🔹 قلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدین (زخرف81)
بگو: «اگر براى خداوند فرزندى بود، من نخستین پرستش‌کننده‌‌ی او بودم»

🔸گاهی تنزیل (معنای ظاهری) آیه با تأویل (حقایق باطنی) آن متضاد و متناقض به نظر می رسد و گاهی هم تطابق و تناسب دارد و گاهی برخی از آنها تناسب دارند و برخی تناقض، به عنوان مثال «اول العابدین» را در آیه 81 سوره زخرف را دوگونه تفسیر نموده اند که اولی موافق ظاهر و دومی متضاد با ظاهر است:

▫️1- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ تِلْکَ النَّار (آتشی که ابتدای خلقت همه موجودات به فرمان الهی وارد آن شدند و آتش بر آنها سرد شد ...)، پیامبر اول کسی بود که از امر الهی اطاعت کرد. (الکافی، ج۲، ص۷/ بحارالأنوار، ج۶۴، ص۹۷)

▫️2-إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ أَیِ الْجَاحِدِینَ فَالتَّأْوِیلُ فِی هَذَا الْقَوْلِ بَاطِنُهُ مُضَادٌّ لِظَاهِرِه (بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۱۴/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰)؛ یَعْنِی الْآنِفِینَ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ. (یعنی اوّلین کسی هستم که بیزارم از آنکه برای او فرزند باشد.)؛ إنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ یَعْنِی أَوَّلَ الْقَائِلِینَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَد؛ أول الْمُقِرِّینَ بِذَلِک؛ أَوَّلُ مَنْ أَنْکَرَ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ أَوْ شَرِیکٌ؛
 
🔸أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَهًْ إِلَی امیرالمؤمنین (علیه السلام) وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُونُ تَأْوِیلُهُ عَلَی غَیْرِ تَنْزِیلِهِ وَ لَا یُشْبِهُ تَأْوِیلُهُ کَلَامَ الْبَشَرِ وَ لَا فِعْلَ الْبَشَرِ وَ سَأُنَبِّئُکَ بِمِثَالٍ لِذَلِکَ تَکْتَفِی بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ حِکَایَهًْ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) حَیْثُ قَالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی فَذَهَابُهُ إِلَی رَبِّهِ تَوَجُّهُهُ إِلَیْهِ فِی عِبَادَتِهِ وَ اجْتِهَادِهِ أَ لَا تَرَی أَنَّ تَأْوِیلَهُ غَیْرُ تَنْزِیلِهِ وَ قَالَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ وَ قَالَ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ فَإِنْزَالُهُ ذَلِکَ خَلْقُهُ إِیَّاهُ وَ کَذَلِکَ قَوْلُهُ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ أَیِ الْجَاحِدِینَ فَالتَّأْوِیلُ فِی هَذَا الْقَوْلِ بَاطِنُهُ مُضَادٌّ لِظَاهِرِه.

🔹امام علی (علیه السلام): یکی از زندیق‌ها (بی‌دین‌ها) نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض وجود نداشت، هرآینه در دین شما داخل می‌شدم» ... علی (علیه السلام) به او گفت: «در کتاب خداوند عزّ‌وجلّ آیاتی هست که تأویل آنها متفاوت از صورت تنزیل آنهاست و با گفتار و کردار آدمی همانند نیست. اکنون تو را از مثالهایی در این‌باره آگاه میسازم و إن شاء الله تعالی تو را کفایت می‌کند. یکی حکایت خداوند عزّ‌وجلّ از سخن ابراهیم (علیه السلام) است در آنجا که فرمود: من به‌سوی پروردگارم می‌روم(صافات/۹۹)معنای رفتن او به سوی پروردگارش، همانا روی آوردن به سوی او در پرستش و کوشش است. حال دیدی که تأویل این سخن متفاوت از تنزیل آن است؟! و نیز حق تعالی فرمود: برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد(زمر/۶)و فرمود: آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید(حدید/۲۵) که منظور از نازل‌کردن آن‌ها، آفریدن آن‌هاست و همچنین فرمود: قُل إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ یعنی جاحدین و انکارکنندگان، پس تأویل این سخن، باطنی متضاد با ظاهرش دارد.
(بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۱۴/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰)