در مورد تشیع اقوال و تحلیلهای متفاوتی بر اساس نوع دیدگاه و مقاصد مختلف وجود دارد که البته می توان با یک تقسیم بندی، وجه جمعی بین اقوال ایجاد نمود. همچنین اقوالی که در رابطه با خاستگاه تشیع ارائه شده است، هر کدام از منظر وبعد خاصی خاستگاه شیعه را مورد کنکاش و تعریف قرار داده اند، در این نوشتار، پس از بررسی اقوال گوناگون، تعریف و تحلیل مختار بیان می گردد.

تعریف شیعه و تحلیل خاستگاه تشیع

 

با روش مبناگرایی در مطالعه تاریخ[1]، ضمن ملاحظه بایسته های گرایشی و نگرشی ، در روش تحقیق با مراجعه به منابع اصیل می توان چنین تحلیلی را در مورد تعریف وخاستگاه تشیع ارائه داد:

تعریف شیعه

در مورد تشیع اقوال و تحلیلهای متفاوتی بر اساس نوع دیدگاه و مقاصد مختلف وجود دارد که البته می توان با یک تقسیم بندی، وجه جمعی بین اقوال ایجاد نمود. در یک جمع بندی شیعه را از دو منظر تاریخی و کلامی می توان تعریف کرد :

-        الف) تعریف تاریخی ( اصطلاحات کاربردی در طول تاریخ) : این تعریف بر اساس بررسی تاریخی صورت می گیرد و باید واقعیتهای خارجی را در نظر گرفت بنابراین در دو مقام می توان تعاریفی را ارائه داد :

o       تعریف عام : تعریفی با این الزام که تمام فرق منتسب به شیعه را ولو با حداقل اعتقادات شیعه واقعی (تعریف کلامی) در بر بگیرد و تمایز آنها را اهل سنت نشان دهد. که این تمایز احقیت (اعتقاد به ولایت و امامت بلافصل ) امام علی علیه السلام است.

o       تعریف خاص : تعریفی که فارغ از دغدغه شمولیت و عمومیت تشیع نسبت به فرق منتسب به تشیع ، تنها بر فرقه خاصی از فرق منتسب به شیعه در طول تایخ منطبق می شود.

§        اعتقاد این فرقه خاص چیست و چگونه مشخص می شود؟  اعتقادات آنان را باید از میان اسنادی که گویای میزان اعتقاد و معرفت آنها نسبت به ولایت و امامت و اهل بیت می باشد، جستجو کرد.

§        آیا اعتقادات این فرقه خاص، همان اعتقادات شیعه امروزی است؟  قطعاً اعتقادات آنان نسبت به تعریف کلامی شیعه امروز حداقلی است، چنانچه گزارش شده است تنها احقیت و انکار شیخین ملاک تمایز شیعیان در آن زمان بوده اما این اعتقادات به مرور زمان تکامل یافته است، لزوماً این فرقه خاص شیعه، در مقایسه با دیگر فرق، نزدیکترین اعتقادات را به تعریف کلامی شیعه خواهند داشت.

§        اختلاف اعتقادی فرقه شیعه در صدر اسلام با شیعه امروزی چگونه توجیح می شود ؟ اختلاف اعتقادات این فرقه تاریخی شیعه با تعریف کلامی امروز شیعه با نظریه تکامل معرفتی شیعه توجیه می شود.

§        این تعریف خاص از فرقه ای خاص انشعابات شیعه را چگونه ارزیابی می کند؟  این تعریف خاص از شیعه ، انشعابات شیعه را از قبیل کیسانیه ، زیدیه و بعد از آن را برنمی تابد چون همزمان با تمایزات و انشعابات از دل تشیع ، اعتقادات هم در حال تکامل و رشد و فزونی است و هر زمان انشعابی با اعتقادات آن زمان این فرقه مشخص تطابق نداشته باشد، از تشیع خارج شده است.

-        ب) تعریف کلامی : تعریفی است که صرف نظر از ماوقع خارجی و توجه به جریانات و فرق منتسب به شیعه و اختلافات اعتقادی آنان، تنها بر اساس معارف ناب شیعه مستند به قرآن و روایات صورت می گیرد. طبیعی است یک فرقه به عقائد و ویژگیهایش شناخته می شود بنابراین وقتی اصول عقائد شیعه شمرده می­شود، شیعه کسی است که در مقام ایمان و عمل به آن عقائد ملزم و متعهد باشد.

