مهدی عبداللهی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ فلسفه» ثبت شده است

حجاب فلسفه در نظر امام خمینی (ره)

نقدی بر فلسفه با استناد بر فرمایشات امام خمینی (ره)

سئوال: آیا فلسفه در تحلیل جهان هستی و شناخت حقایق عالم کافی است و ما را بی نیاز از آیات و روایات می کند؟

قطعاً بی نیاز نمی کند چه اینکه حضرت امام می فرمایند:

«باز گمان نشود که حاجی و یا حکمای اسلامی این حرف ها را از خود در آورده باشند، بلکه این حرف ها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن، منبع و سرچشمه و مادر این حرف هاست.» ( تقریرات فلسفه امام خمینی، ج1، ص 88-87)

و اگر بی نیاز نمی کند بلکه منبع و سرچشمه و مادر و کامل این حرفها در منابع وحیانی است چرا از سرچشمه سیراب نشویم؟!

ممکن است گفته شود برای فهم عمق معانی مفاهیم قرآنی و روایی نیاز به ادبیات و نظام اصطلاحات واسطه داریم تا درک کلام وحی را ممکن سازد؛

اولاً اگر چنین چیزی برای فهم قران و روایات لازم بود خود اهل بیت علیهم السلام به تولید این ادبیات شایسته تر بودند و یا اگر لازم بود به تولید آن توصیه می کردند، چه مانعی بود که خداوند متعال و یا اهل بیت علیهم السلام این اصطلاحات و مفاهیم فلسفی را وضع نموده و توضیح دهند؟!

ثانیاً نظام اصطلاحات و تعاریف مفاهیم فلسفی بسیار دشوار تر است بطوریکه برای فهم دقیق آن حداقل ده سال نیاز است! ثالثاً ادبیات و نظام اصطلاحات فلسفه در جهت شرح و تعریف نظام اصطلاحات کلام وحی نیست بلکه کاملاً متفاوت است و هیچگاه مخاطب خود را به نظام اصطلاحات شرعی رهنمون نمی سازد بلکه تعاریف و روابط و نسبتهای جدیدی برای موضوعات و حقایق عالم توصیف می کند، هرچند شباهتهایی نیز بین ادبیات دین و ادبیات فلسفه و مفاهیم ایندو وجود دارد.

نکته دیگر مذمت عقل و فلسفه که گاهی در اشعار امام دیده می شود، به معنای اشتباه بودن برهان های فلسفی نیست، بلکه معنای تمام این اشعار آن است که در راه شناخت معارف نباید تنها به فلسفه قناعت نمود. (ر.ک: احمد عابدی، دفتر عقل و قلب، ص 175)

آیا فلسفه و روش عقلی برای توصیف و تبیین حقایق عالم به کلام وحی احتیاج دارد؟!

اگر محتاج است پس لازم است روش استناد آن مشخص شود و اگر محتاج نیست بلکه در عرض کلام وحی معرفت زایی می کند، پس دانشی مستقل از کلام وحی محسوب می شود که حجیت آن از نظر شرع محل خدشه جدی است.

سئوال: آیا امام و اندیشه او و نهضت انقلاب ریشه در عرفان و فلسفه دارد؟!

مسلّماً علم و مقام و منزلت حضرت امام مرهون بهره مندی او از مکتب اسلام و معارف وحیانی است و قرائت فلسفی از اهداف و علمکرد امام و نهضت انقلاب، ظلم بزرگی به امام و انقلاب است، حتی خود حضرت امام نیز در مصاحبه با محمدهیکل روزنامه نگار مصری در نوفل لوشاتو، راجع به بیان ویژگیها و علل اساسی شکل گیری انقلاب اسلامی و ضرورت تلاش اندیشه مندان در تبیین انقلاب اسلامی در پاسخ این سؤال که: چه شخصیت هایی غیر از رسول اکرم صل الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و کدام کتاب ها به جز قرآن شما را تحت تأثیر قرار داده اند، فرمودند: شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر. (صحیفه امام، ج‏5، ص271)

در اینجا در واقع غیر از معارف قرآن و پیامبر ص و امام علی علیه السلام، از سه کتاب نام می برند که یکی از آنها فلسفه ملاصدراست و دیگری کافی و جواهر است، با اینحال اصرار برخی اهل فلسفه بر فلسفی بودن امام و انقلاب چه توجیهی دارد؟!

