نتیجه اشتباهی که از جمله «الانسان حریص علی ما منع» گرفته میشود!
اولاً این جمله روایت نیست بلکه قول مشهوری است که حکایت از وجود صفت نفسانی حرص در انسان هنگام مواجهه با ممنوعات می کند.
ثانیاً حرص ذاتاً قبیح نیست بلکه متناسب با متعلقش حسن یا قبح پیدا می کند، چنانچه در مورد پیامبر فرموده است : «قَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»، و نیز در نهج البلاغه از علامات پرهیزکاران «حرصاً فی علم» را می شمرد، و یا در مورد والیان می فرماید «وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُه»
نیز در روایات «حریص علی الدنیا» مذموم است، بنابراین این جمله مشهور حکایت از حرص به عنوان یک ویژگی و خصیصه اخلاقی زشت ندارد،
ثالثاً آنچه مورد منع قرار می گیرد، الزاماً حرام و مکروه نیست بلکه ممکن است برخی واجبات و مستحبات یا امور مباح نیز مورد منع قرار گیرند، چنانچه در جوامع غربی منع از حجاب، عزاداری و ... وجود دارد. بنابراین اگر ممنوعات شرعی باشند و خداوند متعال آنها را منع کرده باشد، حرص به آنها قبیح است و اگر برخلاف نظر دین برخی امور ممنوع باشند، حرص به آنها قبیح نیست.
برخی به غلط به این جمله اینگونه استدلال می کنند که اگر منع نباشد، حرص هم نخواهد بود! و نتیجه می گیرند اگر منع شرعی نسبت به حجاب و عفاف و ... برداشته باشد، حرص به بی حجابی و ... از بین می رود!
در حالیکه نه تنها راه از بین بردن حرص به محرمات و مکروهات، منحصر در برداشته شدن منع نیست بلکه برداشته شدن موانع و محدودیتهای شرعی و تکالیف بندگی، حرص انسان را به دنیا، لذتها و شهوات دنیا بیشتر می کند. پس برای از بین بردن حرص باید به دستورات و تکالیف دیگر شرع مقید بود و نه اینکه منع برداشته شود! همچنانکه برای ایجاد حرص به خوبیها، درست نیست منع از خوبیها کنیم.
حاکمان طاغوت و استکبار در غرب مانع بسیاری از ارزشها و آداب اسلامی شده اند و نتیجه آن حرص مردم به ارزشها و دین و مذهب شده است، برخلاف برخی جوانان ایرانی که بر اثر موانع شرعی و قانونی نسبت به فساد و فحشاء، حرص به ولنگاری فرهنگی و مذهبی در آنها اشتداد پیدا کرده است و روشن است راه درمان برداشتن موانع نیست بلکه اصلاح قلب از محبت دنیا و شهوات دنیا و نیز شناخت دنیاست که فرمودند «من عرف الدنیا زهد فیها» ....