اخیرا آقای رسول جعفریان در نوشته ای، به بهانه تجویز رانندگی زنان در عربستان سعودی، علما را به درس آموزی از این رویداد و شبیه به آن دعوت کرده اند و با ذکر برخی مثالهای دیگر از جمله مخالفت علمای افغانستان با واکسن فلج اطفال یا مخالفت علمای نجف با موتور برق یا فرستادن دختران برای تحصیل و عکس گرفتن در مضجع شریف پیامبر (ص) و ... و مدتی بعد عادی شدن این امور، تلویحاً تذکر داده اند که علماء نباید به اسم دین، چنین فتاوایی بدهند که تأثیری بر دین مردم ندارد و حالا همه آن دوران گذشته و اتفاق خاصی هم برای بی دین شدن مردم نیفتاده!

🔸و اما سئوال بنده این است :

طرح و پیشنهاد آقای رسول جعفریان چیست؟! آیا واقعاً عملکرد علمای بلاد در مخالفت با برخی مظاهر تمدنی، به تعبیر خودشان «خاموش شدن نور علم» و «تعطیلی چراغ عقل» بوده است؟!  و مدتی بعد، بی توجهی به آراء و فتاوای آنان یا تغییر عقیده علماء، «تبعیت عالمان از سلاطین» است؟! و اگر علما بر فتاوای خود پافشاری نمایند «منشاء مجادله و نزاع و مشکلات دیگر» است؟! آیا این رویه در بین علماء شیعه و اهل سنت یک مناط مشترک دارد که لازم است آنها را در کنار هم مقایسه و طرد و نفی نماییم؟!  آیا مثالهایی که ایشان در کنار هم ذکر کرده است از جمله ممانعت از تحصیل دختران در خارج از کشور و ... همه مصداق تنگ نظری و عقب ماندگی است ؟! آیا عادی شدن این امور و ریختن قبح بسیاری از این مسائل بخاطر اقتضائات زندگی مدرن تحت سلطه و فشار همه جانبه تمدن مدرن، نشان از موضع و عملکرد و رویه و دغدغه غلط علمای دین دارد؟!  آیا واقعاً عادی شدن این امور و نفوذ نرم فرهنگ و تمدن غرب در همه لایه های زندگی فردی و اجتماعی ملت ها، ضرری به دینداری مردم نزده است؟!

🔸درست است که میبایست فهم تمدن غرب و مبارزه با آن سطحی نباشد و به نفی برخی مظاهر آن اکتفاء ننمود بلکه کلیت و لایه های باطنی آن را نیز مورد نهی و نفی قرار داد لکن چنین مطلبی از نوشته آقای رسول جعفریان فهمیده نمیشود بلکه قصد ایشان ظاهراً تخطئه رویه علماء دین در واکنش نسبت به مظاهر تمدنی است البته برخی مثالهای واضح البطلانی مانند رانندگی زنان و ... را نیز چاشنی مطلب خود کرده است که به تصدیق خواننده بیانجامد!

🔸واقعیت آن است که همواره علمای دین، به خوبی در مقابل نفوذ تمدن غرب به عنوان بزرگترین منکر دوران، احساس خطر می کرده اند و مواضعی به تناسب اقتضائات خود و جامعه داشته اند و هرچند تغییر و تحولات اجتماعی در مواردی به نقض مواضع ایشان، منجر شده است لکن بیش از آنکه مواضع مقدس (ولو ناقص) ایشان را مورد تخطئه قرار دهیم میبایست این تغییر و تحولات بسوی فراگیری فرهنگ و تمدن غرب را مورد توجه و نقد قرار داد که متأسفانه در کلام آقای رسول جعفریان اثری از آن نیست! بلکه نوعی انفعال و عقب نشینی را از علماء خواستارند و ایشان را دعوت به عبرت آموزی از این رویدادها می کنند!