مهدی عبداللهی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکامل تاریخ» ثبت شده است

تکامل تاریخ

🔸چندی است که جناب آقای مهدی نصیری، با پتک بطلان «نظریه خطی تکامل» بر سر مباحث برخی صاحبنظران می کوبد و مباحث آنها را مبنی بر «تکامل تاریخ» متأثر از این نظریه و باطل می داند...
با احترام و عرض ادب محضر ایشان، در این نوشتار سعی شده است از مقوله «تکامل تاریخ» قدری دفاع نموده و پاسخ برخی اشکالات ایشان به این بحث بیان شود، در ادامه فرازهایی از نوشتار آمده است و لازم است برای مطالعه کامل آن به فایل ضمیمه مراجعه نمایید:

🔸لازمه نگرش و تحلیل صحیح نسبت به مقوله تکامل تاریخ، در نظر گرفتن جریان تاریخ در دو جبهه حق و باطل است، اگر این تفکیک صورت نگیرد و تکامل تاریخ را به نسبت همه جوامع و انسانها مورد ارزیابی قرار دهیم، طبعاً نمی توان در اکثریت مردم تا عصر ظهور، شاهد رشد و تکامل بود، و در صورت تفکیک این دو جریان، نمی توان رشد و تکامل جریان حق را منکر شد! در جبهه باطل تا عصر ظهور توسعه مادی وجود دارد و در جبهه حق، تکامل ایمان، معرفت و عبودیت خدای متعال زمینه ساز ظهور خواهد بود و با توجه به غلبه جریان حق بر باطل در همه ادوار تاریخ، این رشد و تکامل به کل تاریخ نسبت داده میشود...

🔸شهید مطهری می فرماید : «در اصطلاح قرآن، تنازع میان حق و باطل مطرح است... نزاع و درگیری میان حق و باطل همیشه همه در صحنه فرد و هم در صحنه اجتماع وجود دارد»  و آنچه گویای «تکامل» در صحنه اجتماعی و تاریخی است، غلبه جریان حق بر باطل است...و نکته مهم اینکه جریان حق نه تنها در نهایت تاریخ بلکه در فرایند و سیر حرکت تاریخ نیز بر باطل غلبه دارد و به فرموده شهید مطهری « از آیات قرآن، کاملاً این مطلب استنباط میشود بدون اینکه قرآن روی اکثریت تکیه کرده باشد (اکثریت ملاک نیست) بلکه روی اینکه تداوم مال کیست، کدام یک دوام دارد، کدام یک برای بقای جامعه ملاک است، کدام یک پیروز است... قرآن می گوید: حق پیروز است و باطل شکست می خورد، حق دایم است و باطل موقت است».

🔸غلبه ظاهری جریان باطل در منطق قرآن مانند کف روی آب است که از بین خواهد رفت، «کَذلِکَ یَضرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الأَرضِ»  در این آیه جریان باطل به کف روی آب تشبیه شده است که عمق و حقیقتی ندارد و غلبه آن ظاهری است و جریان حق گرچه حقیقتش در زیر کف روی آب ناپیداست اما وجود حقیقی دارد و نمی توان آنرا و تکاملش را تا سرحد غلبه بر باطل نایده انگاشت!

🔸نکته مهم اینکه این زوال و نابودی باطل منحصر به عصر ظهور نیست و در ادوار گوناگون از تاریخ پس از مدت کوتاهی امهال و امداد باطل، نصرت و پیروزی حق واقع شده و این وعده خداوند «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»  همواره در طول تاریخ محقق گشته است، «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ»  بنابراین نمی توان اینگونه قضاوت نمود که اگر امتی با پیامبری همراهی نمی کرد، جریان حق در سیر نزولی و شکست و نابودی قرار گرفته است بلکه «اراده الهی بر این تعلق گرفته است که رسولان الهی پیروز باشند و قرآن پیامبران را که نهضت های آنها چند روزی بود و بعد از بین رفت، شکست خورده نمی داند بلکه آنها را در بعثت های خودشان پیروز و غالب می داند و بعکس کید شیطان را ضعیف می شمارد»  ، بنابراین اگر صحنه تقابل جریان حق و باطل را در تاریخ، همواره به پیروزی جریان حق بر باطل تفسیر نماییم، آیا معنایی جز تکامل تاریخ خواهد داشت؟

