، از ابتدا بىدین متولد شده؛ یعنى طراحى کردند که دانشگاه، بىدین زاییده بشود.... بناى دانشگاه، یک بناى غیر دینى، بلکه ضد دینى بوده است؛ مثل روشنفکرى کشور ما، که از ابتدا بىدین متولد شده است. (مقام معظم رهبری 1370)
بایسته های اسلامی شدن دانشگاه
همانطور که بیان شد، در جهت رسیدن به تمدن اسلامی به منظور اقامه دین در همه ابعاد جامعه، دانشگاه نقش اساسی دارد و نیز دانشگاه مطلوب اسلامی، دانشگاهی است که در جهت رسیدن به تمدن اسلامی تلاش نماید، رسیدن به تمدن اسلامی نیز دو گام اساسی لازم دارد که هر دو از مسیر دانشگاه می گذرد:
" برای رسیدن به تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگر دو عنصر اساسی لازم است: یکی "تولید فکر"، یکی "پرورش انسان" (رهبرمعظم انقلاب، مدرسه فیضیه، 14/7/79)
الف)تحول علوم مقدمه تحول دانشگاهها
اساساً هدف از ایجاد دانشگاه چه بوده است؟ آیا هدفی غیر از تربیت نخبگانی برای اداره جامعه مد نظر است. اداره مطلوب جامعه با چه هدف و روشی مطلوب است؟ آیا غیر از این است که اداره جامعه بر اساس وحی و دین به منظور سعادت انسان از طریق بندگی و عبودیت و تقرب به خداوند ممکن است؟ آیا غیر از وحی، دیگر دیدگاههای مادی که انسان را به بدن مادی و عمر دنیایی او محدود و محصور می کنند می توانند برای سعادت دنیا و آخرت انسان برنامه و الگو ارائه کنند؟ دیدگاههایی که برای خلقت هدفی جز تلذذ و رفاه مادی تعریف نکرده اند و هر مسیری برای این منظور صحیح می دانند. اما از دیدگاه وحی هدف از آفرینش جن و انس، عبادت و بندگی است. پس باید جامعه را به سمتی هدایت کرد که نتیجه آن عبادت پروردگار و تقرب به سوی او باشد، بر این اساس اداره جامعه از طریق دانش مدیریت اسلامی و تربیت اسلامی مدیران ممکن است و ایندو در دانشگاه محقق می شود.
بنابراین اساسی ترین گام در اصلاح دانشگاهها، اصلاح علومی است که در این مراکز تدریس می شود. بخش زیادی از علوم رایج در دانشگاهها از مبانی ایدئولوژیک باطل و غلطی برخوردارند که اکثرا" در حوزه علوم انسانی جای می گیرند و تنها منبع خطا ناپذیری که می توان به گزاره های آن در مورد مسائلی که عقل انسانی به آنها راه ندارد، صد درصد اطمینان داشت، وحی است. بنابراین ضروری است که سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی و... ما تحول یابند و به جای نظریات پوسیده دانشمندان غربی که برخی از آنها مناسب محیط خاص خودشان بوده است و برخی دیگر نیز اساسا" باطل بوده اند، از مبانی وحیانی استفاده شود.