تأثیر پذیری حضرت امام از فقه و تبیین مسألۀ ولایت فقیه در کتاب البیع، غیر قابل انکار است. کتاب شرح جنود عقل و جهل امام، در واقع شرح حدیث شانزدهم اصول کافی است، از طرفی سی و هفت حدیث، از کتاب شرح چهل حدیث حاج آقا روح الله از اصول کافی و دو حدیث از فروع کافی و یک حدیث هم از روضۀ کافی گلچین شده است.

حضرت امام در برخی سخنانشان تعبیر «حجاب فلسفه» و «حجاب اکبر» به کار برده اند؛

فاطی که فنون فلسفه می خواند                       از فلسفه فاء و لام و سین می داند

امید من آن است که با نـور خـدا                      خود را ز «حجاب فلسفه» بـرهاند

(دیوان امام خمینی، ص 34)

ویا:

فاطی که به علم فلسفه مــی نازد                    بـر علــم دگـر به آشکارا تازد

ترسم که در این «حجاب اکبر» آخر                  غافل شود و هستی خود را بازد

(دیوان امام خمینی، ص 204)

 در برخی اشعار و نوشته هاشان علاوه بر فلسفه، عرفان هم اضافه شده؛

بشکنیم آینه فلسفه و عــرفان را                    از صنـم خانۀ ایـن قـافـله بیگانه شویم

فارغ از خانقه و مدرسه و دیر شده                   پشت پایی زده بر هستی و فرزانه شویم

(همان، ص 26)

و یا:

«اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت، نه ازفتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها.» (صحیفه امام، ج 20، ص 165)

حضرت امام در شرح دعای سحر می فرماید:

«فهم این حقایق با براهین فلاسفۀ مشاء و جدل های کلامی متکلمین میسر نیست؛

پــای استدلالیان چـوبین بود             پای چوبین سخت بی تمکین بود

چه خوب سروده، حافظ راز، خواجۀ شیراز:

مدعی خواست که آید به تمـاشـاگـه راز             دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد            برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

و این علم مخصوص صاحبدلان از مشایخ است که از مشکات نبوت و مصباح ولایت با ریاضت‏ ها و مجاهدت‏ ها بهره ‏مند شده ‏اند.» (شرح دعای سحر، ص 165؛ لیس فهم هذه الحقایق بالبراهین المشائیه و القیاسات الفلسفیه و المجادلات الکلامیه؛ و نعم ما قال العارف الشیرازی قدس سره؛ ... و هذالعلم مختص باصحاب القلوب من المشایخ المستفیدین من مشکوه النبوه و مصباح الولایه بالریاضات و المجاهدات) و در جای دیگر فرموده است:

ایمان به این حقایق با بافته های متکلمین و برهان های فلسفی ممکن نیست، بلکه به لطف قریحه و صفای قلب و باطن و ریاضت ها و خلوت ها نیاز دارد.( همان، ص191) "الایمان بهذه الحقایق لایمکن بالتسویلات الکلامیه و لاالبراهین الفلسفیه، بل یحتاج الی لطف قریحه و صقاله قلب و صفاء باطن بالریاضات و الخلوات."(شرح دعای سحر-ترجمه فارسی- ص 318)

در ضمن، در تعابیر بالا حضرت امام کتاب فلسفی اسفار و دو کتاب عرفانی فتوحات و فصوص الحکم را مانع سفر به سوی دوست ذکر کرده اند