خاستگاه تشیع

اقوالی که در رابطه با خاستگاه تشیع ارائه شده است، هر کدام از منظر وبعد خاصی خاستگاه شیعه را مورد کنکاش و تعریف قرار داده اند، این ابعاد عبارتند از :

-        بعد اعتقادی شیعه : شکل گیری اعتقادات شیعیان

-        شهرت شیعه : علم شدن نام شیعه برای شیعیان و شناختن آنان به این نام

-        ظهور خارجی شیعه : شکل گیری اجتماعی و سیاسی به عنوان یک گروه در خارج (نمود ظاهری و عینی شیعیان به عنوان یک گروه با عقائد و اصول مشخص)

 

آنان که از بعد ظهور و نمود خارجی و در واقع از روش پدیدار شناسی به بررسی خاستگاه تشیع پرداخته اند، نیز نظر هر کدام به پدیده ای خاص معطوف شده است ، اینان هر جا که تمایزی را بین امام علی علیه السلام و یارانش با جریان مخالفی دیده اند، قلمفرسایی کرده و آنرا به عنوان ظهور جریان شیعه ثبت کرده اند، برخی تمایز و تقابل ابوبکر و پیروانش و سعدبن عباده خزرجی و پیروانش از گروه انصار را در برابر امام علی علیه السلام و پیروانش در جریان سقیفه را دیده اند و آن واقعه را زمان ظهور شیعه دانسته اند، برخی تمایز و تقابل پیروان معاویه را در برابر امام و یارانش بعد از قتل عثمان به عنوان واقعه ظهور شیعه شمرده اند، برخی تمایز یاران امام علی را با دیگران در آستانه جنگ جمل و برخی دیگر تقابل و تمایز هسته نخستین خوارج با ایشان در بازگشت از نبرد صفین و ماجرای حکمیت و برخی دیگر تمایزات بعد از شهادت امام علی علیه السلام و یا تمایزات قابل توجه شیعیان بعد از عاشورا (در قالب حرکت توابین و ...) و یا تمایزات اعتقادی خاصی را (نظیر نص و تعیین، امامت و ولایت و...) در اواخر سده نخست، به عنوان وقایع ظهور و بروز و زمان شکل گیری تشیع بر شمرده اند. که در یک کلام می توان گفت : با قبول همه این تمایزات و بروز و ظهور خارجی  و روز افزون شیعه در همه حوادث ذکر شده، اما شکل گیری شیعه را در تعاریف فوق تنها با قید بعد سیاسی و اجتماعی آنهم در طی جمیع حوادث مذکور می توان پذیرفت.

آنان که از بعد اعتقادی به بررسی خاستگاه تشیع پرداخته اند، در تعریف شیعه، بین تعریف کلامی و تعریف تاریخی خلط کرده اند ، در بعد اعتقادات شیعه، ما قائل به رشد و تکامل اعتقادات شیعیان در طول تاریخ هستیم، حال اگر شیعه را با اعتقادات امروزی در تاریخ جستجو کنید ممکن است تا زمان امام صادق علیه السلام سندی مبنی بر چنین اعتقاداتی در شیعیان نیابیم همچنانکه برخی مانند عرفان عبدالحمید با در نظر گرفتن نظریه «نص و تعیین» به جستجوی تاریخ به دنبال شیعیان با این اعتقاد می پردازد و نتیجه می گیرد که چنین فرقه ای به عنوان یک مذهب یا اندیشه معین در باب امامت و سیاست از پایان سده نخست هجرت متأخر بوده است (صابری، فرق تشیع، ص26) براین اساس از لحاظ اعتقادی آنچه ابتداءاً مطرح بود افضلیت یا اقدمیت یا احقیت امام و نهایتاً انکار شیخین بوده با این وضعیت آیا می توان با ملاکها و اعتقادات فعلی شیعه ، اعتقادات افراد را در آن زمان سنجید و به شیعه بودن یا نبودنشان حکم کرد؟ به نظر می رسد دامنه تعریف شیعه در آنموقع گسترده تر بوده و شامل بسیاری افراد دیگر میشده و معرفت و اعتقادات همان زمان باید ملاک تمایز افراد قرار گیرد. بنابراین این تمایزات نسبی است، برخی بر اساس اعتقادات آن زمان تشیع، شیعه محسوب می شوند و اکنون ممکن است از دایره تشیع به معنا وتعریف امروزی آن خارج باشند..

آنان که بررسی واژه شیعه در مورد شیعیان، قبل از ظهور اجتماعی و سیاسی و حتی اعتقادی می پردازند، شیعه را به معنی لغوی آن و به مفهوم طرفدار و پیرو در نظر می گیرند و برخی از آنان معتقد به وجود پیروانی برای امام علی علیه السلام حتی در زمان پیامبر هستند، برخی نیز وجود پیروان آن حضرت را از بعد وفات پیامبر حتی تا پس از شهادت امام علی علیه السلام فرض کرده اند، و نهایتاً هر دسته در زمان شکل گیری تشیع به عنوان یک فرقه دینی، سیاسی و اجتماعی با استناد به حوادث و وقایعی اختلاف کرده اند.