اشکال اساسی این است که در این کشور دانشگاه سنگ بنا و سنگ زیربنایش الگوبرداری شده از غرب شکل گرفته است به طوریکه در زمان قاجار یک غربزدگی به وجود آمد و در زمان پهلوی این غربزدگی به غربستایی تبدیل شد و سنگ بنای دانشگاه وقتی ریخته شد که الگوبرداری شده از دانشگاه غربی شد.[1]
ب)تربیت نیروی انسانی، فرهنگ سازی و مشارکت استاد و دانشجو در تحولات
نوع تلاش موفقی برای اسلامی سازی دانشگاهها در این عرصه مقید به رعایت اصولی است. که اگر این اصول رعایت نشود، این حرکت روی موفقیت را به چشم نخواهد دید. یکی از آن اصول این است که هر تلاشی در جهت اسلامی سازی دانشگاه باید با مشارکت حداکثری صاحب نظران و ذی نفعان دانشگاهی و حوزوی باشد، یعنی استاد، دانشجو و مدیریت. لذا باید طرح جامعی برای توسعهی مشارکت حداکثری دانشگاهیان در فرایند اسلامی سازی طراحی و تنظیم شود تا اعتماد لازم را در دانشگاهیان برای مشارکت در فرایند اسلامی سازی فراهم کند. چون بدون حضور بدنة دانشگاهی نه در مرحلهی طراحی شاهد جامعیت و فراگیری خواهیم بود، و نه در مرحلهی اجرا شاهد موفقیت. به عبارت دیگر طراحی و تحقق جریان اسلامی سازی در دانشگاهها بدون استفاده از قوهی عاقلهی این حرکت که همان دانشگاهیان یعنی استادان و مدیران دانشگاه و در مرتبة بعد دانشجویان است، اساسا نمی تواند روی موفقیت را ببیند.[2]
البته باید توجه داشت تربیت نیروی انسانی نیازمند اصلاح نظام تعلیم و تربیت است و آن نیز نیازمند تولید دانش دینی و فرع بر اندیشه اسلامی است ، همانطور که مقام معظم رهبری فرموده اند : " ما ابتداى راهیم. اولًا باید نظام را از لحاظ مبانى معرفتىاش کامل کنیم. ثانیاً بناى نظام را باید بر اساس آن مبانى معرفتى کامل کنیم؛ یعنى نظام اسلامى، دولت اسلامى و کشور اسلامى، هرکدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامى بشود، ما خیلى کار داریم. تا مکارم اخلاق اسلامى و دانشگاه اسلامى- همین توقعاتى که شما دارید و آرزوهاى بلندى که به حق در نسل جوان ما هست- تحقق پیدا کند، راه طولانىاى داریم "[3] ، ابتدای این راه طولانی برای تحقق مکارم اخلاقی و تربیت نیروهای اسلامی، تکامل مبانی معرفتی و تولید دانش دینی است.
دانش مطلوب در دانشگاه
ما برای داشتن تمدن اسلامی، به دانش تمدنی نیاز داریم، و به این منظور نیاز مندیم که در قدم اول علوم پایه و علوم انسانی مبتنی بر آموزههای دینی و وحیانی تولید کنیم، و به دنبال آن در علوم دیگر نیز حرکت کنیم. چرا که این حرکت یک پیش نیاز قطعی برای دستیابی به تمدن اسلامی است.[4]
دانشگاه مطلوب اسلامی دانشگاهی است که از بینش و فرهنگ عالی اسلامی تأثیر پذیرفته ... دانشگاه کانون علم است و دانشپژوهی از دیدگاه اسلامی هیچ حد توقفی ندارد. البته ابتنای علم در دانشگاه اسلامی بر ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی است.[5]
ضرورت مهندسی فرهنگی دانشگاه
بدیهی است تحقق تمدن اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی، با تولید اندیشه دینی ممکن می شود و انقلاب فرهنگی یکی از مراحل ضروری دستیابی به اندیشه دینی است، فرهنگ به معنای عام که شامل فرهنگ بنیادین (مبانی دینی و اسلامی) فرهنگ تخصصی (اندیشه و علوم کاربردی) و فرهنگ عمومی (مظاهر و بروز ونمود گرایشات و باورهای جامعه) می باشد، نیاز به طراحی و تنظیم، تکامل و پرورش و به اصطلاح مهندسی و مدیریت دارد تا این مهم تحقق یابد. و نیز روشن است در ابتدای مسیر ، دو کانون علم دینی یعنی حوزه و دانشگاه، مبداء و منشاء مهندسی فرهنگی است.