«پس علوم رسمى هر چند فلسفه و علم توحید خود حجابند و هر چه بیشتر شوند حجاب غلیظتر و افزون‏تر گردد و چنانچه مى‏دانیم و مى‏بینیم لسان دعوت انبیاء- علیهم السلام و اولیاى خُلَّص سلام اللَّه علیهم لسان فلسفه و برهان رایج نیست بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج‏ براهین را به قلب بندگان خدا مى‏رسانند و آنان را از درون جان و دل هدایت مى‏نمایند. و مى‏خواهى بگو: فلاسفه و اهل براهین حجاب‏ها را افزون کنند و انبیاء- علیهم السلام- و اصحاب دل کوشش در رفع حجاب کنند، لهذا تربیت‏شدگان اینان، مؤمنان و دل باختگانند و تربیت‏شدگان و شاگردان آنان، اصحاب برهان و قیل و قالند و با دل و جان، سر و کار ندارند.» (صحیفه امام، ج‏۱۶، ص ۲۱۹)

سئوال: چرا امام خمینی (ره) گورباچف را حواله به فلسفه ملاصدرا می دهد ؟!

بله برای برخی مخاطبان باید الگویی خاص را معرفی کرد! قطعاً گورباچف را نمی توانست مستقیماً به آیات و روایات احاله دهد! و متأسفانه هنوز عقلانیتی مبتنی بر کلام وحی تحت عنوان حکمت اسلامی بصورت مدون نداریم!

حتی ممکن است الان بنده برای برخی اهل فلسفه غرب، فلسفه ملاصدرا را مفید بدانم و معرفی کنم چون معتقدم حکمت اسلامی با مختصات مورد نظر هنوز مدون نشده است که بتواند خلاء عقلانیت  فلسفی را در برابر فلسفه غرب پر کند لذا هم فلاسفه مسلمان را مأجور می دانم و هم برای فلسفه ملاصدرا در عرصه هایی قائل به کارآمدی هستم اما این مانع نقدهای جدی ما به فلسفه و حجیت آن و برخی یافته های مغایر معارف اسلامی آن نیست.

و با آنچه که عرض شد، انقلاب و امام را نمی توان صرفاً بر مبنای فلسفه ملاصدرا تحلیل کرد!

سئوال : سخنان رهبری و برخی بزرگان درباره جایگاه فلسفه دارای اهمیت و غیر قابل انکار است...

بله حتماً نمی توان منکر ضرورت و اهمیت حکمت اسلامی شد، بر این اساس بسیاری از بزرگان، فلسفه ملاصدرا را به عنوان میراث فلاسفه مسلمان و نهایت وسع عقلانیت حکمای مسلمان، در اعلی درجات میراث علمی شیعه پذیرفته اند و برخی دیگر با نقدهای جدی، معتقدند همین ضرورت و اهمیت مدنظر بزرگان را می توان در حکمت اسلامی با مختصات متفاوتی رقم زد و عقلانیت مبتنی بر کلام وحی را ارائه کرد، طبیعتاً لازم است در پی سلب و طرد و نفی فلسفه ملاصدرا، در جهت اثبات «حکمت اسلامی» با مختصاتی متفاوت، از طریق ارائه «عقلانیت مدون شیعی» تلاش شود...

بنابراین معتقدم اگر از حکمت اسلامی با مختصاتی متفاوت سخن می گوییم، ملاحظه دغدغه های امام و رهبری و بسیاری از بزرگان در رابطه با اهمیت و ضرورت فلسفه شده است لکن بواسطه نقدهای علمی، تکامل عقلانیت شیعه را دنبال می کنیم و اگر این تکامل به بزرگان دین ارائه می گردید به احتمال زیاد مورد استقبال قرار می گرفت ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فلسفه اسلامی و تاریخ آن

جزوه درسی 

فلسفه اسلامی و تاریخ آن

دانشگاه ادیان و مذاهب

رشته مطالعات تاریخ تشیع

دانلود فایل word دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