🔸مقام معظم رهبری نیز در بیاناتی با اشاره به تقابل و درگیری جبهه أنبیاء با دشمنان و واکنش متناسب با رفتار آنها فرموده اند :« ...این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست، آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهره‌ی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار می‌کردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همه‌ی موارد هم آن جبهه‌ای که در نهایت عقب‌نشینی کرده، همان جبهه‌ی متکبر و مستکبر بوده است. اینجاست که تاریخ روز به روز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این. تکامل، یعنی مفاهیم عالی را بهتر درک کردن، تخلق به اخلاق عالی را بیشتر پیدا کردن، و یک‌قدم به سوی یک معرفت صحیح جلو رفتن. به این ترتیب، بشریت قدم‌به‌قدم جلو آمده، تا به دوران نبوت خاتم رسیده؛ و امروز هم همان حرکت به سمت پیش ادامه دارد.»

🔸باید توجه داشت که درون جریان حق، مؤمنین نیز در تولی خود به ولایت، فراز و نشیب هایی داشته اند و ممکن است در برهه ای دچار توقف و یا حتی انحطاط هم شده باشند لکن، منظور از تکامل تاریخ، تکامل همه جوامع درهمه زمانها نیست بلکه برایند کلی حرکت تاریخ، به سمت و سوی تکامل است به عبارت دیگر اگر فراز و نشیب جوامع و سیر صعود و نزول آنها را در نموداری رسم نماییم، حتماً برایند آن مثبت است و به قول شهید مطهری «مجموع جلو رفتن ها بیشتر از مجموع برگشتن هاست ... یعنی اگر ما مجموع زمان ها را و به عبارت دیگر، بشر را از روزی که تمدن و فرهنگ خود را آغاز کرده در نظر بگیریم شک ندارد که امروز جلوتر است»
 

🔸بر اساس نظر علامه طباطبایی، «ظهور دین خاتم به این معناست که استکمال فردى و اجتماعى بشر [در این دوره تا قیامت] به حدى مى‏رسد که «معارف» و «شرایع قرآن» او را کافى است و به بیش از آن نیازمند نمى‏شود»...  در حالیکه در دوره أنبیاء گذشته میبایست با معجزات حسی متنوع و حوادث عجیب و غریب، احساسات مخاطب را متأثر ساخته و عجز و ناتوانی را در آنان برانگیزد تا سر تسلیم فرود آورده و ایمان بیاورند، لکن در این دوره (بعثت تا ظهور و نه صرفاً انسانهای عصر نزول قرآن)، انسانها به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که معجزه پیامبر خاتم از جنس «کلام» باشد... (جریان سقیفه و مخالفت های بعدی با اسلام را نیز باید در بستر جریان باطل تحلیل نمود و نقضی برای رشد و تکامل جریان حق محسوب نمی شوند و اینکه سقیفه و مصائب عاشورا و مقابله با پیامبر در استقرار قسط و عدل از عوامل نقض رشد و تکامل انسانها شمرده میشود، ناشی از عدم تفکیک جریان حق و رشد و تکامل آن از جریان باطل است.)

🔸... همه این اتفاقات از رشد و تکامل ایمانی، معرفتی و ساختار اجتماعی جریان شیعه حکایت دارد و در حال حاضر نیز کسی نمی تواند منکر رشد معرفت شیعه در روند و محصولات علمی عرصه اخلاق و عقائد و احکام فقهی نسبت به گذشته شود و این سیر تکامل علمی و معرفتی و افقهای پیش روی آنرا نادیده بگیرد...

🔸 حال سئوال این است که اگر یک روند تکاملی و رشد ایمانی و معرفتی برای انسانها تصور نکنیم و تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در فراهم آوردن بستر رشد و تکامل آنها و زمینه سازی برای آمادگی آنها و مواجهه با پیامبر و شریعت خاتم و نیز عصر ظهور در طول تاریخ نبینیم، چرا باید پیامبر خاتم و شریعت کامل او  تا زمان بعثت تأخیر بیفتد و همان ابتدای عالم دین و شریعت کامل نازل نشده است؟ و نیز چرا دین پیامبر خاتم همان ابتدای عالم با تعیین اوصیای الهی کامل نگشت و تا یوم الغدیر به تأخیر افتاد و حضور اهل بیت علیهم السلام تا برهه دوم تاریخ تأخیر افتاد و چرا ظهور امام عصر علیه السلام تا برهه سوم تاریخ به تأخیر افتاده است؟! آیا غیر از این است که انسان ها و جوامع و تاریخ میبایست در یک روند تکاملی تولی و عبودیت خود را بر محور ولایت به منصه ظهور بگذارند تا ولایت فرصت ظهور و حضور واقعی یافته و به نحو تمام و کمال محور مناسبات جهان گردد؟! آیا غیر از این است که تاریخ منتظر رشد و تکامل انسانهایی است که خداوند وعده داده است، «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»  و اینان زمینه ساز ظهور خواهند بود؟! آیا غیر از این است که انقلاب اسلامی و جریان مقاومت در دنیا فراتر از یک حادثه و جرقه ای در ظلمات عصر حیرت، بستر ساز رشد و تربیت انسانهایی است که مانند ایشان در گذشته تاریخ الا شذ و ندر وجود ندارد؟! میلیون ها جوانی که با اینکه امام معصوم را از نزدیک درک نکرده اند و تنها به سیاهی کلام ایشان روی سفیدی کاغذ ایمان آورده اند، با اشاره ای از سوی نائب امام زمانشان، جان و مال خود را به فدای اسلام و انقلاب خواهند کرد...