"من در جلسهى شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم به آن آقایانى که مؤثرین در فرهنگ هستند، گفتهام که شماها جایگاه مهندسى فرهنگى را در این کشور دارید. در آن جلسه گفتهام که دو تا شاخهى اصلى وجود دارد: علوم انسانى و علوم پایه؛ هر کدام به جاى خود. اگر ما اینجا روى علوم انسانى تکیه مىکنیم، معنایش این نیست که روى ریاضى و فیزیک و شیمى و علوم زیستى تکیه نمىکنیم، چرا؛ آنجا هم بنده یک تکیهى صددرصدى دارم؛ آنها هم براى خودشان مردانى و کسانى دارند؛ علوم انسانى هم بایستى مردان و کسانى براى خودشان داشته باشد. باید روى این دو شاخه - دو شاخهى اصلى؛ یعنى علوم انسانى و علوم پایه - در کشور، سرمایهگذارى فکرى، علمى، پولى و تبلیغى بشود تا اینکه پیش بروند." (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسّلام)1384)
نقش حوزه علمیه در تحقق مهندسی فرهنگی دانشگاه
در سطح بنیادین فرهنگ، تکامل دستگاه معرفتی حوزه و موضوع شناسی و روش شناسی علوم مطلوب نظر است که رسالت پژوهشی حوزه محسوب می شود، در سطح تخصصی فرهنگ، در پی دانش بنیادین، تولید دانش اداره جامعه دنبال می شود، ضرورت دینی بودن و ابتنای آن بر اندیشه اسلامی، ایجاب می کند که حوزه پیشقدم شده و سازمان تحقیقاتی مناسبی را برای تحول یا اصلاح و توسعه معرفتی، تولید معادلات کاربردی و برنامه اجرائی با محوریت معرفت دینی و راهبردهای اسلامی، ارائه دهد. در سطح فرهنگ عمومی نیز برخی بستر سازیها مقدمه تغییر و تحول در دو سطح بنیادین و تخصصی محسوب می شود، و نیز برخی انتظارات و آثار مطلوب در پی تغییر و تحول در دو سطح بنیادین وتخصصی حاصل می گردد. بنابراین مهندسی فرهنگی هم ابتنا در پژوهشهای حوزوی دارد و هم با مدیریت حوزه و همکاری دانشگاه تحقق می یابد.
معنای وحدت حوزه و دانشگاه
پس از انقلاب اسلامی ، اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه و اینکه هیچ یک از این دو نهاد بدون همکاری دیگری قادر به ایفای نقش مناسب خود در راستای ترقی و پیشرفت مطابق با الگوی اسلامی توسعه شایسته جامعه ایران نیست، از سوی برخی اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی مطرح شد ، از این رو راهکار وحدت حوزه و دانشگاه از طرف بنیانگذار انقلاب اسلامی ، حضرت امام خمینی (ره) در شهریور ماه 1358 در این راستا مطرح و پیگیری شد و پس از آن نیز بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفت و تا کنون تحلیلها و رویکردهای متعددی در باب معنا و مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه از منظر امام خمینی (ره) ارائه شده است، برخی از این تحلیل ها و رویکردها عبارتند از :
الف)رویکرد ساختاری
در این رویکرد، متأثر از نظریه ساخت گرایی جامعه شناختی، غافل از محتوای درونی این دو نهاد اجتماعی، و به استناد ساختار سنتی مراکز علمی که عهده دار علوم مختلف دینی و غیر دینی بوده اند، به وحدت از منظر ادغام سازمانی حوزه و دانشگاه و تشکیل سازمان واحدی نگریسته می شود. هر چند ادغام و در واقع تشکیل یک نهاد علم دینی منسجم و پیوسته، ساختاری ایده آل برای فرایند علمی محسوب می شود و به این مهم نیز به عنوان اهداف بلندمدت توجه می شود، اما وحدت ساختاری و سازمانی، در کوتاه مدت با شرایط و اقتضائات کنونی، قابل تحقق نیست.
ب) رویکرد پراگماتیک (عمل گرا)
این رویکرد در دو گرایش اجتماعی و سیاسی تعریف شده است، منظور از وحدت در گرایشات و عملکرد سیاسی و اجتماعی، وحدت عمل و فعالیت طبق برنامه ریزیهای سیاسی و اجتماعی مشترک است که از تعارض و اختلاف در سطح جامعه جلوگیری می کند. این رویکرد بدون توجه به اینکه وحدت عمل بدون وحدت نظر ممکن نیست، راهکارهایی را برای وحدت عمل و حفظ سلامت روانی جامعه از اختلاف و تعارض می دهد.