-        آیا نام شیعه مانند اسلام در حاق دین وجود داشته و توقیفی است(مانند آنچه در فقه از آن به عنوان حقیقت شرعیه یاد می شود) یا به اقتضای شرایط زمان (مثلاً بخاطر تمایز جریان حق اسلامی از دیگر گروههای منتسب به اسلام) بوجود آمده است (نظیر حقیقت متشرعه) ؟ در جواب می توان گفت که لفظ شیعه در اصل و متن دین توسط شارع وضع گردیده است و روایات بسیاری نظیر خلقو شیعتنا من فاضل طینتنا و ... حکایت از آن می کنند ، در این روایات انتساب شیعه به اهل بیت است ، اما انتساب شیعه به امیرالمؤمنین به معنای پیرو و طرفدار و بعداً به عنوان یک فرقه و گروه، بخاطر اقتضای زمان است چرا که اگر اختلافی بر سر امامت و ولایت و خلافت امام علی علیه السلام پیش نمی آمد همه را به نام اسلام و شیعه اهل بیت می شناختند و اگر ماجرای سقیفه برای امام دیگر فرضاً امام صادق علیه السلام اتفاق می افتاد، این جریان حق را به نام شیعه امام صادق علیه السلام می شناختند. بنابراین کلمه شیعه یک حقیقت شرعی است و انتساب آن به امیرالمؤمنین و علم شدن آن برای گروه و فرقه شیعیان به مقتضای زمان است.

برخی با استناد به تعریفی از شیعه در صدد اثبات پیدایش تدریجی شیعه و اختلاف آن با اصل اسلام هستند، اینان ضمن آنکه در تعریف شیعه به انحراف رفته اند، غافلند از اینکه بین پیدایش تدریجی شیعه در طول تاریخ و تکامل معرفتی تشیع در بستر تاریخ تفاوت وجود دارد، مانند دین که به اسلام تکمیل شد و معرفت شیعه که با ظهور امام زمان کمال می یابد.

البته تکامل معرفتی شیعه نیز در زمان اهل بیت علیهم السلام معنا ندارد، چراکه اگر معرفت شیعه را در زمان حضور امامان جستجو کنیم، اولاً بهترین منبع برای بررسی معرفت شیعه، رهبران شیعه هستند ثانیاً امام دوازدهم همان معرفتی را داشت که امام اول شیعیان داشته و رشد یا کمالی برای آن نمی توان متصور شد. امام بعد از غیبت که برای جستجوی معرفت شیعه به سراغ بزرگان شیعه و کتب آنها می رویم در طول تاریخ متوجه رشد و توسعه و تکامل مباحث کلامی و اعتقادی آنها و در یک کلام تکامل معرفتی شیعه می شویم. و این رشد و توسعه و تکامل طبیعی است که معلول مباحث عقلی و نقلی حول منابع اولیه بوده است و نیز طبیعی است زمانی که کتب جامع حدیثی پدید آمدند بررسی های نقلی نیز جامع تر صورت گرفته و مباحث عقلی نیز پیرامون آن توسط علمای شیعه در طول تاریخ شیعه به معرفت شیعه تکامل بخشیده است.

جمع بندی

در تعریف شیعه، وجه و کاربرد تعریف باید مشخص شود، اگر مقصود از تعریف نگاه تاریخی به شیعه است در دو مقام می توان تعریف ارائه نمود، تعریفی عام که همه فرق منتسب به تشیع را در طول تاریخ در بر بگیرد آنچنان که در اکثر کتب فرق و مذاهب اینگونه تعریف کرده اند یا تعریفی خاص که منطبق با فرقه ای واحد باشد بدون شمولیت فرق انشعابی، این تعریف خاص هرچند به واقعیت نزدیک تراست (چون حقیقت واحد است) اما از آن جهت که بسیاری فرق از دایره تشیع خارج می شوند به مذاق برخی مورخان شیعه خوش نمی آید!

اگر مقصود از تعریف، نگاه کلامی به شیعه است، یعنی آنکه شیعه را با اعتقاداتش و تمایز آن با دیگر فرق بشناسیم ، باید اعتقادات شیعه را از منابع اصیل مورد قبول شیعه استحصال و احصاء نماییم و کلیت آنرا در نظر بگیریم نه آنکه بصورت انتزاعی عقیده ای خاص را ملاک و میزان اعتقاد تشیع محسوب نماییم، چنانچه بسیاری از مورخان شیعه، را به عقیده ای خاص نظیر امامت ، نص و نصب و ... تعریف کرده اند.

همچنین در خاستگاه تشیع ، صحبت کردن از تولد تشیع صحیح نمی باشد، یعنی آنکه نمی توان اسلامی را در نظر گرفت که از دل آن تشیع متولد شده باشد ، چرا که اسلام متن تشیع و تشیع ادامه اسلام پیامبر است، و خاستگاهی متفاوت بین آندو نمی توان در نظر گرفت، اقوال گوناگون در خاستگاه تشیع نیز برآمده ازنگاه انتزاعی افراد به گوشه هایی از تمایزات اجتماعی و سیاسی و اعتقادی تشیع است که هیچکدام مستقلاً کامل و قابل استناد نیستند.

 

 



[1] این روش در مقاله ای جداگانه از نویسنده منتشر شده است.