🔸سئوال دیگر اینکه اگر عاقبت و سرگذشت جوامع قبلی برای جوامع بعدی سرمایه رشد و تکامل نباشد چرا باید به عبرت آموزی از گذشتگان توصیه شود؟ «أَوَ لَمْ یَسِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَیَنظُرُواْ کَیْفَ کاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم»‏  این آیه به عبرت آموزی از عاقبت افراد و جوامع گذشته جهت پیمودن راه صحیح سعادت در آینده امر شده است و قطعاً اخبار گذشتگان دستاوردهایی برای آیندگان خواهد داشت و همین دستاوردها زمینه رشد و تکامل آیندگان را فراهم می سازد. همچنین اگر تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در تربیت انسانها ولو در مقیاس حداقلی، موفق بدانیم، آیا نسلی که پدران و آبا و اجدادشان مورد تربیت قرار گرفته اند، طبعاً تکامل و رشد آنها نسبت به گذشتگانشان بیشتر نخواهد بود؟! و آیا این سیر تکاملی، معنایی غیر از تکامل تاریخ دارد؟!
 

متن کامل را از این کانال دریافت کنید:

تقریری از تکامل تاریخ

تقریری دیگر از تکامل تاریخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها»

🔸 موضوع سخنرانی حقیر در محرم امسال «نقش نهضت عاشورا در هدایت و تکامل تاریخی انسانها» بود که فهرست آن به شرح ذیل تقدیم می گردد و إن شاءالله در صورت توفیق متن آن ارائه خواهد شد:

 

🔸1-«روح و قلب»، «اعتقاد و معرفت»، «اعمال و رفتار» سه بعد وجودی انسان،
      1-1- عبودیت و بندگی از طریق هماهنگی همه ابعاد وجودی با امام،
🔸2-نقش محوری «قلب» در هدایت انسان،
      2-1- قلب خاستگاه حب و بغض، فرح و حزن، رضا و سخط و ...
      2-2- هماهنگی حالات و احساسات و تمایلات بر محور امام
🔸3-«عاطفه و احساس»، «معرفت زایی»، «جهاد و قتال» سه عنصر نهضت عاشورا 
🔸4-«حب الحسین و بغض دشمنانش»، «شناخت حق و باطل»، «ایثار و شهادت» سه اثر نهضت عاشورا در دستگاه هدایتی خداوند
   4-1- عاطفه و احساس عاشورا بر پایه مصائب و بلایای امام حسین علیه السلام
4-1-1.   هدایت و تصرف قلوب بزرگترین نقش عاشورا در هدایت تاریخی انسانها
4-1-2.   مصیبت سلب مقام و مرتبت الهی از امام حسین از اعظم مصائب اهل بیت علیم السلام
4-1-3.   «سقیفه» منشاء مصائب «عاشوراء»
4-1-4.   «حب الحسین و بغض دشمنانش» محور عواطف انسانی عاشوراء
4-1-5.   «تولی و تبری» و «سلم و حرب» آثار مترتب بر «حب و بغض»
4-1-6.   تأکید اسلام بر حفظ مرزهای حب و بغض، تولی و تبری و سلم و حرب 
4-1-7.   آزمایش نسبت به ادعای محبت و اثر آن در حوزه فکر و عمل در صحنه های اجتماعی
    4-2- معرفت زایی و شناخت حق و باطل از بزرگترین آثار هدایتی نهضت عاشوراء
4-2-1.  عاشوراء بزرگترین حماسه در برابر بزرگترین فاجعه (بدعت و ضلالت)
4-2-2.  «استنقاذ از جهالت و حیرت ضلالت» مهترین اثر هدایتی عاشوراء
4-2-3.  اهمیت و ضرورت شناخت شرک و دشمن شناسی و تبری به اندازه اهمیت و ضرورت شناخت ایمان و امام شناسی و تولی
    4-3- «جهاد»، ایثار و شهادت از بزرگترین مناسک حیات جامعه
4-3-1.  استکبار جریان باطل دلیل عظمت جنگ و جهاد در مناسک جریان حق 
4-3-2.  «لتکون کلمه الله هی العلیا» هدف نهایی از جنگ و جهاد و قتال عاشوراء
4-3-3.  جایگاه، اهمیت و ضرورت «جهاد فی سبیل الله» و اقسام آن
4-3-4.  مراتب جهاد از طریق «قلب»، «لسان»(معرفت) و «ید»