ج)رویکرد اخلاق گرا
در این رویکرد، به وحدت از منظر کارکرد تربیت انسان اسلامی و تعالی بعد اخلاقی انسان، نگریسته می شود و بر این اساس و به استناد برخی از سخنان حضرت امام خمینی (ره)، راهکارهای عملی برای تحقق وحدت ارائه می شود . رویکرد اخلاق گرایی هر چند برای تحقق وحدت لازم است ولی کافی نیست. همچنین لازمه تعالی اخلاق و تربیت انسان و همسویی گرایشات حوزیان و دانشگاهیان، اصلاح نظام تعلیم و تربیت است که آن نیز مبتنی بر دانش اسلامی محقق می گردد.
د)رویکرد معرفت شناختی
این رویکرد، دلیل تعارض و اختلاف این دو نهاد را ناسازگاری دستگاه معرفتی می شمرد و بنیان نهادن حوزه و دانشگاه را بر پایه یک دستگاه معرفتی واحد راه برون رفت از این تعارض می داند، این رویکرد وحدت را در برخی ارکان معرفت یعنی پیش فرضها (قداست معرفت دینی و عدم اعتبار معرفت بشری یا نفی قداست معرفت دینی و رسمیت معرفت بشری)، روشها ( روش عقلی و منطقی یا تجربی و استقرایی)، اهداف (توسعه اسلامی یا توسعه مادی) و ... پیشنهاد می کند. این رویکرد هر چند خواستار اصلاح معرفت شناسی و تکامل فهم دینی و علمی در حوزه و دانشگاه است، اما این مهم نیز به تنهایی برای وحدت کافی نیست.
و)رویکرد ایدئولوژیک
این رویکرد متأثر از نظریه معرفت شناختی است که علم هویتی آمیخته با ارزشهای دانشمندان دارد و نمی توان آن را از خواستگاهش جدا کرد، بر این اساس چون علوم دانشگاهی بر ایدئولوژی ای غیر از ایدئولوژی و ارزشهای اسلامی مبتنی است و تحت سیطره ایدئولوژی و ارزشهای الحادی اندیشمندان غربی گسترش یافته، تعارض جدی با اندیشه و معارف دینی در حوزه های علمیه دارد و لازم است بین این دو نهاد وحدت ایدئولوژیک برقرار شود و در واقع حوزه و دانشگاه ، ارزشها و جهان بینی اسلامی را پیش فرض فرضیه سازی و تولید علوم قرار دهند که این فرایند به تأسیس علم دینی می انجامد.
بررسی نسبت حوزه به عنوان کانون اندیشه دینی، و دانشگاه به عنوان کانون تولید علم توسعه نیازمند بررسی رابطه بین علم و دین، سنت و تجدد، بررسی کارآمدی دین (دین حداقلی و حداکثری) و ... می باشد که بر اساس نتیجه گیری صحیح از این مباحث میتوان نقش حوزه و دانشگاه در تحقق عینی آرمانهای دینی در توسعه اسلامی و اقامه دین در جامعه را بررسی نمود، آنگاه که از تعبد عقل نسبت به وحی سخن گفته می شود، علم دینی ، علمی است که در چارچوب و منظومه وحی تولید شود[6] و بر این اساس اداره جامعه بر اساس علوم مبتنی بر وحی صورت گیرد. بعد از انقلاب اسلامی و شکل گیری حکومت اسلامی و مطرح شدن آرمانهای شیعه مبنی بر حکومت جهانی، باید به دنبال علم دینی برای توسعه اسلامی در مقابل توسعه غربی بود. داعیه داران تحقق آرمانهای انقلاب وحکومت اسلام، اکنون در پی اقامه دین و تحقق عینی آرمانهای دینی در جامعه می باشند و بدیهی است که اقامه دین نیز به راهکارهای علمی خود نیاز دارد. کارآمدی دین به معنای ارائه راهکارهای توسعه اسلامی به منظور تحقق عینی آرمانهای دینی، باید از دغدغه های حوزه و دانشگاه باشد. روشن است که حوزه متصدی تولید اندیشه دینی از منابع وحیانی است و دانشگاه باید به تعریف توسعه و تمدن متناسب با اندیشه دینی بپردازد. بنابراین می توان گفت حوزه و دانشگاه علیرغم تسلط دین بر علم، می تواند در مبنا و غایت علم با هم وحدت داشته باشند، وحدت به معنای همراه شدن، و همآهنگ شدن این دو کانون علم و دین ، در رسالت تاریخیشان است. بر این اساس روشن است که وحدت به معنای یکی شدن در ساختار و سازمان نیست، بلکه هر کدام نقش مکملی در یک مجموعه کلان تر تحقیقاتی ایفا می کنند که البته اداره آن کلان سازمان نیز در چارچوب شرع و بر مبنای دین تحقق می یابد و در واقع می توان گفت وحی مبنای واحد و هماهنگ کننده اجزاء این مجموعه است و این به معنای تسلط دین بر علم است.