🔸5-نهضت عاشوراء مصداق اتم «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-1- عظمت، اهمیت و ضرورت «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-2- اعلی درجات امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس تاریخی و تمدنی
   5-3- تمدن و سبک زندگی غربی، بزرگترین منکر جهان امروز
   5-4- مراتب امر به معروف و نهی از منکر از طریق «قلب»، «لسان»(معارف) و «ید»
   5-5- آثار اجتماعی «امر به معروف و نهی از منکر»
   5-6- رسالت اجتماعی عزادار حسینی و هیئت مذهبی بر مبنای مقام «خلیفه الهی» انسان
   5-6-1.  بسط ولایت بزرگترین رسالت خلیفه الله
   5-6-2.  امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین عامل بسط ولایت
5-7-  نقش محوری عزاداری و هیئت حسینی در مقابله با هنر و رسانه تمدن غربی و تصرف قلوب
  5-7-1.  سکولار شدن در دوری از دغدغه ها و اولویت های ولایت 
  5-7-2.  مداهنه با اهل معاصی، بی تفاوتی و سکوت در فتنه نتیجه هیئت سکولار

🔸6-نهضت حسینی بستر ساز نهضت مهدوی
  6-1- «عاشوراء» و «ظهور امام» دو نقطه عطف در هدایت و تکامل تاریخی جریان حق
  6-2- تمدن اسلامی، حلقه وصل عاشوراء به حیات طیبه عصر ظهور
  6-3- محوریت «ولایت» مهمترین عامل حیات فردی و اجتماعی
  6-4- «اجتماع قلوب»، «معرفت به امام»، «آمادگی در نصرت امام» سه شرط لازم در «محوریت ولایت»  و «تحقق تمدن اسلامی» و مقدمه سازی برای «ظهور امام» در جامعه
  6-4-1.  «ائتلاف و اجتماع قلوب» و جهت دهی به حب و بغض انسانها بزرگترین اثر روحی و معنوی نهضت عاشوراء و عامل «اجتماع قلوب» در عصر غیبت
     6-4-1-1.  تسکین قلوب محزون بواسطه انتقام مهدوی
  6-4-2.  «معرفت به امام و دشمن شناسی» بزرگترین اثر علمی و اعتقادی نهضت عاشوراء و عامل «تکامل معرفت» در عصر غیبت
    6-4-2-1.  محوریت امام عامل حیات جامعه
  6-4-3.  «قیام و تلاش برای اصلاح» بزرگترین اثر عینی و عملی نهضت عاشوراء و عامل تقویت «جبهه مقاومت» در عصر غیبت
   6-4-3-1.  اصلاح دنیا و تغییر عینیت جهان مادی بواسطه هماهنگی تناسبات بر محور امام

🔸7-«ولایتمداری» هدف غایی از تربیت بر مبنای نهضت حسینی و ظهور مهدوی
  7-1-سه دسته انسانهای «اهل دنیا»، «مؤمنین مشغول به عقبی»، «ولایتمداران مشغول به مولی»
  7-2-تفاوت قاعدین و مجاهدین در حساسیتها، افکار و عمل ولایی
  7-3-محوریت ولایت امام در طهارت، تکامل و حیات فردی و اجتماعی
  7-4-محوریت ولایت امام در حوزه تمایلات، معارف و ساختارهای عینی جامعه
  7-5-تحقق هدف از خلقت و عبودیت و بندگی در محوریت امام در مناسبات فردی و اجتماعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