بنابراین می توان گفت رسالت تاریخی مشترک حوزه و دانشگاه ، باید اقامه دین متناسب با نیازهای توسعه و تعالی و تکامل جامعه باشد و این می تواند غایت وحدت بخش حوزه و دانشگاه باشد. مبنای وحدت بخش این دو کانون علمی نیز، وحی و اندیشه های دینی است. بنابراین می توان گفت منظور از وحدت حوزه و دانشگاه وحدت در مبنا و غایت است.
طبیعی است در پی تحول و تکامل در مبنا، غایات، روش، موضوع و محصولات علم دانشگاهی[7]، دانشگاه به خدمت اقامه دین در جامعه و توسعه و تعالی تمدن اسلامی در آمده است و این مفهوم واقعی اسلامی شدن دانشگاه است.
بنابراین با تحول حوزه و دانشگاه در جهت ابتنای بر مبانی و اندیشه ها و ایدئولوژی دینی[8]، تکامل معرفت شناسی و تکامل فهم دینی و علمی، اصلاح روشهای تولید علم، هماهنگی در اجزای ساختاری، تربیت اسلامی نیروی انسانی گامهایی بسوی وحدت حوزه ودانشگاه در مبانی و رسالت و اهداف برداشته می شود.
[1] کامران دانشجو، وزیر علوم- سخنرانی در نخستین کنگره ملی دوسالانه دانشجویی دانشگاه اسلامی،تالار مرکزی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین 90/02/20 به نقل از خبرگزاری فارس
[2] حجت الاسلام شاطری، دبیر شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی – مصاحبه با پایگاه اینترنتی شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی
[4] حجت الاسلام شاطری، دبیر شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی – مصاحبه با پایگاه اینترنتی شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی
[5] دکتر محمدباقر خرمشاد، دبیر ستاد تعمیق و گسترش مبانی و ارزش های دینی در وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری– مصاحبه با پایگاه اینترنتی شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی
[6] " اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگىها را، به آن شکلى که بتواند در جامهى آراستهى علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگى که کردهاید..." (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسّلام) 1384)
[7] " شما در دانشگاه اسلامى، مىخواهید این خلأ را پُر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنى دانش را چه در بافت درونى خودش[مبانی، موضوع و روش]، چه در استنتاجش [محصول] و چه در جهتگیرىهایى که در آن به کار خواهد رفت[غایت]، از ایمان سیراب کنید." (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسّلام) 1384)
[8] "... ما ابتداى راهیم. اولًا باید نظام را از لحاظ مبانى معرفتىاش کامل کنیم. ثانیاً بناى نظام را باید بر اساس آن مبانى معرفتى کامل کنیم؛ یعنى نظام اسلامى، دولت اسلامى و کشور اسلامى، هرکدام مترتب بر همدیگر است..." (بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى1357)